

غبرستان حیوانات خانگی
نشر کوله پشتی منتشر کرد:
وقتی لویی کرید شغل جدیدی پیدا میکند و خانوادهاش را به شهرستان باصفای لادلو واقع در مین میبرد، شروع جدیدشان آنقدر بینقص است که باورناپذیر به نظر میرسد؛ اما با وجود آرامش لادلو، خطری در آن مخفی شده. مثلاً کامیونهایی که از کنار خانۀ زیبا و قدیمی کرید میگذرند سرعتشان کمی بیش از اندازه زیاد است… قبرستان مخروبهای در جنگلهای آن حوالی نیز این موضوع را تأیید میکند، جایی که چندین نسل از بچهها حیوانات خانگی عزیزشان را در آن به خاک سپردهاند. علاوه بر آن لویی هشدارهایی دریافت میکند، چه در واقعیت و چه در عمق کابوسهایش، که نباید پایش را از مرزهای این گورستان کوچک فراتر بگذارد و به قبرستان دیگری برسد که با وعدههایی فریبنده و وسوسههایی سیاه، او را فرامیخواند. حقیقتی دهشتناک آنجا نهفته است، چیزی وحشتناکتر و قدرتمندتر از مرگ. لویی درخواهد یافت که شاید مرگ بهتر باشد...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
معرفی کتاب غبرستان حیوانات خانگی اثر استیون کینگ
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
جوایزی که رمان غبرستان حیوانات خانگی از آن خود کرده است:
• نامزد جایزهٔ لوکوس
معرفی رمان غبرستان حیوانات خانگی:
واکنشهای جهانی به رمان غبرستان حیوانات خانگی:
«این کتاب، ترسناکترین رمانی است که استیون کینگ تابهحال نوشته.» - پابلیشرز ویکلی
«کتاب غبرستان حیوانات خانگی وحشی، قدرتمند و آزاردهنده است.» - واشنگتن پست
«این کتاب با نیروی فوقالعادهاش، بهترین اثر استیون کینگ به شمار میرود.» - پیتسبورگ
«استیون کینگ شما را وادار میکند آنچه را باورنکردنی بهنظر میرسد، بهراحتی بپذیرید.» - دیترویت نیوز
چرا باید رمان غبرستان حیوانات خانگی را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب غبرستان حیوانات خانگی:
«ساعت نُه کارگران رفته بودند. الی و گیج که هر دو خیلی خسته بودند، در اتاقهای جدیدشان خوابیده بودند. گیج در تختخوابش و الی هم روی یک تشک، روی زمینی خوابیده بود که با کوهی از جعبهها احاطه شده بود، همچنین یک دنیا مدادشمعی که همگی شکسته و کند شده بودند، کتابهای مصورش، لباسهایش و خدا میدانست چه چیزهای دیگری. البته چرچ هم با او بود که درست پشت سرش خوابیده بود و میغرید. آن غرش به نظر نزدیکترین صدای چرچ به خرخر بود. کمی قبل ریچل همانطور که گیج را در آغوش داشت، با بیقراری همهٔ خانه را قدم زده بود و به سراغ جاهایی رفته بود که لویی به کارگران گفته بود وسایل را آنجا بگذراند و در ذهنش جای وسایل را پیدا کرده بود. لویی چک کارگران را فراموش نکرده بود. هنوز در جیب لباسش بود، بههمراه پنج اسکناس دهدلاری که برای انعام کنار گذاشته بود. بالاخره وقتی ون خالی شد، لویی هم چک و هم پول را تحویل داد و در جواب تشکرِ آنها سر تکان داد. قبض رسید را امضا کرد و روی ایوان ایستاد و آنها را در حالیکه بهسمت کامیون بزرگشان برمیگشتند، تماشا کرد. تصور میکرد احتمالاً در بانگور توقف میکنند و برای رفع خستگی مقداری مینوشند. دو لیوان آبجو الان خیلی میچسبید. این باعث شد دوباره به یاد جود کراندال بیفتد.»
«در حقیقت در شیکاگو مشکلی پیش آمده بود. ریچل میخواست چرچ را عقیم کند، حتی از دامپزشک هم وقت ملاقات گرفته بود. لویی آن را کنسل کرده بود. حتی حالا هم مطمئن نبود چرا. این مسئله فقط به این دلیل احمقانه نبود که لویی مردانگی خود را معادل مردانگی گربهٔ دخترش میدانست. شاید کمی هم مربوط بود به نارضایتی از اینکه چرچ باید عقیم شود تا خانم چاق همسایهٔ کناریشان برای بستن سطل آشغال پلاستیکیاش به زحمت نیفتد. بخشی از علتش این بود؛ اما بیشتر مربوط میشد به این احساس مبهم و قویِ او که با این کار ممکن است چیزی را در چرچ از بین ببرد که خودش برای آن ارزش قائل بود. این کار نگاهِ «برو به جهنم» را در چشمهای سبز گربه برمیانگیخت. سرانجام به ریچل گفته بود که به اطراف شهر منتقل میشوند و دیگر مشکلی برای گربه پیش نمیآید. حالا جودسون کراندال دراین باره میگفت که بخشی از زندگی لادلو سروکلهزدن با جادهٔ 15 است و از او میپرسید که گربهشان عقیم شده است یا نه. دکتر کرید، کمی شوخطبعی داشته باش؛ برای خونت خوب است.»
خلاصهٔ رمان غبرستان حیوانات خانگی:
حواشی حول محور کتاب
اگر از خواندن کتاب غبرستان حیوانات خانگی لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب بعد اثر دیگری از استیون کینگ نویسندهٔ آمریکایی داستانهای ترسناک است. این کتاب داستان پسری به نام جیمی کانکلن است که دلش میخواهد یک بچهٔ عادی باشد و مادرش از او میخواهد تواناییهای عجیبش را پنهان کند. جیمی چیزهایی را میبیند که بقیه نمیبینند و چیزهایی را میشنود که هیچکس قادر به شنیدنشان نیست.
• کتاب تلفن همراه رمانی آخرالزمانی از استیون کینگ نویسندهٔ رمانهای ترسناک است. در این رمان از جایی سیگنالی ناشناس به شبکهٔ جهانی تلفن همراه ارسال میشود که هر دارندهٔ تلفن همراه را ناگهان تبدیل به قاتلی روانی میکند و حالا انسانها همه وحشیانه به جان هم افتادهاند و تمدن رو به نابودی میرود.
دربارۀ استیون کینگ: نویسندهٔ آمریکایی

شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













