نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات صدای معاصر منتشر کرد:
این مجموعه داستان در خصوص پنج نمونه از اختلالات روانی کمتر شناخته شده است: اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب اجتماعی، نکروفیلیا (مرده خواهی)، اسکیزوفرنی و افراطگری. به راستی معنای لغت «روانی» چیست؟ آیا انسان همیشه و در تمامی حالات خود سالم است؟ آیا بار منفی کلمهی روانی بر شانهی اختلال درست است؟ شاید باید از منظر دیگری به این نوع اختلالات نگاه کنیم. شاید باید از زبان افرادی که به این اختلالات دچار هستند چند خطی بخوانیم. زمان و مکان در این کتاب معلق است. چیزی مابین هستی و نیستی. پس به دنبال اسم دقیق افراد، شهر، زمان و مکان رخدادها نباشید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب مطرد از سایت گودریدز امتیاز 3.4 از 5 را دریافت کرده است.
مجموعه داستان مطرد اثر ستاره روشن، نویسندهای جوان، است که در سال 1400 منتشر شد. این کتاب مجموعهای داستان کوتاه است که حول محور شخصیتهایی با بیماریهای روانی خاص میگردد. با خواندن داستانهای کوتاه این مجموعه میتوانید با صدای ذهنی و درونی افراد مبتلا به بیماریهای روانی آشنا شوید، آنها را درک کنید و همدل آنها شوید.
اگر به داستانهای کوتاه و روانکاوانه علاقه دارید حتماً این مجموعه داستان را بخوانید.
«همزمان صداهای مختلفی را در ذهنش میشنید؛ امّا ذهن اولش خیره به در خانه بود و چشمانش روی آسفالت میگشت. ادراک بیمارش هم بهدنبال راهحل بود. باید وارد خانه میشد یا نه؟ شاید اگر میفهمید، شاید اگر «منِ» خویش را پیدا میکرد، برای همیشه میمُرد. و چه قمار سنگینی است زندگی میان پوچی و مرگ. هر اتفاقی میتوانست او را بکُشد. در این دنیایی که گیر افتاده تنها بود. بیکس بود. به جز گربهی همسایه و بقّالی که از او سیگارِ نسیه میخرید، کسی را نمیشناخت و کابوسی هم بيوقفه او را دنبال میکرد: زن سیاهپوش، زن چادربهسر، زنی ترسناک با چهرهای عصیانگر، زنی که نماد فرشته بود؛ امّا فرشتهای رانده شده. به بهشتوجهنم ایمان و علاقهی وافری داشت. بههرحال او یک نقاش بود. سرش را تکان داد و چشمانش را بست. حتّی در ذهنش نیز آنچنان تند سخن میگفت که حس میکرد در واقعیت نیز لکنت زبان دارد. بالاخره تصمیمش را گرفت. سیگارش آتش زد و قدم اول را به سمت انتهای کوچهی بنبست برداشت. زندگی برایش مثل جهنم بود. زنی سیاهپوش با چتری سیاه بر روی سر از صبح تا شب زیر پنجرهی اتاقش ایستاده و از کوچه به او نگاه میکرد. او را میپایید. زنی خستگیناپذیر که برف یا باران برایش اهمیتی نداشت.»
«خانم میم در خانهی پلاک سیزده زندگی میکرد. پلاک سیزده در کوچهای بسیار خلوت واقع در خیابان اشرافی پایتخت بود. یک گربه بهاسم آقای دال داشت که با اولین فرصتی که گیرش آمد از خانه فرار کرد و رفت. خانهاش بزرگ بود. چهار اتاق خواب داشت و دو مستخدم مسئول رسیدگی به کارهای خانه بودند. خانم میم حقوق خوبی میداد و همینطور جای خواب گرم و نرم. خب چه کسی چنین موقعیتی را از دست میدهد؟ البته خانم میم هم انتخاب دیگری بهجز استخدام همان دو مستخدم که دختران جوان و بیتجربهای بودند نداشت. با اینکه هرگز زیر بارش نمیرفت، امّا او به هیچعنوان طبیعی نبود. از پنج سال پیش که مادرش را از دست داده بود تنها زندگی میکرد و برای استخدام مستخدم هم زحمت زیادی کشیده بود. از پیرها میترسید و میگفت بیوقفه حرف میزنند. از مردها هم خوشش نمیآمد و فکر میکرد اصلاً در شأن او نیست که به مردان غریبه جای خواب بدهد. بهنظرش هیچکدام از مردها درخور اعتماد نبودند. البته او دربارهی زنان هم نظر بهتری نداشت. فقط حس میکرد که حداقل آنها ابزار جنسی اذیتوآزار را ندارند. امّا اتاق اسرارآمیز خانم میم به دور از تمام مشکلات شخصیتی و فکری او جای بسیار فوقالعادهای بود.»
«وقتی مادر خانم میم از سفر بازگشت اوضاع بسیار تغییر کرد. او هر روز شاهد این بود که خانم میم مثل پروانه به دور مادرش میگردد. از خلقوخوی عجیبش هم خبری نبود؛ البته تا وقتی که پا به اتاق شخصیاش نمیگذاشت. گاهی اوقات اتاقش باعث افسردگیاش میشد. مادر خانم میم مریض احوال بود و برای درمان مدام به سفر میرفت. خانم میم هم زیاد سفر میکرد، گاهی با او میرفت و گاهی که مادرش اجازه نمیداد به اجبار در خانه میماند. همان وقتها بود که دستیار خانم میم احساس کرد که او هر چه باشد، بدطینت نیست. خانم میم به کسی آزارواذیت نمیرساند. به هوای گربهاش آقای دال گربههای محلّه را حسابی سیر میکرد. برنجهای باقی مانده از ناهار را در حیاط میرفت تا به قول خودش راحتتر در طبیعت تجزیه شوند؛ امّا دستیارش میدانست که او میخواهد به کفترها غذا بدهد. در این بین حتّی گاهی اوقات بذلهگو هم میشد و این موقع که میرسید او حسابی کیفش کوک بود؛ زیرا این دوران چندین ماه به طول میانجامید. خانم میم آشپزی میکرد. حرّاف میشد و از همه مهمتر بخشندهتر به نظر میرسید. شاید باورکردنی نبود، امّا از کنار بدترین کارها هم بهراحتی میگذشت. و بدترین کارها از نظر او میتوانست از کوتاهی مستخدم در تمیز کردن خانه تا دعوای همسایهها را شامل بشود.»
بهنظر شما چند درصد از کسانی که در اطرافتان زندگی میکنند از سلامت روانی کامل برخوردار هستند؟ آیا انسان همیشه و در تمام حالاتِ خود سالم است؟ شاید باید از منظر دیگری به اختلالات روانی نگاه کنیم. شاید باید از زبان افرادی که به این اختلالات دچار هستند چند خطی بخوانیم. مجموعه داستان مطرد دربارۀ پنج نمونه از اختلالات روانیِ کمتر شناخته شده است: اختلال دو قطبی، اختلال اضطراب اجتماعی، نکروفیلیا (مردهخواهی) اسکیزوفرنی و افراطیگری. شاید بگویید نکروفیلیا بیشتر شبیه به یک اختلال جنسی است و نه روانی؛ اما تمام اختلالات جنسی از اختلالات روانی نشأت میگیرند. در این مجموعه داستان لازم نیست به دنبال رشتهای معقول از وقایع و شخصیتها باشید چون زمان و مکان در این کتاب معلق و چیزی مابین هستی و نیستی است. اختلالات روانی در مرکزیت داستانهای کتاب قرار دارند و داستانهای کتاب در فضایی وهمآلود و معلق میگذرد.
• پیشگفتار
• فصل اول: من، در اتاق شمارهی سیزده
• ذهن دوم
• هوای بدون چتر
• فصل دوم: زندگی اسرارآمیز دستیار خانمِ میم
• اتاق خانم میم
• دستیار خانمِ میم
• خب چه خبر؟
• خانم کاف دیگر کیست؟
• روز شانس خانم کاف
• مرد شنلپوش کیست؟
• شاهزاده کیست؟
• چرا؟
• افکار خانم میم
• پلاک شماره سیزده
• فصل سوم: دختری با بالها سنجاقک
• فصل چهارم: مُطَرّد
• فصل پنجم: مصاحبهی جنجالی با یک دیوانه
روانپریشی نقشی گسترده در این مجموعه داستان دارد و خواندن چنین داستانهایی به شما کمک میکند که بتوانید خود را به این مبتلایان نزدیک کنید. اگر از خواندن داستانهای این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید.
- دکتر جکیل و آقای هاید اثر رابرت لوئیس استیونسون است. این کتاب که یکی از کتابهای قدیمی کلاسیک محسوب میشود دربارۀ شخصیتی است که اختلال تجزیۀ هویت دارد. داستان از جایی شروع میشود که دکتر جکیل دارویی برای جدا کردن جنبههای خوب و بد انسانیاش میسازد چون رفتارهای متناقضش او را آزار میدهد، این دارو اثر میکند اما نه آنطور که دکتر جکیل توقع دارد. آهای هایدی ظاهر میشود که وجه منفی شخصیت اوست و از قالب جسم او جدا میشود و روزبهروز قویتر میشود.
- اتاق اثر اما داناهیو نمایشنامهنویس و تاریخنگار ادبی و رماننویس ایرلندی است. موضوع کتاب حول محور اختلال اضطراب پس از سانحه میگذرد. داستان دربارۀ مادر و پسری است که در یک اتاق زندانی شدهاند. نیک، زمانی که مادر جک تنها 19 ساله بود او را گروگان گرفت و به او تجاوز کرد و حالا جک در همین اتاق به دنیا آمده و مادرش زمانی که میفهمد نیک تهدیدی برای جان خودش و جک است سعی میکند هر طور شده از آن اتاق فرار کند.
- سیزده دلیل برای اینکه ... اثر جی اشر نویسندۀ آمریکایی است. این کتاب پس از انتشار یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز شد و سریالی پرمخاطب بر اساس این کتاب ساخته شد. داستان این کتاب حول محور آزار و اذیت در مدرسه و افسردگی میگذرد. داستان کتاب دربارۀ سیزده نوار است که هانا بیکر قبل از خودکشی ضبط کرده و در آنها شرح میدهد که چطور کارش به افسردگی و در نهایت خودکشی رسید.
_ کتاب طعم گس خرمالو اثری از زویا پیرزاد نویسندهٔ معاصر است. این کتاب مجموعهای از پنج داستان کوتاه و خواندنی دربارهٔ زنان مختلف اجتماع است و نویسنده زندگی روزمره و دغدغههای این زنان در بافتِ جامعه و فرهنگ ایرانی را به تصویر کشیده است.
ستاره روشن در سال 1371 به دنیا آمد. او نویسنده، روزنامهنگار و فعال حوزۀ ادبی است. اثر دیگر ستاره روشن ارتش شش گله برخلاف مجموعه داستان مطرد مضمونی فانتزی دارد و در سرزمینی باستانی به نام استارا رخ میدهد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
ایدهی فوقالعاده خلاقانه و کتاب بی نظیری بود. معرفی بیماریهای روان، در قالب داستان، بسیار هوشمندانه نوشته شده بود. نثر منسجم برای هر داستان و پرکشش. شخصیتها کاملا دقیق و حساب شده ترسیم شده بودند. جای تبریک داره. حتماً پیشنهاد میکنم