

داستانی واقعی از جک و لوبیای سحرآمیز
انتشارات نگاه آشنا منتشر کرد:
این کتاب، حکایت زندگی پسربچه ای بازیگوش به نام جک است که همراه پدرش مشغول کشاورزی است. جک از کشاورزی به ستوه آمد و دلش هوس یک ماجراجویی حسابی کرده است. وقتی غول هابه مزرعه ی کلم همسایه پا می گذارند، هیجانی وصف ناپذیر جک را در بر می گیرد. او به کمک لوبیای سحرآمیز، به سرزمینی فراتر از ابرها قدم می گذارد. سرزمینی که قحطی آنجا بیداد می کرد. او در پادشاهی غول ها سرگرمی های جذابی را تجربه می کند مثل شنا کردن در پودینگ، پرواز با قاشق هایی که به عنوان منجنیق استفاده می شد و سواری روی موش های غول پیکر... اماجک که برای خوش گذرانی نیامده بود. بعد از آمدن آنابلا، جک و خواهرش مأمور پیدا کردن پدر می شوند. جک که از لوبیا متنفر بود، حاضر می شود در سوپ لوبیاسبز بدبو شیرجه بزند تا نشانی از پدر پیدا کند تا اینکه ...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













