نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات بیدگل منتشر کرد:
برای سومینبار خودش را در حال دویدن در طول چمن باغچه یافت، در هوای سرد و بنفشهبوی ساعات پایانی شب، در حال عبور از کنار مجسمۀ ابیگیل، و برای سومین بار، رسیدن به دروازهای که دو شب پیش پشتش آن صدا آنطور مدهوشش کرده و فریبش داده بود. اگر قفل در را، همانطور که میتسی هورن گفته بود باز خواهد بود، باز نکرده بودند چه باید میکرد؟ یا اگر کسی دیده بود که باز است و دوباره بسته بودش و او نمیتوانست بیرون برود؟ ناقوس کلیسای سفید با طنین بم مردانهاش ساعت نُه را اعلام کرد: دانگ، دانگ، دانگ. در فلزی را با احتیاط هل داد. با اولین فشار او از جا حرکت کرد و بدون صدا باز شد. از در بیرون رفت... و درجا خشکش زد.
رمان ابیگیل، اثر ماگدا سابو، با یک پایان آغاز میشود. در همان سطور آغازین و رویارویی با گینا ویتاییِ چهاردهساله، آنگونه که سابو میگوید، میفهمیم «تغییری که در زندگیاش رخ داده بود از چیزهای زیادی محرومش کرده بود، انگار بمبی خانهاش را ویران کرده باشد.»
در میان سالهای جنگ جهانی دوم، پدر گینا که ژنرالی نظامی است، بیتوجه به اعتراضهای دخترش او را به مدرسهای شبانهروزی میفرستد؛ جایی کیلومترها دورتر از بوداپست. با رفتن به مدرسه گینا خیلی زود متوجه میشود که با دیگر دختران همسنوسالش گرفتار راهبههای مذهبی و قوانین سختگیرانۀ پاکدینی در دورترین نقطۀ کشور شده است. جایی که حتی انتخاب مدل مویش به دست خودش نیست.
ابیگیل در سال 1970 در مجارستان منتشر شد و سابو را به نویسندهای محبوب در میان هموطنانش تبدیل کرد. در مجارستان این اثر ابتدا الهامبخش مجموعۀ تلوزیونی پرطرفداری شد و بعدها به اجرای موزیکال ماندگاری بدل شد. و بسیار بیشتر از رمان «در» نام سابو را بر سر زبانها انداخت. در این کتاب نثر صریح و گفتوگویی سابو جای خود را به روایتی غیرمستقیم میدهد که در هر صفحهاش برای قهرمان داستان چرخشی احساسی به بار میآورد.
«روایتی پرتنش و عمیق که تصویری استادانه از سادگی و خامی جوانی ترسیم میکند، سادگیای که هر آن بیم از دسترفتنش میرود... سابوی تردست، در یک آن، زمان و تاریخ و حماقت بشری، همه را از چشمان معصوم کودکی بر ما آشکار میکند.»
(آنا ماندو)
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.