نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افراز منتشر کرد:
ریا گفت »بقیه رفتن، و گوی شیشه ای رو از چنگ من درآوردن؛ اما اون دختر! برش می گردونن به خونه ی شهردار، و شاید بتونیم اونو ببینیم. آره، می تونیم.« کوردلیا با لحنی سرد گفت »تو هیچی رو نمی بینی، داری می میری.« ریا خس خس کنان خندید و آب دهاناش تراوش کرد. »میمیرم؟ نه! فقط نیروم تموم شده، و باید دوباره شارژ بشم و تجدیدقوا کنم. حاال گوش کن، کوردلیا دختر هیرام و خواهر پاتریک! عجوزه دست استخوانیاش که بهطرز عجیبی قوی بود، دور گردن کوردلیا انداخت و او را جلو کشید. همزمان دست دیگرش را هم باال برد و مدال نقره را در مقابل چشمان گرد او حرکت داد. او زیر لب زمزمه میکرد و بعد از مدتی فهمید و سر تکان داد. کوردلیا بلند شد و به طرف آشپزخانه رفت. روی کابینت کنار سینک یک جعبه ی سیاه بود که دو چاقوی تیز درون آن بودند. یکی از آنها را برداشت و برگشت. چشماناش مات بودند، درست مثل چشمان آن شب سوزان که زیر نور ماه بوسه با ریا کناِر در کلبهاش ایستاده بودند. ریا پرسید »تالفیش رو سرش درمیاری؟ واسه بالیی که سرت آورد.« کوردلیا زیر لب زمزمه کرد »دخترهی خوشگل فیس و افادهای.« دستی که چاقو نداشت را بلند کرد و روی دودهه ای صورتاش کشید. »آره، تالفیش رو سرش درمیارم.« »تا دم مرگ؟« »آره، یا اون بمیره یا خودم.« »مطمئن باش اون میمیره. نترس. حاال منو روبهراه کن، کوردلیا. کاری که احتیاج دارم رو برام بکن!« کوردلیا دکمههای جلوی پیراهناش را باز کرد، و به شکم اش رسید. آنجا یک کمربند سفید بسته بود و همانجا بود که چاقو را استفاده کرد. کمربند و گوشت زیرش را شکاف داد. خون قرمز ناگهان بیرون زد؛ مانند شکوفه ی رز. ریا گفت »آره، شکوفه ی رز. همیشه خواب اونا رو می بینم. شکوفه های رز. بیا نزدیکتر!« دستاش را پشت کمر کوردلیا گذاشت و او را به جلو هل داد. سرش را خم کرد و شروع به نوشیدن خون کرد. کوردلیا همچنان با چشمان مات نگاهاش می کرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.