بی برادر

(0)

400,000ریال

360,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
55

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بی برادر

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:
همه داشتند نگاهم می کردند. گفتم ابراهیم کو؟ گفتند توی اتاق بغل است. ابراهیم آمد بیرون. گفتم ابراهیم، چه خبر است؟ گفت جواد. گفت جواد و من دیگر چیزی نشنیدم. گفت جواد و انگار همه خاک های عالم آوار شد روی سرم. زانوهایم تا شد. دست گرفتم به کمد کنار اتاق.
حالا می فهمیدم چرا اربابمان روز عاشورا، کمرش دیگر راست نشد. گفت الان کمرم شکست. بی برادر شدم. افتادم کنار کمد. هیچ روضه ای روضه بی برادری نمی شود. نمی دانم توی سروصورتم زدم یانه. نمی دانم نعره کشیدم یانه. فقط دیدم یکی آمده دستم را گرفته. یکدفعه انگار جواد را دیدم. نگاهم می کرد و با نگاهش می گفت خاک توی سرت مجید. آبروی من را داری می بری داداش. می گفت آدم باش مجید آرام شدم. خودم را جمع و جور کردم. یک استکان دادنددستم که چیز شیرینی تویش بود. ریختم ته حلقم و بلند شدم. گفتند کجا می روی؟ گفتم چیزی نیست. خوبم از خانه حاج آقا زدم بیرون. کجا بروم؟!کجا را دارم بروم؟! آدم بی برادر کجا را دارد؟!
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی