نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات برج منتشر کرد:
خممرغهای شوم هجویهای درخشان و تخیلی، اما بسیار واقعگرایانه از دخالت دیکتاتوری در علم است؛ روایتی است از حکومتهای ناکارآمدی که میخواهند جباریتشان را به علم نیز تحمیل کنند و سپس فاجعه میآفرینند.
پروفسور جانورشناسی موفق به کشف علمی بیسابقهای میشود، اما کارشناسان کوتهفکر، بدون تعمق کافی در ماهیت این پدیدهی علمی، بر آن میشوند تا از نتایج این کشف در جهت اهداف خودشان استفاده کنند. در فضایی مسموم به زهرِ همراهانِ همیشگی تمدن بشر، یعنی دیوانسالاری و سهلانگاری، دنیای علم بار دیگر نشان میدهد هیچگونه فشاری را برنمیتابد. پیامدهای چنین دخالتهایی معمولاً غیرقابلپیشبینی و تقریباً همیشه مصیبتبارند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب تخممرغهای شوم از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب تخممرغهای شوم از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب تخممرغهای شوم رمانی از میخائیل بولگاکُف، رماننویس و نمایشنامهنویس روس است که با نوشتن کتاب «مرشد و مارگاریتا» به شهرت رسید. بولگاکف این رمان را در سال 1924 نوشت و این کتاب اولین بار در سال 1925 منتشر و بسیار محبوب شد. بولگاکُف در این رمان کوتاه داستان یک جانورشناس سالخورده را تعریف میکند که کشف او کل جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
تا سال 1924، بولگاکف تبدیل به نویسندهای مشهور شده بود. چندین داستان کوتاه و همچنین رمان گارد سفید از او منتشر شده بود. او نوشتن کتاب تخممرغهای شوم را در اکتبر 1924 به پایان رساند و این کتاب در سال 1925 در مجلهای منتشر شد و در اواخر همان سال این داستان کوتاه در مجموعه داستانهای کوتاه «ابلیسنامه» به چاپ رسید. بولگاکف همچنین این رمان را چندین بار در مجامع اجتماعی مختلف خواند و در آنجا با استقبال مطلوبی روبهرو شد.
اغلب منتقدان شوروی این اثر را تمسخر و انتقادی نسبت به انقلاب سال 1917 روسیه و رهبری شوروی میدانند.
کتاب تخممرغهای شوم داستانی کوتاه و خواندنی از فاجعهای عظیم است که به دست دولت و حکومت شوروی رقم میخورد. اگر به داستانهای روسی علاقهمند هستید حتماً این رمان کوتاه را بخوانید.
«شبانگاه شانزدهم آوریل سال 1928، پرسیکف، پرفسور جانورشناسی دانشگاه دولتی شمارهی چهار و مدیر مؤسسهی جانورشناسی مسکو، به اتاق کارش در مؤسسهی جانورشناسی، واقع در خیابان هِرتْسِن رفت. پرفسور لامپ مات بالای سرش را روشن کرد و نگاهی به اطراف انداخت. نقطهی آغازین آن فاجعهی هولناک را باید همان شب نامُبارک، و مسبب اصلی فاجعه را باید شخص جناب پرفسور ولادیمیر ایپاتیویچ پرسیکف دانست. در آن هنگام او درست پنجاهوهشت سال داشت. سری داشت بینظیر و طاس شبیه دستهی هاون، با چند دسته موی زرد که دو سمت سرش راست ایستاده بود. صورتش بهخوبی اصلاح شده و لب پایینش بیرون زده بود. شکل لبش باعث میشد چهرهی پرسیکف همیشه کمی دمدمیمزاج جلوه کند. بَر بینی سرخش عینکِ کوچک و از مُدافتادهای با قابِ نقرهای خودنمایی میکرد، چشمهایش ریز و براق و خودش بلندقامت بود و کمری خمیده داشت.»
«مرگ وزغها هیچ تنابندهای را در راستهی اول خزندگانِ برهنه که به حق «دوزیستان بیدُم» نامیده میشوند، باقی نگذاشت و بلافاصله پس از آنان، ولاسِ پیر، نگهبان بلاتعویض مؤسسه، که تعلقی به راستهی دوزیستان هم نداشت، به دیار باقی شتافت. علت مرگش همان بود که جانوران بینوا را از پا درآورده بود و پرسیکف هم خیلی زود به آن پی برد، یعنی سوءتغذیه. حق با دانشمند بود: ولاس میبایست با آرد تغذیه میشد و وزغها با شپشکهای آردی، اما از آنجا که خوراک اول نایاب شد، خوراک دوم نیز از میان رفت. پرسیکف تصمیم گرفت به بیست وزغ درختیِ باقیمانده خوراک سوسک بدهد، اما سوسکها هم غیب شدند و با این کارشان موضع خصمانهشان را به کمونیسم جنگی عیان کردند. به این ترتیب، ناچار شدند آخرین نمونهها را نیز به گودالهایی که در حیاط مؤسسه حفر کرده بودند، بریزند. چنین مرگومیرهایی، بهویژه تلفشدن وزغ سورینامی، بر پرسیکف اثری توصیفناپذیر داشت.»
«در کل، آن تابستان یکی از تابستانهای فوقالعادهي زندگی پرسیکف بود و او گاه با یک خندهی زیرلبی و رضایتمندانه دستهایش را به هم میمالید و روزهای زندگیاش را با ماریا استپانونا در آن دو اتاقِ تنگ به یاد میآورد. اینک پرفسور هر پنج اتاقش را پس گرفته بود، جایش بازتر شده بود، دوهزاروپانصد کتاب و تعدادی جانور تاکسیدرمی شده، نمودار و نمونهآزمایش در خانهاش جا داده و روی میز اتاقِ کارش نیز یک چراغ سبز روشن کرده بود. مؤسسه هم از اینرو به آنرو شد: به دیوارهایش رنگ کرم زدند، اتاق جانوران را برای اینکه آب به آنها برسد لولهکشی کردند، شیشههای کل ساختمان را با شیشههای آینهای تعویض کردند و پنج میکروسکوپ نو و چند میز شیشهای تشریح، چند لامپ دوهزار وات با نور غیرمستقیم، تعدادی رفلکتور و چند گنجه هم برای استفاده در موزه به مؤسسه ارسال شد. پرسیکف زنده شده بود؛ اما این خبر نامنتظره زمانی تمام دنیا را درنوردید که در ماه دسامبر سال 1926 بروشور «نکاتی جدید دربارهي تولیدمثل شکمپایان یا کیتونها» در 126 صفحه توسط «خبرنامهی مؤسسهی شمارهی چهار» انتشار یافت.»
میخائیل بولگاکُف با نوشتن کتاب تخممرغهای شوم میخواست نشان بدهد که دخالت یک نظام توتالیتر در علم چه عواقبی خواهد داشت. این رمان اعتراضی به هجو نظام ایدئولوژیک شوروشی و بوروکراسی حاکم بر این نظام است. تخممرغهای شوم در عین اینکه داستانی علمی-تخیلی و طنز است، یک داستان سورئالیسم نیز محسوب میشود. این کتاب که در سال 1924 در زمان به قدرت رسیدن استالین نوشته شد، به باور بلشویکها مبنی بر اینکه توسعۀ علمی میتواند به کمال انسان منجر شود حمله میکند.
تخممرغهای شوم را میتوان یک رمان علمی-تخیلی و طنز توصیف کرد. قهرمان اصلی آن یک جانورشناس سالخورده به نام ولادیمیر ایپاتیویچ پرسیکف و متخصص دوزیستان است. روایت از مسکو و سال 1928 شروع میشود، درحالیکه سالهای پرتلاطم پس از انقلاب روسیه در سال 1917 گذشته و شوروی شکل جدیدی به خود میگیرد، این جانورشناس درخشان و عجیبوغریب پرتوی شگفتانگیزی را کشف میکند که اندازه و سرعت تولیدمثل موجودات زنده را به شدت افزایش میدهد. در همان زمان، بیماری همهگیر مرموزی تمام طیور را در جمهوری شوروی از بین میبرد. دولت از اختراع آزمایش نشدۀ پرسیکف سلب مالکیت میکند تا صنعت طیور را بازسازی کند اما همه چیز خیلی سریع به یک فاجعۀ غیرقابل کنترل تبدیل میشود.
• میخائيل بولگاکف این رمان را با الهام از رمان «خوراک خدایان» از اچ.جی ولز نوشت و تخممرغهای شوم تنها اثر بزرگ این نویسنده است که در زمان حیات او منتشر شد.
• ماکسیم گورکی نویسندۀ مشهور روس عنوان کرد که کتاب تخممرغهای شوم بسیار ماهرانه و جالب نوشته شده است.
اگر به مطالعۀ داستانهای کوتاه علاقه دارید یا وقت زیادی برای کتاب خواندن ندارید، خواندن کتابهای زیر را از دست ندهید.
- ابلیس نامه نخستین داستان بلند میخائیل بولگاکف است اما داستان کوتاه در نظر گرفته میشود. نویسنده در این کتاب رئالیسم جادویی را با واقعیت در هم آمیخته و داستان کارمندی را تعریف میکند که بهخاطر سوءتفاهم، زندگی و جانش به خطر میافتد. نویسنده در این کتاب سعی کرده است وجوه ناخوشایند زندگی کارمندی را به تصویر بکشد.
- موشها و آدمها اثر جان اشتاین بک است که در سال 1962 برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. نویسنده در این داستان کوتاه واقعیت تلخ زندگی پر انزوا و بیرحمانۀ کارگران مهاجر فقیر در دورۀ رکود آمریکا را به تصویر کشیده است. یکی از مهمترین ارزشهای ادبی این کتاب سبک آن است، این کتاب هم رمان در نظر گرفته میشود و هم میتوان آن را به صورت یک نمایشنامه خواند.
میخائیل آفاناسی بِویچ بولگاکُف در سال 1891 در کییف به دنیا آمد و در سال 1940 در مسکو از دنیا رفت. پدرش استاد آکادمی علوم دینی کییف و مادرش معلم کالج دخترانه بود. میخائیل، فرزند ارشد خانواده بود که پس از گذراندن دبیرستان در دانشکدۀ پزشکی پذیرفته شد و در 1916 در قامت پزشک ارتش به جبهۀ جنوب غرب رفت. سپتامبر همان سال عذرش را خواستند و او را به عنوان پزشک روستایی به منطقهای پرت منتقل کردند. در سال 1918 به کییف برگشت و از 1919 دوباره به عنوان پزشک به بخش داوطلبان ارتش پیوست و همزمان وقتی در قفقاز شمالی بود همکاری با روزنامهها را آغاز کرد.
بولگاکف هم نثرپردازی خوب و هم نمایشنامهنویسی با استعداد بود. نام او در تاریخ ادبیات روسیه تحت عنوان نویسندۀ داستان، داستان کوتاه، رمان و همچنین کمدی و درام آمده است. او در تمام این ژانرها استعداد درخشانی را در هیئتِ یک هجوپرداز به مخاطب نشان داده است. میتوان نوشتههای او را به دو دستۀ نثر طنزآمیز و نثر دوران پختگی تقسیم کرد. آثار دستۀ اولش مربوط به سالهای 1919 تا 1929 میشود. آثاری که بولگاکف در این دوره نوشته، جهانبینی او و همچنین نظرش دربارۀ انقلاب اکتبر 1917 و زمانۀ پس از آن است. بولگاکف انتظار داشت انقلاب بتواند فردیت و کرامت فردی را بازگردان اما چنین نشد. بهعلاوه او در آثارش مشکلات اجتماعی و دیگر پدیدههای ناخوشایند دوران بعد از انقلاب مثل ریاکاری، دنائت، حرصوطمع، حقهبازی، فرصتطلبی و بوروکراتیسم را نشان میداد.
بولگاکف در سال 1921 به مسکو رفت. مدتی و تا سال 1924 برای روزنامۀ ناکانونه (در آستانه) مینوشت و یادداشتهایش در نشریۀ راهآهن منتشر میشد. شبها بعد از اتمام کارش در دفتر روزنامه باز هم مشغول نوشتن میشد و در همین دوران اولین رمانش «گارد سفید» را نوشت. پس از اتمام گارد سفید، سه داستان بلند نوشت. ابتدا ابلیس نامه در سال 1923 و پیش از گارد سفید منتشر شد، تخممرغهای شوم را در سال 1924 نوشت که در سال 1925 منتشر شد و قلب سگی که در سال 1925 نوشته شد اما دستگاه سانسور آن زمان اثر را نامناسب تشخیص داد و مدتها توقیف کرد و شصت و دو سال طول کشید تا منتشر شود.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.