نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کوله پشتی منتشر کرد:
رینتارو ناتسوکی، دانشآموز دبیرستانیِ کتابخوانی که سالهاست در لاک تنهایی خود فرورفته، در آستانه ی تعطیل کردن کتاب فروشی کتاب های دست دومی است که از پدربزرگ فرهیخته اش به ارث برده؛ جایی که برای او در حکم پناهگاه و مخفیگاهی در برابر دنیای بیرون است و مکانی برای غرق شدن در دنیای واژهها و داستان ها. شبی گربه ی سخنگویی به سراغش می آید و از او درخواست عجیبی می کند: کمک به نجات کتاب ها از دست کسانی که آن ها را به بند می کشند، تخریبشان می کنند، و مورد بی مهری قرار می دهند.
مأموریت نجات کتاب ها باعث می شود که آن دو دست به سفرهایی شگفت انگیز در هزارتوهای عجیبی از دنیاهایی ناشناخته و جادویی بزنند و با رقیبانی رودررو شوند که مقابله با آن ها کار بسیار دشواری است. رینتارو در آغاز با مردی آشنا می شود که کتاب ها را زندانی میکند. سپس با مردی مواجه می شود که کتاب ها را شکنجه و سلّاخی می کند تا از آن ها نسخه های بسیار کوتاه شده بسازد. او در هزارتوی سوم با مردی دیدار می-کند که به کتاب ها به چشم کالای مصرفی می نگرد. و در پایان، مأموریت بسیار دشواری به او سپرده می شود که باید خود به تنهایی به سرانجام برساندش؛ کاری که می بایست با سفر به قلمرویی انجام شود که هر کسی جرئت پاگذاشتن به آن را ندارد...
داستانی دلپذیر و مسحورکننده درباره ی کتاب ها، عشق اول، خیال پردازی، و دوستی منحصربه¬فرد با گربه ای سخنگو از سوسوکه ناتسوکاوا، نویسنده ای محبوب در ژاپن با آثاری پرطرفدار و پرفروش.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب گربهای که کتابها را نجات داد از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب گربهای که کتابها را نجات داد از سایت آمازون امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
رمان گربهای که کتابها را نجات داد اثر سوسوکه ناتسوکاوا نویسندۀ ژاپنی است و در سال 2021 منتشر شد. این کتاب که در ژانر فانتزی و رئالیسم جادویی نوشته شده داستان پسری است که کتابفروشی پدربزرگش را به ارث میبرد و حالا باید کتابفروشی را که در شرف تعطیل شدن است، نجات دهد
رمان گربهای که کتابها را نجات داد داستانی دلگرم کننده دربارۀ یافتن شجاعت، فداکاری، مراقبت از دیگران و قدرت فوقالعادۀ کتابها است. این کتاب کودک کنجکاو درون شما را بیدار میکند و امیدواریم با خواندن این کتاب به ارزش واقعی کتابها پی ببرید.
«کتابهای ناتسوکی کتابفروشی بسیار کوچکی بود که در خیابانی واقع در بخش قدیمی شهر، دور از انظار قرار داشت. آنجا دارای طرحبندی بسیار عجیبی بود. از ورودیِ جلویی تا ته آن، فقط یک راهرو قرار داشت. هر دو سمت این راهرو پر از قفسههای روی هم قرارگرفتهای بود که تا سقف بالا میرفتند و هر قفسه کاملاً پر از کتاب بود. چراغهایی به سبک قدیمی از سقف آویزان بودند که نور ملایمشان روی کف چوبی صیقل خورده منعکس میشد. از نیمههای کتابفروشی تا انتها، نیمکت چوبی سادهای برای مدیریت خریدوفروش کتابها قرار داشت، اما بهجز آن و چند چهارپایۀ چوبی، هیچ مبلمان یا وسیلۀ تزئینیای وجود نداشت. ته کتابفروشی، راهرو به یک دیوار ساده میرسید که از چوب بود، اما وقتی در روز روشن پا به کتابفروشی میگذاشتی، دچار این احساس میشدی که عمق آنجا بیشتر از چیزی که در واقعیت است بهنظر میرسد. محصور در دیوارهایی پر از کتاب، حس میکردی وارد دالانی بیپایان شدهای که در تاریکیِ فراسوی آن ناپدید میشود.»
«گربه چرخید، اما بهسمت در جلویی نرفت، بلکه بهسمت سایههای ته کتابفروشی راه افتاد. رینتارو که حسابی گیج شده بود دنبالش رفت، اما چند قدیمی بیشتر برنداشته بود که دچار سرگیجۀ عجیبی شد. کتابهای ناتسوکی دراز بود و باریک؛ رینتارو گمان کرده بود که با چند گام دیگر با دیوارِ ته کتابفروشی مواجه میشوند؛ اما آن روز هیچ بنبستی در کار نبود. راهرو با دیوارهای پر از قفسههای کتابش همانطور ادامه پیدا میکرد. لامپهای مدل قدیمیِ بالای سر نیز انگار تا ابد تکرار میشدند. هنگام راه رفتن، رینتارو متوجه شد که قفسهها پر از کتابهایی هستند که پیشتر هرگز ندیده بودشان. خیلی از آنها با کتابهای معمول صحافیشدۀ امروزی فرق داشتند. کتابهای قدیمی دستدوم را پشتسر گذاشتند و بهسمت کتابهای قطور زیبایی با جلدهای چرمی طلاکوبی شده رفتند؛ دالان تبدیل شده بود به یک گالری از کتابهای بسیار زیبا.»
«چیزی در چشمهای باریک مرد درخشید. درخششی بود ناشی از اعتمادبهنفسی چنان زیاد که به جنون پهلو میزد. رینتارو که نمیدانست چه حرفی بزند، ساکت ماند و او را نگاه کرد. حرفی که مرد میزد به کلی غیرمنطقی نبوود. بلوکهای ساختار استدلالش هرقدر هم که کجومعوج یا بدشکل بودند، تمیزومرتب در کنار هم قرار گرفته بودند تا دیواری بسار بزرگ و محکم را شکل بدهند. او استدلال خاص خودش را شکل داده و چون مردی بود بسیار مغرور و از خودمطمئن، استدلالش قرضومحکم بود و تزلزلناپذیر. کتابها قدرت فوقالعاده زیادی دارند. این عبارت محبوب پدربزرگش بود و حالا مردی که رودررویش قرار داشت ادعا میکرد که کتابها از او مردی ساختهاند که در آنهنگام بود – به نظر رینتارو اینطور میرسید که حرف هر دو مرد یکی است.»
پدربزرگ همیشه میگفت کتابها قدرت فوقالعادهای دارند. اما واقعاً این قدرت چیست؟
داستان کتاب گربهای که کتابها را نجات داد، داستان کتابفروشی ناتسوکی است، یک کتابفروشی کوچک دستدوم در حاشیۀ شهر که قفسههایش به بلندی سقف هستند و هر کدام از این قفسهها پُر از کتابهای شگفتانگیز. رینتارو ناتسوکی عاشق فضای این کتابفروشی بود، کتابفروشیای که پدربزرگش درست کرده بود. او ساعتهای زیادی را آنجا سپری میکند و هر کتابی را که دوست دارد میخواند. این کتابفروشی یک پناهگاه عالی برای پسری گوشهگیر بود، اما با مرگ پدربزرگ همه چیز تغییر میکند.
کتاب گربهای که کتابها را نجات داد داستان پسر دانشآموزی به نام رینتارو ناتسوکی است که عاشق کتاب خواندن و البته یک پسر بسیار معمولی و گوشهگیر است. وقتی رینتارو خیلی کوچک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و با مرگ مادرش زمانی که رینتارو تازه به مدرسه میرفت، سرپرستیاش به پدربزرگش سپرده شد. از آن زمان به بعد رینتارو و پدربزرگش بهتنهایی در کنار هم زندگی میکردند. رینتارو به سن دبیرستان میرسد و همیشه تنها و در انزوا است. این زندگی برای یک دانشآموز دبیرستانی کمی غیرعادی است تا اینکه پدربزرگ هم از دنیا میرود و کتابفروشیاش به رینتارو میرسد. پس از مرگ پدربزرگْ رینتارو ویران و تنها میشود. کتابفروشی در شرف تعطیلی است و هیچکس دیگر کتاب نمیخرد و نمیخواند. یک شب ناگهان گربهای سخنگو به سراغ رینتارو میآید. این گربه به کسی که عاشق کتابها باشد نیاز دارد تا در مأموریتی به او ملحق شود. این زوج عجیبوغریب به ماجراجوییای جادویی میروند تا کتابها را از دست افرادی که با کتابها درست رفتار نمیکنند نجات دهند.
کتاب گربهای که کتابها را نجات داد به بیش از بیست زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است.
گربهها در ادبیات ژاپن پیشینهای طولانی دارند. یکی از اولین آثار کلاسیک ادبیات مدرن ژاپن از دیدگاه یک گربه نوشته شده بود. گربهها در آثار هاروکی موراکامی نیز بسیار برجسته هستند. مثلاً یکی از شخصیتهای کتاب کافکا در کرانه میتواند با گربهها صحبت کند. سوسوکه ناتسوکاوا نیز با ترکیب گربهها، کتابها و عشقی جوان داستانی به یادماندنی و ماجراجویانه خلق کرده است. دوستداران ادبیات سنتی و بهخصوص کتابها درسهای جالبی از رینتارو خواهند آموخت.
• دختری که به اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه نویسندۀ کرهای- آمریکایی است. نویسنده در این کتاب به سراغ افسانهها و اسطورههای کرهای رفته و داستانی جذاب خلق کرده است. این داستان فانتزی شما را به سرزمینی جادویی و ناشناخته میبرد و حوادث آن شما را میخکوب میکند.
• برندگان اثر جدید فردریک بکمن نویسندۀ سوئدی و نویسندۀ کتابهای «مردی به نام اُوِه» و «مردم مشوش» است. او در این کتاب که جلد انتهایی شهر خرس و ما در برابر شما است دوباره به شهر خرس برگشته و ساکنان شهر خرس بار دیگر درگیر ماجراهایی حیرتانگیز و باورنکردنی میشوند.
• کتاب در کتابخانه پیدایش خواهی کرد رمانی جذاب از میچیکو آئویاما نویسندهٔ ژاپنی است. داستان این کتاب حول محور چند شخصیت میچرخد که همگی چیزی را از زندگی خود از دست دادهاند و با توصیههای کتابدار و مطالعهٔ کتابی متفاوت زندگیشان دگرگون میشود.
سوسوکه ناتسوکاوا پزشک و نویسندۀ ژاپنی است که در سال 1978 در استان اُساکا به دنیا آمد. او فارغالتحصیل دانشگاه علوم پزشکی شینشو است و در بیمارستانی واقع در ناگانو طبابت میکند. نخستین رمان او که چند جلدی است در سال 2009 در ژاپن منتشر شد که علاوه بر کسب چند جایزه، بیش از سه میلیون نسخه از آن به فروش رفت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.