نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:
• رابطهای سرنوشتساز که نگرش سیمون دو بووار را دربارة نابرابری جنسیتی و جنسیتگرایی شکل داد نیویورک تایمز
• آیا بدون وجود زازا، سیمون دو بوواری ظهور میکرد؟ ال پائیس
• رمانی تأثرانگیز و مسحورکننده از دوستیِ میان دو دختر گاردین
جدانشدنیها چشماندازی جدید بر سالهای نخستِ زندگی سیمون دو بووار است؛ زندگینامة شخصی کوتاهی که احساسات و هشیاری موجود در دوستیِ پرشورِ دو دختر جوان و سرکش، سیمون دو بووار (سیلوی) و زازا (آندره)، را در طول رشد جسمی و فکری آن دو، و سپس تا پایان غمانگیز آن دنبال میکند. این اثرِ بزرگترین فیلسوفِ فمینیست، بازگوکنندة تجربههایی است که نافرمانی و طغیان نویسنده را شکل میدهند و رهاییِ پرتلاطم و تعارض بنیادی میان روشنفکران و دیندارانِ متظاهر را روشن میسازد؛ موضوعی که شالودة کتاب بعدی او، خاطرات یک دختر مطیع، را پیریزی میکند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب جدا نشدنیها از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب جدا نشدنیها از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
رمان جدا نشدنیها، کتاب گمشدۀ سیمون دوبووار نظریهپرداز فمنیستی فرانسوی و نویسندۀ کتاب معروفِ «جنس دوم» است که پس از 67 سال از آرشیو کتابهای دوبووار پیدا شد و اولین بار در سال 2021 با اجازۀ سیلوی لوبن دوبووار دختر خواندۀ سیمون دوبووار به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد. این کتاب داستان دوستی خودِ سیمون با یکی از همکلاسیهایش است. دوبووار در سال 1954 و تقریباً پنج سال پس از چاپ مقالۀ فمنیستیاش «جنس» دوم این رمان را مینویسد اما هنگامی که ژان پل سارتر فیلسوف معروف و دوست دوبووار آن را میخواند و ادعا میکند این رمانی کسلکننده است، دوبووار برای همیشه از انتشار آن دست میکشد.
«جدا نشدنیها رمانی نمادین از سیمون دوبووار دربارۀ یک دوستی عمیق و دخترانه است که هیچگاه در طول زندگی دوبووار منتشر نشد و حالا نبوغ خالص دوبووار را نشان میدهد.» - والاستریت ژورنال
«جدا نشدنیها رمانی تأثیرگذار است. ما بهعنوان خواننده در کنار سیلوی میمانیم و با هم شاهد هجوم دوستی و خاطره هستیم... عشق و دوستیای خالص در این رمان موج میزند، این کتاب داستان دخترانی است که از تخیل لذت میبرند اما هیچگاه نمیدانند که دنیا محدودشان خواهد کرد. در جدا نشدنیها شما تمایز بین عشق و دوستی را درک خواهید کرد، عشقی که حتی پس از مرگ یکی دیگر کمرنگ نمیشود.» - نیویورکر
«جدا نشدنیها نشان میدهد که رابطۀ تعیینکنندۀ زندگی دوبووار جوان با ژان پل سارتر نبوده است... بدون زازا، شاید حتی «جنس دومی» نیز نوشته نمیشد. سیمون حداقل در قربانگاه خانواده قربانی نشد. جدا نشدنیها تعهد و دوستی عمیق سیمون و زازا را نشان میدهد.» - نقد کتاب نیویورک تایمز
دوبووار را بیشتر بهخاطر ایدههای پیشگامانهاش دربارۀ فمینیسم در سراسر جهان میشناسند. دوبووار در کتابهایش استدلال میکند که در طول تاریخ زنان بهطور دیگری طبقهبندی شدهاند و همین باعث شده زنان تحت ستم باقی بمانند. غیرممکن است که آثار سیمون دوبووار را بخوانید و آن را با زندگی خود مقایسه نکنید و با خواندن رمان جدا نشدنیها با وجهۀ دیگری از زندگی دوبووار آشنا میشوید، دوستی و وجههای که شاید زندگی دوبووار را برای همیشه تغییر داده باشد.
سیمون دوبووار در کتاب خاطرات دوبووار چنین نوشته است: او به یاد میآورد که در کودکی تصور میکرد بهترین دوستش الیزابت «زازا» لاکین مُرده است و معلمش در مدرسه اعلام میکند که زازا به سوی خداوند رفته است. او با خودش فکر میکند «خب... پس من هم باید درجا بمیرم. از صندلیام سُر بخورم و بیجان روی زمین بیافتم.» و پس از مرگ زازا، او رمان کوتاه جدا نشدنیها را بر اساس رابطهاش با زازا نوشت و چنین احساس مشابهی را وصف کرد. دوبووار سعی کرد در رمان جدا نشدنیها داستان زازا را تعریف کند که عشق سرکش و سرکوب غمانگیز خانوادهاش او را عمیقاً تحتتأثیر قرار داد. داستان زازا از نظر دوبووار در مورد مبارزۀ انسان با قوانین سختگیرانۀ اجتماعی و اخلاقی بود و ظاهراً جدا نشدنیها ایدۀ اصلی و نوشتههای فلسفی دوبووار را شکل داده است. عشق همه جانبۀ زازا، سیمون را متحول میکند و او را از تربیت سخت زندگی کاتولیکها و عادتهایش دور میکند. کتاب پیش رویِ شما اولین ترجمه از نسخۀ انگلیسی جدا نشدنیها با پیشگفتاری از دختر خواندۀ سیمون دوبووار است که این دستنوشته و عکسهای واقعی سیمون و دوست صمیمیاش زازا را در کشوی خانۀ سیمون پیدا کرد. ظاهراً دوبووار تا سالها در میان خاطراتش یادِ زازا را زنده نگه میدارد. ارادۀ دوبووار برای حفظ یاد دوستش ستودنی است، انگار او میخواست با نوشتن این کتاب زنجیرههای ابریشمی را که هر دو دختر را به آرمانهای زنانگی کهنه میبست باز کند و در این کتاب میتوان جنبههای اخلاقی یا حتی سیاسی یافت. با اینکه سیمون دوبووار رمان جدا نشدنیها را بر اساس زندگی واقعی خودش و رابطهاش با زازا نوشته است اما اسامی افراد و برخی مکانها را در این رمان تغییر داده است.
زمانی که آندره (زازا) به مدرسۀ سیلوی (سیمون دوبووار) میآید، سیلوی بلافاصله محو او میشود. جثۀ آندره نسبت به سنش کوچک است اما او اعتمادبهنفسی فوقالعاده در حد بزرگسالان دارد. او زیر کت قرمزش، زخمهای سوختگی وحشتناکی را پنهان کرده است (ظاهراً طی یک تصادفی در روستا زمانی که داشتند سیبزمینیها را بر روی آتش میپختند لباس آندره آتش میگیرد و ران راست او کاملاً میسوزد) و وقتی به چیزهای زیبا فکر میکند، پوستش مورمور میشود... سیلوی با خودش فکر میکند که آندره اعجوبهای بامزه، باهوش و نوازندهای با استعداد است که ظاهراً نسبت به تمام آموزههای راهبهها بیاعتنا است و انگار از دنیای دیگری آمده است و تمام قوانین و رفتارهای زنانه که در مدرسه از آنها میخواهند نادیده میگیرد و سیلوی فکر میکند که بعدها دربارهاش کتابها خواهند نوشت. سیلوی و آندره بسیار بههم نزدیک میشوند. آنها ساعتها دربارۀ برابری، عدالت، جنگ و مذهب بحث میکنند و حس میکنند دیگر احترام زیادی برای آموزههای معلمهایشان قائل نیستند و دنیای کوچکی اطراف خود میسازند؛ اما ظاهراً قرار نیست بتوانند تا آخر عمر اینگونه در کنار هم بمانند. مرگ زودهنگام آندره درست یک ماه قبل از تولد بیستودو سالگیاش، دوبووار را بسیار تحتتأثیر قرار داد و تا مدتها بر اثر این ضربۀ مهلک آسیب دید.
• جدا نشدنیها لقبی بود که معلمهای مدرسه به سیمون و دوستش داده بودند و همچنین دوبووار نامههایش به زازا را با عنوان «دوست جدانشدنی عزیز» شروع میکرد.
• خاطرات جنگ خاطرات و یادداشتهای روزانۀ سیمون دو بووار است که همزمان با شروع جنگ جهانی دوم و اوجگیری این جنگ و اشغال پاریس به دست نیروهای آلمان نازی نوشته است. دوبووار در این کتاب حالوهوای ملتهب پاریس در دوران جنگ را ترسیم کرده و همچنین از دلواپسیها، تأملات و دلمشغولیهایش در این دوران نوشته است. این کتاب یکی از خواندنیترین کتابها دربارۀ دوران جنگ است.
• خاطرات (4 جلدی) خاطرات سیمون دوبووار از ماجراهای دوران کودکی و نوجوانیاش است که تا زمان دانشجوییاش ادامه دارد. او در این کتاب از زندگیاش، ماجراهای جنگ جهانی اول، ورشکستگی پدرش و ورودش به دانشگاه و آشناییاش با ژان پل سارتر میگوید.
سیمون دوبووار در سال 1908 در پاریس و در یک خانوادۀ بورژوا به دنیا آمد و در سال 1986 از دنیا رفت. پدرش وکیل و مادرش خانهدار بود و این خانواده دو دختر بسیار باهوش و کنجکاو را بزرگ کردند. دوبووار تحصیلاتش را در دانشگاه سوربن فرانسه ادامه داد و در سال 1929 از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. در آنجا بود که با جان پل سارتر فیلسوف معروف آشنا شد که دوستی مادامالعمر با او، بر فلسفه و اعتقاداتش تأثیر گذاشت. او را بیشتر برای مقالۀ «جنس دوم» میشناسند. دوبووار پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه سوربن، به تدریس لاتین در لیسیویکتور و فلسفه در مدرسهای در مارسی مشغول شد و پس از آن برای تدریس به دانشگاه سوربن رفت. دوبووار بین سالهای 1931 تا 1943 و حدود دوازده سال به تدریس ادامه داد و اساس تفکر فلسفی خود را در همین دوران توسعه داد. او از پیشینۀ فلسفی خود برای اظهار نظر دربارۀ فمنیسم و اگزیستانسیالیسم استفاده میکرد. فلسفۀ شخصیاش این بود که آزادیِ انتخاب بزرگترین هدیۀ بشر است و اینکه اعمال نیک باعث آزادی فرد میشود و اعمال شر از آزادی خویشتن میکاهد. در سال 1945 دوبووار و سارتر مجلۀ Le Temps Modernes را تأسیس کردند. در سال 1943 دوبووار با کمک پولی که از تدریس بهدست آورده بود تمام توجهاش را به نویسندگی معطوف کرد و ابتدا کتاب پیروس و ســینهآس را در سال 1944 نوشت. در سال 1948 مشهورترین اثر فلسفیاش یعنی «اخلاق ابهام» منتشر شد. «جنس دوم» که بسیاری آن را اصلیترین اثر در زمینۀ فمنیستی میدانند مشهورترین اثر او است. یکی از آخرین رمانهای او در قالب یک دفتر خاطرات بود که در آن از مرگ آهستۀ ژان پل سارتر خبر داد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.