%10


دفعات مشاهده کتاب
204
علاقهمندان به این کتاب
0
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات افراز منتشر کرد:
از نگاه کردن به قهوهای گرم چشمانش میهراسیدم. میترسیدم که سست شوم، که دستانم را دور گردنش حلقه کنم و نگذارم برود. برگشتم.
آلمانداها را از لای انگشتانش در آورد و با دقت به گلبرگهای زردش نگاه کرد، پرسید: «این همون گلیه که تو میمکی؟ که شیرهی شیرینی داره؟»
لبخند زدم: «نه اون اکسوراست.» گل را انداخت و شکلکی در آورد.
خندیدم. خندیدم چون گلهای آلاماندا خیلی زرد بودند. خندیدم چون تصور کردم پدر آمادی شیرهی تلخ آنها را میمکد. خندیدم چون چشمان پدر آمادی خیلی قهوهای بودند و من میتوانستم خودم را در آنها ببینم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9786003266346
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
271 صفحه
نوبت چاپ
1
وزن
305 گرم
سال انتشار
1400
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













