نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آرادمان منتشر کرد:
خوشبختی همه جا را آکنده بود. جان ها از شادی شکفته شده بود. موسیقی بیش از پیش در چنین مناسبتی ادامه می یافت. تقریبا همه رقصیدند، به جز شروق که بعد از آن که خلیل، انگشتر نامزدی را در انگشتش انداخت، به اتاقش رفت و شروع کرد به گریه کردن. نمی دانست چرا دقیقا در چنین وقتی، بی اراده، به باور کردن پیشگویی های شیاد درباره آینده ازدواجش متمایل شده است. وقتی به چهره خلیل، آن موقع که داشت انگشتر نامزدی را در انگشتش می انداخت، نگاه کرد، دید که چهره اش به جهان دیگری تعلق دارد. به رغم تلاشش بر پنهان کردن احساس واقعی اش در مقابل دیگران، ناراحتی و اندوه بر قلب و روحش خیمه زد...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
اگر آدم صدای تاب خوردن آونگ را نشنود، زمان به چه درد می خورد دوست داشتم با این شیء ظریف صحبت کنم که نیم گام به پس برمی داشت و نیم گام به پیش