

انتشارات نیماژ منتشر کرد:
سوفار، داستانِ شک است. یکجور نوشیدنِ شورآب تردید برای تشنه ماندن به آگاهی. در رمان برای افادهی این مفهوم از آشناییزدایی بهره گرفته شده است. آشناییزدایی در مفاهیمی چون سبک زندگی، نوع عشق، جنس مرگ و روابط ساده اما سختِ میان آدمها.
افسانه احمدی در رمان تازهاش با تسلطی بسیار بر شیوههای روایت اثری خلق کرده است که میتواند انتظار طیفهای مختلف مخاطب را برآورده کند. داستان زنانی مستقل در دنیایی مردانه.
شخصیت اصلی داستان زن نویسندهای است که بهطور کاملاً تصادفی با مرد ثروتمندی آشنا میشود و مرد از او میخواهد در ازای دریافت مبلغ چشمگیری داستان زندگیاش را در خانهی قدیمی مرد در نیاوران بنویسد. و از همین جا ماجرا آغاز میشود... ماجرایی که همزمان داستان زندگی شخصیت اصلی ما، نویسنده، و داستان زندگی مرد را با تعلیق پیش میبرد.
هنوز داشتند به هم نگاه میکردند. این نگاه شبیه نگاههای قبل نبود؛ ساده و بیکلام. حالا به حرف آلوده بود؛ به کمی شناخت. شناخت آفت زیبایی همنگاهی است. هنگام همنگاهی باید فکر کنی آن شخص از کرهی دیگری آمده و زبانش را نمیدانی. باید تمام مسئولیت زبان را به چشم واگذاری... شناخت؟ شناخت حتی خوبش هم برای همسفر شدن نگاهها دستوپاگیر است!
شناخت نگاه را خلع سلاح میکند!
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













