

انتشارات آرما منتشر کرد:
در قرآن، گونه های متنوعی از روایت به کار رفته است. یکی از نمونه های بدیع روایت های قرآن، داستان سلیمان و مورچه ها است؛ آیات 17 و 18 سوره ی نمل. در آیات قبلی، سخن از اعطای دانش به سلیمان و داوود است و این که به سلیمان قدرت های شگفت انگیزی موهبت شد که یکی از آنها «منطق الطیر» بوده است. سپس سپاه سلیمان تصویر می شود؛ متشکل از آدمیان و جنیان و پرندگان. تا اینجا دوربین راوی دانای کل به تعبیر سینمایی «لانگ شات» است؛ تصویری در نمای باز و از بالا. اما بلافاصله در آیه ی 18، ناگهان دوربین پایین می آید؛ مثل فیلم های مستند طبیعت. جهان روایی، از عالم آدمیان فروتر می آید و دوربین راوی به دنیای مورچگان وارد می شود. با درهی مورچه ها مواجه می شویم و سالار آنها که هشدارشان می دهد زودتر فرار کنند و پناه بگیرند چراکه «سلیمان و جنود» ش نمی فهمند: «و هم لايشعرون». جهان مورچه ها برای آن لشگر آدم و جن، جهان بیگانه ای است. جهانی است که به آن راهی ندارند و اساسا نمی بینندش. جهانی فرودست است. همان طور که جهان آدم برای مورچه فرادست است و غیرقابل نفوذ. برای همین است که فقط سلیمان صدای مورچه را می شنود و تبسم می کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













