نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پرتقال منتشر کرد:
الكس و کانر این بار به قصه های کانر سفر می کنند تا برای شکست ارتش خلاف کارهای افسانه ای گوش به فرمان عمو لوید، نیرو جمع کنند. هیچ کس، حتى الكس و مادرش هم باور نمی کنند که کانر توانسته چنین دنیاهای رنگارنگ و شگفت انگیزی خلق کند. داستان های هیجان انگیز و شخصیت های هیجان انگیزترشان منتظرند تا شما را هم به دنیای خود ببرند. دزدهای دریایی، مومیایی های ابرقهرمان ها، موجودات نیمه روبات و مرده های از گوربرگشته فقط گوشه ای از این دنیاهای رنگارنگ هستند. ماجراهای نفس گیر این قسمت از داستان در دریا، فضا و ابعاد دیگری از دنیا جریان دارند. از طرف دیگر، در سرزمین قصه ها اتفاقات بسیاری در حال وقوع است. چشم امید همه به الكس و کانر و ارتشی است که با خود خواهند آورد. شخصیت های دنیاهای مختلف، همگی برای هدف یکسان نجات سرزمین قصه ها متحد می شوند؛ حتی باب و شارلوت. دشمنی که سرزمین قصه ها را تسخیر کرده خیلی قدرتمند است، اما ارتش الكس و کانر دست کمی از آن ندارد؛ مخصوصا با ورود عضو جدید خانواده ی جک و گلدی لاکس. الكس و کانر در این سفرها چیزهای زیادی درباره ی خودشان کشف کردند. شاید برای شما هم همین طور باشد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب قصههای همیشگی (سفر به سرزمین سرگردانی) از سایت گودریدز امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب قصههای همیشگی (سفر به سرزمین سرگردانی) از سایت آمازون امتیاز 4.8 از 5 را دریافت کرده است.
• پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز در ردۀ کتابهای کودکان و نوجوانان
• برندۀ جایزۀ بهترین کتاب کودکان و نوجوانان گودریدز در سال 2016
مجموعۀ تخیلی و فانتزی قصههای همیشگی اثری از کریس کالفر بازیگر، خواننده و نویسندۀ آمریکایی است. اولین کتاب از این مجموعه با عنوان «طلسم آرزو» در سال 2012 منتشر شد. این مجموعه داستانِ دوقلوهایی پانزدهساله به نام کانر و الکس است که با کتاب مادربزرگشان وارد قصههای همیشگی میشوند و ماجراهای مختلفی را پشت سر میگذارند. پنجمین کتاب این مجموعه با عنوان سفر به سرزمین سرگردانی در سال 2016 منتشر شد.
این مجموعۀ تخیلی با داستانهای پرپیچ وخم و شخصیتهای خیالیاش، مجموعهای خواندنی مناسب نوجوانان است. بد نیست که علاقهمندان خواندن این مجموعه را اولین جلد آن یعنی قصههای همیشگی (طلسم آرزو) شروع کنند.
«ادارهی آموزش و پرورش ویلو کِرست برای جشن بازنشستگی مدیر نازنینش سنگِ تمام گذاشته بود. تالار مهمانی آنقدر باشکوه تزیین شده بود که از دورهمی دیشب بینگوی سالمندان هیچ اثری دیده نمیشد. میزها با رومیزیهای توری، گلدان و شمعهای برقی تزیین شده بودند. برای هر نفر آنقدر روی میزها بشقابهای طلایی و کارد و چنگالهای نقرهای چیده بودند که مهمانها نمیدانستند با آنهمه ظرف چهکار کنند. معلمها، مشاوران، خدمتکارها، آشپزها و دانشآموزان قدیمی دستهدسته میآمدند تا با مدیر خداحافظی کنند و برایش آرزوی بهترینها را داشته باشند. این مهمانی بازنشستگی باشکوهترین گردهماییای بود که به عمرشان در آن شرکت کرده بودند. ولی مهمان افتخاری جشن با دیدن آن قیافههای دمغ و افسرده حس میکرد بهجای جشن به مراسم تدفین آمده. رئیس جدید منطقه با قاشق به لیوان نوشیدنیاش زد و سالن ساکت شد. رئیس توی میکروفون گفت: «لطفاً توجه کنین. شب همگی بهخیر. من دکتر برایان میچل هستم. همونطور که میدونین، ما امشب به افتخار یکی از بهترین مربیانی که ادارهی آموزش و پروش ویلو کِرست افتخار استخدامش رو داشته دور هم جمع شدهایم؛ خانم اِولین پیترز.» نام او با موج گرمی از تشویق جمعیت همراه شد. نورافکن روی خانم پیترز افتاد که جلوی سالن و کنار دکتر میچل نشسته بود.»
«نور کم شد و صفحهنمایشی پایین آمد. دکتر میچل و خانم پیترز در جای خود نشستند و عکسهای گروهی کلاسهای خانم پیترز را که روی صفحه ظاهر میشد تماشا کردند. عکسها از اولین کلاس ششم او که تقریباً برای سی سال قبل بود شروع شدند. همینطور که عکسها نمایش داده میشد، دانشآموزان دیروز به عکسهای یازده دوازده سالگی و لباسها و مدل موهای مسخرهی سالهای دورشان میخندیدند. چیزی که بیشتر از همه جلب توجه میکرد این بود که خانم پیترز در طول این سالها خیلی عوض نشده بود. توی تمام عکسها دقیقاً همان عینک، مدل مو و همان لباسهای گُلدار را پوشیده بود. انگار خانم پیترز در زمان ثابت مانده و جهان اطرافش عوض شده بود. آن شب هیچچیز مثل آن عکسها خانم پیترز را احساساتی نکرد. انگار عکسهای یک آلبوم خانوادگی از جلوی چشمهایش میگذشت. اسم تمام چهرههایی که میدید به خاطر داشت. بیشترشان را هنوز از نزدیک نمیشناخت یا از حال و روزشان خبر داشت، اما چندتایی هم بودند که ارتباطش با آنها کاملاً قطع شده بود. حس دردناکی بود؛ زمانی آنقدر به کودکی نزدیک بود و در آن لحظه حس میکرد او دود شده و به آسمان رفته. شاگردان خانم پیترز برای او مثل بچههای نداشتهاش بودند. آرزو داشت که آنها هرجا هستند، شاد و سالم باشند. آرزو میکرد وقتی که خودش دیگر منبع عشق و راهنمایی زندگیشان نیست، بتوانند کسی را پیدا کنند که جای او را برایشان پر کند.»
«تا جایی که خانم پیترز خبر داشت، الکس به آنجا رفته بود تا در مدرسهی تیزهوشان درس بخواند. ولی هنوز نمیدانست چرا کانر هم پیش او رفته بود. سال قبل از عوض کردنِ مدرسه، کانر وسط یکی از اردوهای آموزشی مدرسه با یکی از دانشآموزان دیگر به نام بری کَمبِل فرار کرده بود. هر دوی آنها تا آن موقع پروندههای پاکی داشتند و این شاهکار از آنها بعید بود. اگر کانر در مدرسهی خانم پیترز مانده بود، مثل بری درست و حسابی تنبیه میشد، ولی به نظر خانم پیترز هیچوقت کارش به تبعید به یک ناحیهی آموزشی دیگر نمیرسید. خانم پیترز بابت این ماجرای مشکوک خیلی دلخورد بود. کانر تازه استعداد نویسندگیاش را کشف کرده بود و برای اولین بار داشت در مدرسه میدرخشید. خانم پیترز امیدوار بود او هرجا که هست، توانسته باشد مشوقِ دیگری پیدا کند. در دنیای چیزی برایش ناگوارتر از این نبود که استعداد دانشآموزی هرز برود. نمایش عکسها تمام شد و دسر را سر میزها آوردند. بعد از چند سخنرانی و تقدیر دیگر از طرف همکاران و شاگردان قدیمی، بالاخره مهمانی آن شب به پایان رسید. خانم پیترز دستهای کارت تشکر و خداحافظی و یک عالمه دستهگلی را که گرفته بود توی ماشینش گذاشت. دلش میخواست زودتر به خانه برود و شب آرامی داشته باشد و بعد از آن عصر طولانی و پراحساس، استراحت کند. در راه خانه، بیآنکه حواسش باشد از جلوی دبستان ویلو کِرست رد شد. روی ترمز کوبید و ماشینش را پارک کرد.»
جلد پنجم مجموعۀ قصههای همیشگی، داستان ماجراجوییای جدید از کانر و الکس است. مرد نقابدار با کمک ارتش خود متشکل از بزرگترین شروران دنیای ادبیات مانند جادوگر شریر غرب، ملکۀ قلبها و کاپیتان هوک تمام خانوادههای سلطنتی سرزمین داستانها را اسیر کرده است. مرد نقابدار با این نقشۀ شوم خود قصد دارد تا تمام خانوادهها را نابود کند و خودش به عنوان امپراتور بر سرزمین داستانها حکومت کند. الکس و کانر میدانند که در مقابل لژیون شروران مرد نقابدار قرار دارند اما متوجه میشوند که ممکن است بزرگترین سلاح را در اختیار داشته باشند: تخیل! بنابراین دوقلوها سفری را به داستانهای کانر آغاز میکنند تا ارتشی از دزدان دریایی، سایبورگها، ابرقهرمانان و مومیاییها را جمعآوری کنند و برای نبرد نهایی علیه مرد نقابدار با هم متحد شوند. در این میان، نقشهای حتی خطرناکتر در حال طرحریزی است، نقشهای که شاید سرنوشت هر دو دنیای افسانهای را برای همیشه تغییر دهد.
• قصههای همیشگی (آخرین نبرد) جلد ششم داستانهای الکس و کانر است. این بار قرار است در یک کتاب فروشی جشن تولد هشتادسالگی نویسندۀ محبوب کانر را جشن بگیرند. اما ناگهان از میان جمعیت کسی در مورد خواهر کانر یعنی الکس سؤال میپرسد و همه میخواهند بدانند که چه بلایی به سر الکس آمده است اما کانر هر چقدر فکر میکنم نمیتواند بهخاطر بیاورد که چه اتفاقی برای خواهرش افتاده است پس به خانه میرود و کتابهایش را میخواند تا بتواند الکس را پیدا کند.
• جادوهای همیشگی (۱) (جادو ممنوع) مجموعهای فانتزی اثر کریس کالفر نویسنده و بازیگر آمریکایی است. این کتاب داستان دختر یک قاضی سختگیر و قانونمدار شهر به نام بریستال اورگرین است. او عاشق کتاب خواندن است ولی کتاب خواندن برای زنان این سرزمین جرم است برای همین بریستال تصمیم میگیرد خدمتکار کتابخانۀ شهر شود تا بتواند پنهانی و به دور از خانواده کتاب بخواند اما در این کتابخانه، اتاقی مخفی پیدا میکند و این اتاق مخفی برای همیشه زندگی او را تغییر میدهد.
کریستوفر پل کالفر در سال 1990 به دنیا آمد. او بازیگر، خواننده و نویسندۀ آمریکایی است که برای بازی در نقش کورت هومل در موزیکال تلویزیونی گیلی به شهرت رسید. بازی او در این سریال مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و برندۀ جایزۀ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سال 2011 شد. در همان سال کالفر در فهرست صد فرد تأثیرگذار جهانِ مجلۀ تایم قرار گرفت. کالفر اولین فیلمش را در سال 2012 نوشت و در آن نقش آفرینی کرد و این فیلم در جشنوارۀ فیلم ترابیکا به نمایش درآمد. او نویسندۀ پرفروشترین مجموعۀ نیویورک تایمز «قصههای همیشگی» است و تاکنون هفت جلد از این مجموعه منتشر شده است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
جلد های قبل رو خوندم.به شدت منتظر این جلد بودم که برسه. بنظرم کتاب های فانتزی مثل این که شخصیت پردازیش با کودکی ما گره خورده اصلا سن و سال نمیشناسه و بسیار بسیار بسیار دوستش داشتم.شخصیت پردازی، اینجاد رابطه ها، ساختن آینده و گذشته ی شخصیت ها به نحو احسنت انجام شده در کل عالی بود
مرسی که موجودش کردید ☺️
خییییلی منتظر این کتاب بودم ممنون که موجود کردین😍😍