نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات جامی منتشر کرد:
طوبی داستانی است رمانتیک که کشش های درون انسان را شاعرانه و ظریف ترسیم می کند. داستانی که زندگی آمیخته با سنت های دیرین و سادگی برخاسته از آیینه های عاری از زنگار کودکی را با تلاطم های دوران جوانی، در مواجه با دنیای جدید به تصویر می کشد.
طوبی روایتی است از شیرینی عشق، امواج بلند دریای خاطرات، شب های انتظار، روزهای بیقراری و لحظه های لرزان التهابات خیال.
داستانی که جوهر هویت را با ژرفنای عواطف انسانی در می آمیزد و تو را با حیرت به جستجوی صدای درونت دعوت می کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
طوبی رمانی عاشقانه اثر ساقی ساقیان رواندرمانگر و نویسندهٔ ایرانی است که اولینبار در سال ۱۳۹۹ منتشر شد. این رمان روایتگر داستان زندگی زنی ۳۰ ساله به نام طوبی است که با بازگشت به زادگاه خود به یاد روزگار خوش نوجوانی و عشقش به امیربهادر پسرخالهاش میافتد. او در طول رمان از آن روزهای شیرین و عشق جوانی خود میگوید و دوباره یاد لحظات خوش و دلنشین نوجوانیاش را زنده میکند.
طوبی رمانی متفاوت است که نویسندهٔ آن سعی دارد احساسات و خاطرات یک زن جوان را نشان بدهد که زندگیاش دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده است. اگر به خواندن رمانهای عاشقانه و متفاوت علاقه دارید، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
«طوبی روی ایوان خانهٔ پدریاش در شهر یزد نشسته بود. او زن سی و اندی ساله بود که یک فرزند داشت، بعد از سالها دوری با دلتنگی زیاد به شهرش سر زده بود. او میخواست مدتی تنها در خلوت خود باشد، افکارش را به چالش بکشد تا تصمیم عاقلانهای برای بقیهٔ زندگیاش بگیرد. چشمان جذاب سبزش زیبا و افسونگر بود و هنوز اندام زیبایی داشت. لباس سوسنی او با گلهای قرمز و سرخابی و برگهای درشت سبز با یقهٔ باز و دامن چیندار بلند، لباسی که مادرش سالها قبل در شانزده سالگی برای او دوخته بود هنوز بر تنش میرقصید و زیبا جلوه میکرد. ساقهای سفید پاهایش را روی لبهٔ ایوان گذاشته و به بامهای زیبای شهرش که به هم راه داشت خیره شده بود. با نگاهش به دنبال خانه خاله میگشت و در خیال پسرخالهاش را جستجو میکرد که همیشه بر روی بامها به دنبال یک لحظه دیدنش بود. اشک از چشمان زیبایش جاری شد. هوای گرم و آفتاب داغ اواخر تابستان بر روی بدن خستهٔ او که از درون لرز داشت دلپذیر و دلنشین بود. افکار او را به سالهای دور دست برد. سالهای زیبای نوجوانی و بیخیالی...»
«طوبی دختری شیرین و طناز و محبوب خانواده بود. تک دختری که بعد از سالها انتظار به دنیا آمده و کانون زندگی خانوادگی را گرم کرده بود. او سه برادر داشت از کودکی خوش زبان و خوش ادا با پوستی سفید و چشمانی سبز که در دیار کویری یزد کم پیدا میشد چهرهای که آن را از ریشهٔ شیرازی مادرش به ارث داشت. طوبی محبوب خانوادهٔ پدری و هم مادری بود. او بسیار مهربان و گرم بود و در هر جمعی نشاط و شادی میآورد. خانهٔ پدری او همیشه پر از مهمان و فامیل دور و نزدیک بود. شاید چون پدرش فرزند اول و بزرگ فامیل بود. منزل پدری او در محلهٔ قدیمی شهر یزد در انتهای یک کوچهٔ سقفدار تاریک در محلهٔ اعیاننشین آن زمان بود (در شهر یزد بخاطر گرمای شدید بعضی کوچهها سقف داشتند تا در اوج گرما راحت عبور و مرور کنند). درب منزل به دالان ورودی نسبتاً بزرگی باز میشد و بعد آن راهروی بزرگی شروع میشد که انتهای آن حیاط بسیار زیبا با حوضی بزرگ و پر از ماهی در وسط آن دور تا دور حیاط در دیوارها طاقچههای پر از گلدانهای شمعدانی قرار داشت. حیاط پر از گلدانهای بزرگ خرزهره و گل کاغذی و گلدانهای زیبای شمعدانی بود که پدر طوبی علاقهٔ خاصی به آنها داشت.»
«همیشه از کودکی که بچههای فایل دختر و پسر با هم بازی میکردند یکی از پسرخالههای طوبی که امیربهادر نام داشت به طوبی محبت و توجه خاصی نشان میداد. در دعواها از او حمایت میکرد، در خوردنیها شریکش میکرد و در بازیهای پسران او را راه میداد. طوبی خوشحال میشد ولی او را جدی نمیگرفت. ماجرای عشق زیبای او و پسرخالهاش از آن تابستان زیبا شروع شد که برای گردش روز تعطیل همه دسته جمعی به یکی از باغهای دائی مصطفی رفته بودند. طوبی شانزده ساله بود. همه در حال کمک کردن و چیدن بساط نهار بودند. امیربهادر هم کمک میکرد. زیراندازها را میتکاند تا پهن کند. طوبی سرش را چرخاند و به او خیره شد. برای اولین بار بود که او را به عنوان پسر ورانداز میکرد. موهای پرپشت و حلقهحلقهٔ سیاه او روی پیشانیاش ریخته بود. ابروان زیبای پهن مشکی، چشمان پرمژهٔ عسلی و بینی بلند مردانهای داشت. یک چال زیبای بزرگ در چانه داشت و دو چال هم در دو گونهها که هنگام خنده در گونههایش نمایان میشد و جذابیتش را دو چندان میکرد. بخاطر همین چالها بچهها از کودکی گاهی به او چالی میگفتند. اکنون نوزده بیست سالی داشت.»
رمان طوبی داستان زندگی زنی ۳۰ ساله به همین نام است. او اکنون پس از ۱۴ سال با یک فرزند دوباره به زادگاه خود برگشته است و به یاد روزگار نوجوانیاش و پسرخالهاش میافتد که در همسایگی آنها زندگی میکردند و روزی در دوران نوجوانی عاشق هم شدند. او خانهٔ خاله و تمام کابوسهای دردناک گذشتهاش را مرور میکند و قصد دارد که حالا کمی از زندگی دور باشد تا بتواند برای آیندهٔ خود تصمیم بگیرد. این اثر، داستان عشق فراموشنشدنی طوبی و پسرخالهاش «امیربهادر» است؛ حالا دوباره یاد همه آن روزهای شیرین عشق و جوانی بار دیگر از صندوقچهی خاطرات سَر بلند میکند و طوبی را با لحظاتی دلنشین پیوند میدهد.
• کتاب نیازمندیها اثر ساناز اسدی نویسنده و روزنامهنگار ایرانی است. این کتاب هفت داستان مختلف دارد که نویسنده در هر داستانی با شخصیتپردازیهای متنوع از زندگی مردم معاصر میگوید و هر شخصیت حادثه و داستان متفاوتی را پشت سر میگذارد. او سعی دارد نشان بدهد که هر کدام از آدمهای قصههایش چطور سعی دارند از گذشتهٔ خود فرار کنند و آن را به فراموشی بسپارند.
• کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثر عطیه عطارزاده نویسندهٔ جوان ایرانی استو. این رمان روایتی است از یک دختر جوان که چشمانش نمیبینند و در خانهای همراه مادرش در کار خشک کردن، ترکیب کردن و آماده سازی گیاهان داروی برای فروش در بازار است. او در تاریکی چشمانش توانسته با استفاده از قوای دیگر به درک جذاب اشیا و ابزاری برسد که با آنها کار میکند.
ساقی ساقیان نویسنده و رواندرمانگر در ۱۳۵۷ به دنیا آمد. او مدرک دکترایش را در رشتهٔ روانشناسی از دانشگاه کالیفرنیا اخذ کرده و سالها در حوزهٔ بهداشت روان در ایران و کانادا و همچنین آمریکا به فعالیت پرداخته است. این نویسنده مدرس دانشگاه و عضو انجمن روانشناسی آمریکا (APA) و عضو سازمان نظام روانشناسی ایران است. او همچنین در زمینهٔ نقاشی و عکاسی به فعالیت میپردازد و عضو انجمن عکاسان آمریکا نیز هست. خانم دکتر ساقیان، عضو هیئت علمی موسسه فرهنگی خاتون قلم در ایران است که در کانادا برنامههای متعدد فرهنگی از جمله بزرگداشت شاعر زن نامدار، پروین اعتصامی و برنامههای اعیاد روز زن و شعرخوانی در دانشگاه یوبیسی و مراسم های دیگر فرهنگی برای موسسه خاتون قلم در کانونهای فرهنگی در ایران و کانادا را برگزار کرده است. او در تمام این مراسمها به سخنرانی پرداخته است. طوبی تنها رمان این نویسنده است که تاکنون منتشر شده و او همچنین کتاب «خود مربیگری» اثر دکتر جوزف لوچیانی را نیز ترجمه کرده است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.