نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علم منتشر کرد:
عصایم، این مونس همیشگی را برمی دارم و با کمک آن از روی صندلی اتوبوس بلند می شوم. تا از انتهای اتوبوس خودم را به در خروجی آن برسانم قلبم ده بار از کار می ایستد و پاهای لرزانم چندبار سکندری می خورد و اگر این پای سوم نبود حتما روی کف اتوبوس پخش و پلا می شدم و استخوان هایم خرد و خاکشیر می شد. بالاخره به هر جان کندنی که است به کمک شاگرد راننده که از نیمه ی راه به کمکم آمده از اتوبوس پیاده می شوم.
گرد و غباری که اتوبوس پس از حرکت به راه انداخته شیشه ی عینک ته استکانی مرا که با کش به پشت سرم بسته ام تیره و تار می کند. عینک را از چشم برمی دارم، با نفسی که انگار از ته چاه درمی آید به شیشه هایش فوت می کنم و دوباره آن را روی دماغم می چسبانم.
خودم را از جاده کنار می کشم. سعی می کنم کمر راست کنم و نگاه دقیقی به اطراف بیندازم. کمری که سال هاست از خمیدگی در نیامده است. اگر آدم ها در سنین کهولت دچار خمیدگی کمر می شوند قامت من در بهترین سال های عمرم خمیده شد و کمرم زیر بار مصیبت ها شکست و من پنجاه سال بدون آنکه خودم بخواهم این کمر شکسته را با خود به این سو و آن سو می کشانم. ...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.