نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نیلا منتشر کرد:
دختری را که شخصیت اصلی این داستان است، پیش از آنکه بنویسمش یا حتا اسمی بر او بگذارم، مدتی بود که مجسم می کردم؛ بیشتر در شکل و شمایل نهایی یعنی فعلی اش در چهل و سه سالگی، با آن چیزی که خودش جلوی دیگران بهش می گفت اضافه وزن و در خلوت خودش، گاهی رو به آینه، حتا گاهی با گریه، می گفت چاقی و زشتی هرچند که واقعا زشت نبود، یا به نظر من اصلا نبود. تا حوالی بیست سالگی - اوایل ورودش به دانشکدهی نساجی، تقریبا همان وقت ها که تازه عینکی شده بود- جثه ی هنوز ریز ولی کم و بیش گرد و قلنبه اش با آن عینک قاب صورت گرد گه گاه بهش شمایل دختربچه ای را می داد که منتظر بودی دهن باز کند تا ببینی دندان های شیری جلویی اش تازه افتاده اند و لثه ی صورتی پررنگش، هم رنگ قاب عینک، در فاصله ی دندان های ریخته ی بالایی خودش را نشان بدهد، ولی در عوض، دهن که باز می کرد، خنده ی شیرینش با ردیف دندان های سفید بی نقص - اگر کمی چرخش یا انحراف دندان نیش از جای خودش را نقص به حساب نیاوریم - مال صورت ملیح دختر جوانی بود که چون هنوز سلیقه ی خودش در لباس پوشیدن را پیدا نکرده همچنان سلیقه ی آن وقت های مادرش در لباس پوشاندن به دختر دبستانی سابق در سراپایش نشانه های صورتی به جا گذاشته.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.