نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مروارید منتشر کرد:
ازدواج با دختری ثروتمند قرار بود آیندهی موفقش را تضمین کند، اما حالا دوروتی برایش مانع بود نه وسیله، باید کلکش را می کند؛ قبل از ساعت سه و به شیوهای که خودکشی بهنظر میرسید...
بوسهای پیش از مرگ، رمانی جنایی - معمایی از نویسندهی آثار تحسین شدهای چون بچهی رزمری، تلهی مرگ و اتاق ورونیکا است.
آیرا لوین در این نوآر روانکاوانه که موفق به دریافت جایزهی معتبر ادگار آلنپو شده است، با قلمی پرکشش داستان را به گونهای نفس گیر پیش میبرد که خواننده نمیتواند کتاب را تا پایان زمین بگذارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
بوسهای پیش از مرگ از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
بوسهای پیش از مرگ از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ ادگار آلنپو برای بهترین رمان اول در سال 1954
بوسهای پیش از مرگ اثر آیرا لوین نمایشنامهنویس و نویسندهٔ ژانر جنایی و وحشت است که در سال 1953 منتشر شد. داستان لوین که اکنون یک کلاسیک جنایی مدرن محسوب میشود. بوسهای پیش از مرگ روایتی است از زندگی مردی جوان، جذاب و باهوش که برای رسیدن به جایی که میخواهد دست به هر کاری، حتی قتل نمیزند. حالا مسالۀ او یک زن حامله است که دوستش دارد. او برای رسیدن به پول و از سر ناامیدی دست به کارهایی باورنکردنی میزند.
«داستانی پر از تعلیق که بسیار مشتاقانه روایت شده است. این رمان بسیار منحصربهفرد است و عنصر کلیدی داستان افشاگری در مورد این است که چه کسی مرتکب قبل شده است. این رمان خواننده را شگفتزده میکند و درواقع یک بمب واقعی است. اگر تمام صفحات آن را واقعاً بخوانید، این کتاب برایتان معنایی عمیق و باورنکردنی خواهد داشت. تنها نویسندهٔ دیگری که به ذهنم میرسد تا بتواند به این اندازه خواننده را شگفتزده کند «کورنل وولریچ» فقید است اما وولریچ شوخطبعی لوین را نداشت.» - استفان کینگ، نویسندهٔ داستانهای ترسناک
«اینجا صرفاً یک کتاب خارقالعاده نداریم، بلکه یک رمان با تعلیق فوقالعاده بالا داریم که توانسته بالاترین استانداردهای حرفهای را پشت سر بگذارد. با خواندن این داستان لحظاتی پرهیجان پیشرو خواهید داشت. لوین استعدادی عالی برای رماننویسی ناب دارد که آثارش مانند آثار الری کوئین یا آگاتا کریستی خیرهکننده شده است.» - آنتونی بوچر، نیویورک تایمز
«این کتاب داستانی واقعاً شگفتانگیز دارد و تعلیق آن بسیار تحسینبرانگیز است. جزئیات داستان کامل است و نوشته بسیار بالاتر از سطحی است که معمولاً از کتابهای جنایی انتظار دارید. توصیه میکنم حتماً آن را بخوانید و لذت ببرید.» - نیویورکر
بوسهای پیش از مرگ رمانی خواندنی است که استاندارد جدیدی را برای هنر داستانهای پررمزوراز و تعلیق تعریف کرد. این کتاب نهتنها نشانی بر استعداد نویسنده است، بلکه هنر تعلیق روانی را نیز تغییر داد. حتماً این شاهکار زیبا را بخوانید.
«کمکم داشت صبر و تحملش را از دست میداد. با لحنی تندتر گفت: «یادت رفته برام تعریف کردی که پدرت، مادرت رو طلاق داد فقط بهخاطر اینکه با یکی از دوستپسرهای سابقش تو یه رستوران قرار گذاشته بود؟ اون هم بدون اینکه بیماری صعبالعلاج مادرت رو در نظر بگیره. من شک ندارم اگه بفهمه تو بارداری، از ارث محرومت میکنه و حتی حاضر نمیشه دیگه ببینتت. هیچی بهت نمیرسه. میفهمی؟ هیچی.»
دوروتی مصمم و ناراحت گفت: «به درک. برام اهمیت نداره که از ثروت سرشارش یه سنت هم به من نرسه.»
سعی کرد با لحنی آرامتر دوروتی را متقاعد کند. درحالیکه گونهاش را نوازش میکرد، گفت: «عزیزم، تو الان داغی و این حرفها رو داری از روی عصبانیت و احساساتت میگی. خدا شاهده که فقط بهخاطر خودت دارم این حرفها رو میزنم. بدون کمک پدرت میدونی بعد از ازدواج چی به سرمون میآد؟ هردومون مجبوریم ترک تحصیل کنیم و بیخیال دانشگاه بشیم. تو بهخاطر بچهداری و من هم برای پیدا کردن کار. بعد با این تحصیلات نصفهنیمه فکر میکنی چه شغلی میتونم گیر بیارم؟ یه کار کوچیک با یه حقوق کم... دربانی، نگهبانی یا کارگری.»
دوروتی با چهرهای درهم گفت: «اول آشناییمون بهم گفتی بهخاطر من هر کاری میکنی... هر کاری.»»
«در یکی از شهرهای کوچک ایالت ماساچوست به دنیا آمده بود. تکفرزند مادری خانهدار و پدری کارگر بود. از بچگی پسری خوشقیافه و خوش سروزبان بود. همه او را دوست داشتند و بهخاطر چشمان آبی و موهای بورش، فرشته صدایش میکردند. با وجود اینکه وضع مالی خوبی نداشتند، اما مادرش پول زیادی را صرف لباس و سرووضع او میکرد. پدرش چندان موافق این ولخرجیها نبود و اغلب بابت این موضوع با مادرش دعوا میکرد. مادرش حس میکرد که او پسر برجسته و خاصی است و اجازه نمیداد با سایر بچههای کوچه و محلهشان بازی کند. برای همین، روزهای اول مدرسه و مواجهه با سایر بچههای همسنوسالش برایش سخت و ناخوشایند بود. بهجای اینکه مانند بقیهی بچهها سرگرم بازی شود، فقط به فکر این بود که لباسهای شیک و تمیزش خاکی و کثیف نشود. سایر پسرها خیلی زود متوجه وسواسش شدند و سعی کردند با مسخره کردن یا گل پرت کردن به سویش آزارش دهند. البته او بچهی چندان خجالتی و صبوری نبود و یک روز با سردستهی گروهی که دستش میانداختند، درگیر شد و چنان او را زد که دیگر کسی جرأت تمسخر و آزارش را به خود نداد. هرچند که این درگیری به قیمت دو هفته تعلیق از تحصیل برایش تمام شد. در مدرسه و از لحاظ درسی شاگرد نمونهای بود. همیشه در امتحانات نمرات عالی میگرفت و بهسبب رفتار مؤدبانهاش با معلمان و مدیر و ناظم مدرسه، دانشآموزی محبوب و موجه بود و دختران مدرسه برای جلب توجهش چشموهمچشمی داشتند.»
«دو قرص خاکستریرنگ به قیمت پنجدلار از دوست داروخانهدارش خرید و طبق معمول در ساعت هشت شب به ملاقات دوروتی رفت. دوروتی زودتر آمده بود و در محل ملاقات همیشگیشان در محوطهی چمنکاریشدهی کنار ساختمان دانشکدهی هنرهای زیبا، روی نیمکتی نشسته بود. کتودامن سیاه بر تن داشت و در حالیکه انگشتان دستش را در هم حلقه کرده بود، غرق در افکارش بود. کنار دوروتی نشست و گونهاش را بوسید. دوروتی نیمنگاهی به او انداخت و چیزی نگفت. از پنجرههای باز یکی از کلاسهای ساختمان صدای نواختن پیانو به گوش میرسید. سکوت دوروتی برایش آزاردهنده بود. با کمی مکث گفت: «قرصها رو گرفتم.»
بعد پاکت کوچکی را از جیبش درآورد و به دوروتی داد. «باید هر دوتاش رو با هم بخوری. یه کم ممکنه اذیت بشی، تب کنی و حالت تهوع داشته باشی.» دوروتی در حالیکه قرصها را از روی پاکت لمس میکرد، پرسید: «میدونی از چی درست شده؟»
«از گنهگنه و چند مادهی بیضرر دیگه. هیچ آسیبی به خودت نمیزنه.»
چند لحظهای سکوت کردند و چیزی نگفتند. دوروتی به نقطهای پشت ساختمان دانشکدهی هنرهای زیبا خیره شده بود. او مسیر نگاهش را دنبال کرد. نور قرمزرنگی را دید که از دور سوسو میزد. منشأ آن برج فرستندهی امواج رادیویی واقع در بام ساختمان شهرداری بود. با خودش فکر کرد شاید دوروتی دارد به آنجا فکر میکند؛ به دفتر عقد و ازدواجی که در ساختمان شهرداری قرار داشت.»
دوروتی درحالیکه سال اول دانشگاه است با یک جوان خوشتیپ آشنا میشود، بهزودی مشخص میشود این جوان به دنبال ارثومیراث و ثروت اوست. این مرد جوان بهخاطر ظاهر و جذابیتش معروف است و اصلاً برای آنچه میخواهد یک لحظه هم متوقف نمیشود. او دوروتی را که یک دانشجوی زیبا و بیگناه است در نظر میگیرد و البته قصد دارد بهخاطر پول خانوادهاش با او ازدواج کند. آنها باید ازدواج کنند و جوان فکر میکند زندگی سعادتمندانهای خواهد داشت اما دوروتی باردار میشود و بدینترتیب تمام نقشههای مرد جوان بهم میریزد چون اگر پدر دوروتی حقیقت را بفهمد، حتماً دوروتی را از ارث محروم میکند. بنابراین مرد جوان تصمیم میگیرد چند قرص به عروس آیندهاش بدهد تا مشکل را حل کند. بنابراین به زودی هیچ بچهای وجود نخواهد داشت و البته شاید هیچ دروتیای!
در سال 1991 فیلمی مهیج و رمانتیک با همین نامِ کتاب به کارگردانی جیمز دیردن براساس همین رمان ساخته شد. در این درام بازیگرانی همچون مت دیلون، شان یانگ، مکس فون سیدون و دایان لاد به ایفای نقش پرداختند. قبلاً در سال 1956 نیز فیلمی با اقتباس از این رمان با همین نام ساخته شده بود.
• کتاب بچهٔ رزمری اثر مشهور آیرا لوین نویسندهٔ آمریکایی است. این رمان کوتاه یا داستانی بلند، یکی از بهتری نمونههای تعلیق میان وهم و واقعیت است. این کتاب داستان میا فارو تازه عروسی است که در منهتن زندگی میکند و باردار است اما مشکوک میشود که یکی از همسایگانش عضو فرقهٔ شیطانپرستی است. او متقاعد میشود که آنها قصد دارند از نوزادش برای مراسمهای شیطانپرستی خود استفاده کنند.
• کتاب روزگار بیعیب و نقص اثر دیگری از آیرا لوین نویسندهٔ آمریکایی است. داستان این کتاب در یک جامعهٔ بهظاهر بیعیب و نقص رخ میدهد که یکپارچگی در آن مهمترین ویژگی است و همه یک زبان دارند و همه با اصلاح ژنتیکی و نژادی، تبدیل به یک خانواده شدهاند و جهان تحت حاکمیت یک کامپیوتر مرکزی به نام «یونیکامپ» اداره میشود که برنامهریزی شده تا بر تمام انسانهای روی زمین نظارت داشته باشد.
• کتاب اتاق ورونیکا اثر دیگری از آیرا لوین نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب مهیج با خط باریک بین خیال و واقعیت به بررسی جنون و قتل میپردازد. داستان این کتاب دربارهٔ سوزان و لری است، دو دانشآموزی که به عمارت برایسانت دعوت میشوند. زوج ساکنِ این عمارت زمانی که میبینند سوزان چقدر به ورونیکا برایسانت، دختر دیرین خانوادهای که برایش کار میکنند شباهت دارند، به تدریج او را وادار به جعل هویت میکنند.
آیرا ماروین لوین در 1929 در منهتنِ نیویورک به دنیا آمد و در 2007 درگذشت. او رماننویس، نمایشنامهنویس و ترانهسرای آمریکایی بود. پدرش چارلز واردکنندهٔ اسباببازی بود و لوین در مدرسهٔ خصوصیای در نیویورک تحصیل کرد. ظاهراً دوران جوانی آرامی را سپری کرده است و از سال 1946 تا 1948 در دانشگاه دریک در دموین و سپس در دانشگاه نیویورک به تحصیل در رشتههای فلسفه و زبان مشغول شد و در سال 1950 فارغالتحصیل شد. او در طول جنگ کُره از سال 1953 تا 1955 در گروه سیگنال ارتش ایالات متحده خدمت کرد. اولین رمانش «بوسهای پیش از مرگ» بود که با استقبال خوبی مواجه شد. مشهورترین رمانش «بچهٔ رزمری» است، داستانی ترسناک از شیطانپرستی امروزی از کسانی که در قسمت بالای غربی منهتن زندگی میکنند. در سال 1968 فیلمی نیز با همین نام به نویسندگی و کارگردانی رومن پولانسکی بر اساس رمان «بچهٔ رزمری» ساخته شد و روث گوردون برای بازی خود در این فیلم برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر مکمل نقش زن را گرفت. لوین همچنین نمایشنامهٔ «تلهٔ مرگ» را در سال 1978 نوشت. براساس بسیاری از رمانها و نمایشنامههای او فیلمهای زیادی ساخته شده است و او جایزهٔ تالار مشاهیر پرومتئوس و چندین جایزهٔ ادگار دریافت کرده است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
این کتاب جنایی معمایی خیلی خوب به نظر میاد، هم طرح جلدش، هم ناشرش، هم سایتی که ازش با تخفیف خرید کردم، سی بوک دوست داشتنی.