نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر قطره منتشر کرد:
این کتاب جذاب از خاطرات کودکی دربارهی یک مدرسهی ایدهآل در توکیو، در دوران جنگ جهانی سخن میگوید که آموزش را با تفریح، آزادی و محبت درآمیخته بود. در این مدرسهی غیرمعمول، به عنوان کلاس درس، به جای اتاق، از واگنهای کهنهی قطار استفاده شده بود. مردی فوقالعاده ـ مؤسس و مدیر مدرسه، سوساکو کوبایاشی ـ که باور جدی به آزادی بیان و عمل داشت، مدرسه را اداره میکرد. او به آموزگارانش توصیه میکرد «مانع بلندپروازیهای کودکان نشوید» یا «رؤیاهای کودکان از رؤیاهای شما بزرگتر است.» توتوـ چانِ کتاب، در بزرگسالی، به یکی از معروفترین شخصیتهای تلویزیونی ژاپن تبدیل شد، تتسوکو کورویاناگی. او که در شش سالگی با برچسب یک کودک مشکلدار از اولین مدرسهاش اخراج شده بود، موفقیتش را در زندگی، مدیون این مدرسهی خارقالعاده و مدیرش است. مدیری که همواره به او میگفت; «میدانی، تو واقعاً دختر خوبی هستی.» او متقاعد شده بود که هر کودکی (مهم نبود که چهقدر مشکل داشته باشد) با طبیعت درونی (فطرت) خوبی به دنیا میآید که فقط به پرورش نیاز دارد. آزادی شخصی که به دانشآموزان این مدرسه داده شده بود، نه تنها در ژاپن که در سراسر دنیا، با آموزش جاری آن زمان، بسیار متفاوت بود. اهمیت و موفقیت آشکار این روش، خواننده را ترغیب میکند که آموزش دورهی ابتدایی خود را دوباره مرور و ارزیابی کند. نکات فوق و تأثیر عمیق این روایت، میلیونها نفر را از سنین مختلف به خود علاقهمند کرده است و آن را به یک کتاب پرفروش، با فروش بیش از هفت میلیون نسخه، در ژاپن تبدیل کرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
مدرسه رویایی از سایت گودریدز امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
مدرسه رویایی از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب مدرسه رویایی اثر تتسوکو کورویاناگی شخصیت معروف تلویزیونی ژاپن و سفیر حُسن نیت یونیسف است. تتسوکو کورویاناگی پس از اینکه دریافت که کودکان از رفتن به مدرسه امتناع میکنند تصمیم گرفت تجربهٔ خودش از حضور در مدرسهٔ ابتدایی توموئه گاکوئن در طول جنگ جهانی دوم را در قالب داستان بیان کند. این خاطرات ابتدا در ژاپن بهعنوان مجموعهای از مقالات در مجلهٔ «زن روز کوداناشا» بین سالهای 1979 تا 1980 منتشر شد. سپس مقالات را گردآوری کردند و در سال 1981 این مقالهها برای اولینبار در قالب یک کتاب به انتشار رسیدند و این کتاب به پرفروشترین کتابِ تاریخِ ژاپن تبدیل شد. نام اصلی و ژاپنی کتاب عبارتی است که برای توصیف افراد شکستخورده بهکار میرود. نسخهٔ انگلیسی این رمان در سال 1984 در آمریکا منتشر شد؛ همچنین این کتاب تاکنون به زبانهای عربی، برمهای، چینی، هلندی، فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی، کرهای، مالایی، نپالی، روسی و تایلندی ترجمه شده است.
«رمانِ مدرسهٔ رویایی، یک کیفرخواست کامل علیه آموزشوپرورش ناکارآمد است.» - نیویورک تایمز
«مدرسهٔ رویایی، کتابی ظریف و پُر از عمق زیبایی شناختی و فلسفی است.» - لایبرآری ژورنال
«تتسوکو کورویاناگی در رمانِ مدرسهٔ رویایی به میلیونها ژاپنی یادآوری کرد که کودکان دوست دارند آموزش چگونه باشد.» - هرالد تریبون
کودکانی مانند کودک داخل این کتاب یعنی توتو-چان در همه جای دنیا فراوانند. کودکانی که مانند این داستان آموزش و کشف و پرورش استعدادهایشان نیاز به شیوههایی خاص دارد. بنابراین خواندن این کتاب را به تمام والدین و متولیان خرد و کلان آموزشوپرورش و بهویژه آموزش و پرورش ابتدایی توصیه میکنیم.
«دلیل نگرانی مادر آن بود که با آنکه توتو-چان تازه مدرسه را شروع کرده بود، اخراج شده بود. اخراجشدن از کلاس اول را تصور کنید! این موضوع درست یک هفته قبل اتفاق افتاد. معلم مدرسه به دنبال مادر توتو-چان فرستاده و مستقیماً سر اصل مطلب رفته بود: «دختر شما نظم کلاس را بههم میزند. باید از شما بخواهم تا او را به مدرسهی دیگری ببرید.»
معلم زیبا و جوان آهی کشید و گفت: «واقعاً توانم تمام شده است.»
مادر کاملاً نگران و دستپاچه شده بود. از خودش میپرسید توتو-چان چهکاری کرده که آرامش همه را در کلاس بههم زده است! معلم در حالیکه با حالتی عصبی پلک میزد و به موهاش کوتاهش دست میکشید توضیح داد: «خب، برای شروع، او صدها بار درپوش میزتحریرش را باز و بسته میکند. من گفتهام هیچکس نباید اینکار را بکند. مگر اینکه بخواهد چیزی بردارد یا بگذارد. دختر شما دایماً در حال برداشتن یا گذاشتن چیزی است ـ برداشتن یا گذاشتن دفتر، جامدادی، کتابهای درسی و یا هر چیز دیگری. مثلاً، میخواهیم الفبا بنویسیم، دختر شما در میز تحریرش را بالا میکشد، دفترش را بیرون میآورد و در میز تحریر را از آن بالا ول میکند. سپس دوباره میز تحریرش را باز میکند، سرش را داخل آن میکند، یک مداد بیرون میآورد و سریع در میز تحریر را میبندد، یک «آ» مینویسد، اگر اشتباه کرده باشد یا آن را بد نوشته باشد باز هم در میز تحریر را باز میکند، یک پاککن برمیدارد و در میز تحریر را محکم میبندد.»
«مسلماً مادر باید کاری میکرد. این وضعیت برای سایر دانشآموزان هم مناسب نبود. او باید مدرسهی دیگری پیدا میکرد مدرسهای که مسئولانش دختر کوچک او را میفهمیدند و به او یاد میدادند که چگونه با دیگران بهسر ببرد. مدرسهای که مسئولانش دختر کوچک او را میفهمیدند و به او یاد میدادند که چگونه با دیگران بهسر ببرد. مدرسهای را که در راه رسیدن به آن بودند، مادر پس از یک جستوجوی طولانی یافته بود. مادر به توتو-چان نگفته بود که اخراج شده است. او دریافته بود که دختر نمیفهمید که آنچه انجام داده، اشتباه است و نمیخواست، او دچار هیچ عقدهای بشود. پس تصمیم گرفت تا زمانیکه توتو-چان بزرگ نشده است، چیزی به او نگوید. همهی آنچه مادر گفت، این بود: «چهقدر دلت میخواهد به یک مدرسهی جدید بروی؟ من دربارهی یک مدرسهی خوب چیزهایی شنیدهام.»
توتو-چان بعد از اینکه فکر کرد گفت: «باشد... اما...»
مادر فکر کرد: «چه شد؟ آیا او فهمیده که اخراج شده است؟»
اما کمی بعد توتو-چان با شادی پرسید: «فکر میکنید گروههای موسیقی خیابانی به مدرسه جدید خواهند آمد؟»»
«هنگامی که مادر و توتو-چان وارد شدند، مردی که در دفتر بود از روی صندلیاش برخاست. موهایش در بالا کمپشت بود و چند دندان نداشت، اما رنگ صورتش از سلامت او حکایت میکرد. با اینکه خیلی بلند نبود شانهها و بازوهای محکمی داشت و کت و شلوار تمیز نسبتا فرسودهای به رنگ مشکی پوشیده بود. توتو-چان با یک تعظیم شتابزده، با جرئت از او پرسید: «شما چه هستید یک مدیر مدرسه یا یکی رئیس ایستگاه؟»! مادر شرمسار شد اما قبل از اینکه فرصت توضیح دادن پیدا کند، او خندید و پاسخ داد: «من مدیر این مدرسه هستم.»
توتو-چان خوشحال شد، «اوه، من خیلی خوشحالم.» ادامه داد: «من میخواستم از شما خواهشی بکنم، من دوست دارم به مدرسهی شما بیایم.»
مدیر مدرسه یک صندلی به او تعارف کرد و رو به مادر گفت: «شما میتوانید به خانه بروید، من میخواهم با دخترتان صحبت کنم.»
توتو-چان یک لحظه اضطراب داشت، اما هر جور بود، توانست با آن بهخوبی کنار بیاید.
مادر با شجاعت گفت: «خوب، پس من او را با شما تنها میگذارم.» و پس از اینکه بیرون رفت، در را پشت سرش بست.»
تتسوکو کورویاناگی برای خلق شخصیتها و موقعیتهای کتاب مدرسه رویایی گوشهچشمی به وقایع زندگی خودش داشته است و در این رمان از دختری کوچک و مدرسهای خاص میگوید که زندگی این دختر را برای همیشه تغییر میدهد. در مدرسهٔ توموا در واقع مجموعهای از کودکان استثنایی مشغول به تحصیل هستند. البته استثنایی نه به مفهوم رایج امروز یعنی کندذهن یا تیزهوش، بلکه به مفهوم انسانی که از جنبهٔ تفکر، ایدهآلها یا رفتار با دیگران تفاوت قابل مشاهده دارد. نکتهسنجیها و گسترهٔ دید آقای سوساکو کوبایاشی، مؤسس، صاحب و مدیر مدرسهٔ توموا بسیار جالب توجه و حایز اهمیت است. او برای رسیدن به هر هدفی، با تفکر و بررسی بسیار راهی را انتخاب میکند که بیشترین بهره را برای کودکان بههمراه داشته باشد. اعتمادبهنفسی که به کودکان القا میکند، شیوههایی که برای بروز و پرورش استعداد هر یک برمیگزیند و روشهایی که برای آموزش هر یک از علوم لازم در پیش میگیرد، حکایت از عشق او به کارش و بچهها دارد و نمایانگر ژرفای اندیشهی او بر مسائل مختلف آموزشی و بهویژه پرورشی است.
داستان رمانِ مدرسه رویایی از جایی شروع میشود که مادرِ توتو-چان متوجهٔ اخراج دخترش از مدرسهٔ دولتی میشود. توتو-چان تازه به کلاس اول رفته و مادر متوجه میشود که دخترش به مدرسهای نیاز دارد که در آن به آزادی بیان بها بدهند. بنابراین او توتو-چان را برای ملاقات با مدیر مدرسهٔ جدید، آقای کوبایاشی به آنجا میبرد و از همان ابتدا رابطهای دوستانه بین مدیر و دانشآموز برقرار میشود. داستان با وضعیت توتو-چان در مدرسهٔ جدید به پیش میرود و نویسنده از دوستان جدید او، درسهایی که میآموزد و فضای پرجنبوجوش مدرسهٔ جدیدی میگوید که توتو-چان از آن لذت میبرد. آقای کوبایاشی برای علاقهمندتر کردن بچهها به مدرسه فعالیتهای جدیدی را برای آنها در نظر میگیرد؛ او کودکان را درک میکند و برای رشد ذهن و بدن آنها تلاش میکند. این مدیر نگران دانشآموزان معلول نیز هست و تأکید میکند که همهٔ بچهها فوقالعاده و استنثائی هستند. توتو-چان در این مدرسه با یک پسر مسیحی مبتلا به فلج اطفال دوست میشود. یکی دیگر از همکلاسیهایش نیز در آمریکا بزرگ شده و نمیتواند به زبانِ ژاپنی صحبت کند اما مدیر مدرسه بهرغم محدودیتهای دولت در استفاده از زبانِ «دشمن»، از بچهها میخواهد که از او انگلیسی یاد بگیرند. در این مدرسه بچهها بهرغم شروع جنگ جهانی دوم، لحظات شادی را سپری میکنند تا اینکه یک روز مدرسه بمباران میشود.
• کورویاناگی بنیاد توتو-چان را تأسیس کرد و بهطور حرفهای در این بنیاد به بازیگران ناشنوا برای اجرای تئاتر زنده برای جامعهٔ ناشنوایان آموزش میدهند.
• در سال 1999، کورویاناگی کتاب خود با نام «کودکان توتو-چان: سفرهای سفیر حُسن نیت برای کمک به کودکان جهان» را منتشر کرد که شرحی از سفرهای او به سراسر جهان در مأموریتهای بشردوستانه بهعنوان سفیر حُسن نیت یونیسف است.
• قرار است انیمهای با اقتباس از این کتاب در سال 2023 ساخته شود.
• کتاب برف بهاری اثر یوکیو میشیما نویسندهٔ چیرهدست ژاپنی است. این رمان نخستین قسمت از رمان چهارگانهٔ این نویسنده است. این رمان داستان پسری جذاب و اشرافزاده به نام کییوآکی است. در بخش دیگر رمان با آیاکورا آشنا میشوید که از نظر اجتماعی موقعیت بالایی دارد اما از لحاظ مادی فقیر است. پدر کییوآکی او را نزد آیاکورا میفرستد تا بتواند موقعیت اجتماعی خود را بالا بکشد و کییواکی عاشق دخترِ بسیار زیبای این خانواده میشود.
• کتاب آوای کوهستان اثر یاسوناری کاواباتا و یکی از درخشانترین آثار این نویسندهٔ ژاپنی است. این کتاب داستان مردی است که انگار مشکلات میان فرزندانش او را از مدار اقتدار خارج کرده و او تصمیم میگیرد خود را سپر مشکلات فرزندانش کند و نویسنده در این میان به مضامینی مانند عشق و گناه پرداخته است.
تتسوکو کورویاناگی در سال 1933 بهدنیا آمد. او بازیگر ژاپنی، شخصیت معروف تلویزیونی، مشاور صندوق جهانی طبیعت و سفیر حُسننیت یونیسف است. او در سال 1953 بهعنوان اولین بازیگر زن تلویزیونِ ژاپن به شرکت پخش انِاَچکِی پیوست. در سال 1954 اولین نقش خود را در یک سریال تلویزیونی ژاپنی ایفا کرد. در سال 1976 برنامهٔ اختصاصی او با نام «اتاق تتسوکو» از شبکههای ژاپنی پخش شد و این برنامه در سال 2011 برای داشتن بیشترین تعداد پخش با یک مجری، در رکوردهای جهانی گیتس ثبت شد و پخش آن تا سال 2023 ادامه یافت و از یازدههزار قسمت فراتر رفت. او در کتاب «توتو-چان: دختر کوچکی پشت پنجره» که با نام «مدرسهٔ رویایی» نیز منتشر شده است، دوران کودکی خود را به تصویر کشید که با فروش بیش از 8 میلیون نسخه تبدیل به پرفروشترین کتاب ژاپن پس از جنگ جهانی دوم شد و با اقتباس از این کتاب تاکنون دو سریال تلویزیونی در ژاپن ساخته شده است. این هنرمند ژاپنی را همچنین بهخاطر کارهای خیرخواهانهاش میشناسند و یکی از اولین مشاهیر ژاپنی است که به شهرت بینالمللی رسید. در سال 2006 دونالد ریچی در کتاب «پرترههای ژاپنی» این هنرمند را «محبوبترین و تحسینشدهترین زن ژاپنی» نامید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
کتاب واقعا دلنشینی هست در رابطه با دختری که از مدرسه قبلیش اخراج میشه و وارد مدرسه ای میشه که توی واگن قطار تشکیل شده و مدیر این مدرسه که دنیای بچه های این واگن قطارو تغییر میده، و هر کدوم در بزرگسالی کسی میشن که توی بچگی فکرشو نمی کردن ، آموزش و تربیت درست توی این کتاب به قشنگی نشون داده میشه