مرگامرگی

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
324

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مرگامرگی

انتشارات بان منتشر کرد:
می‌گویند وقتی پری در سکوت روز بهاری به حیاط رسید، خانه غرق در کسالت بی‌سابقه‌ای بود و بوی غریب و تندی مثل مرض بی‌درمان توی حیاط می‌چرخید.
بابا ابوالقاسم بعد از کلی این‌پاوآن‌پا به‌سراغ مطبخ و زیرزمین رفت بلکه منشا بو را پیدا کند و بعد هم که برگشت بدحال و غمگین بود و به زمین‌وزمان غر می‌زد.
پری که حوصله‌ی بداخلاقی بابا را نداشت، وقت رفتن به اتاق خودش با بی‌حوصلگی پرسید مگر چیزی پیدا کردی و بعد هم از دیدن رنگ‌وروی بابا ابوالقاسم هول‌هول به حیاط پشتی دوید و تمام سوراخ‌سنبه‌ها را به دنبال روباهش گشت و دست‌آخر هم گریه‌کنان خودش را به حیاط پشتی مطبخ انداخت و بین آت‌وآشغال‌هایی که بابا جمع کرده بود، ته‌مانده‌ی روباهش را که خوراک جک‌وجانورهای دیگر شده بود، بازشناخت...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی