%20


جمعه را گذاشتم برای خودکشی
0٫0
(0)
0 نظر
نویسنده:
قیمت:
116٬000 تومان
145٬000
دفعات مشاهده کتاب
701
علاقهمندان به این کتاب
8
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات چشمه منتشر کرد:
پیمان هوشمندزاده در این کتاب هم، مانند لذتی که حرفش بود، تکنگاریهایی دربارهی تجربیاتش نوشته و ربط آنها با هنر. دوروبر همهی آدمها پر است از جزئیات غیرقابلانکاری که دیدشان را به دنیا میسازد و کامل میکند؛ تنها کافی است دو قدم از روزمرگیها فراتر برویم…
من عاشق این جملهی مردها هستم: این با بقیه فرق میکنه… در این جمله چیزی نشسته که مخلوطی از ذکاوت و حماقت است. شاید عبارت درستش خودباهوش بینی باشد. : این با بقیه فرق میکنه. یعنی: به من چه که شما بد آوردین، من شانس آوردم. : این با بقیه فرق میکنه. یعنی: تو که باهاش تنها نبودی. : این با بقیه فرق میکنه. یعنی: به تو چه؟! هر چی هم باشه درستش میکنم. یعنی: دارم میمیرم براش. ته تهش یعنی: خفه شو. من اینو میخوام.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786220105572
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
99 صفحه
نوبت چاپ
6
وزن
108 گرم
سال انتشار
1403
معرفی کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی اثر پیمان هوشمندزاده
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
جمعه را گذاشتم برای خودکشی از سایت گودریدز امتیاز ۳.۱ از ۵ را دریافت کرده است.
معرفی کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی:
جمعه را گذاشتم برای خودکشی پنج تکنگاری کوتاه و عمیق دربارهٔ دیدن و زیستن اثر پیمان هوشمندزاده نویسنده و عکاس ایرانی است. این نویسنده در ۵ جستارِ این کتاب از تجربیات خود در عکاسی نوشته است و با تکنگاریهایش سعی دارد جزئيات کارها و فعالیتهایش را با دیدگاه دیگری به خواننده نشان بدهد. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا برای مخاطب تجربهای تازه رقم بزند و دنیا را از دیدگاه و نگاه یک عکاس به مخاطبین نشان بدهد. پیمان هوشمندزاده در این کتاب به موضوعاتی پرداخته که تقریباً برای همهٔ انسانها مشترکاند و میتوانند به راحتی آنها را درک کنند. او با ریزبینی و موشکافی ویژهای موضوعات و مسائل روزمره و احساسات انسانها به شرایط و عوامل مختلف را بررسی کرده است. همچنین هوشمندزاده چون خودش عکاس است، توانسته است پدیدهها را از زوایایی ملموس و عینی روایت کند که این یکی از نکات برجستهٔ این کتاب است.
چرا باید کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی را بخوانیم؟
اگر به دنبال کتابی هستید که شما را به چالش بکشد و باعث شود به زندگی و احساسات خود و دیگران بیشتر فکر کنید، جمعه را گذاشتم برای خودکشی میتواند انتخاب مناسب و بسیار متفاوتی برای شما باشد.
جملات درخشانی از کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی:
«سوراخی باز کرد و پوشه را چپاند بین بقیه. از آن سر قفسه پوشهٔ دیگری لیز خورد و افتاد زمین. خم شد و پوشه را برداشت. برگشت و چند لحظهای همدیگر را نگاه کردند. سرش را کرد توی پوشهها و بدون اینکه نگاه کند گفت: بین خودمون بمونه. امید بدون آنکه مکث کند در را باز کرد و گفت: ممنون. و رفت بیرون. صریح و قاطع. دو دقیقه هم طول نکشید. من هنوز گوشهٔ دفتر ایستاده بودم. باورم نمیشد که یکی بیاید و با قدرت نمره بگیرد و برود. حسِ خوبی نداشتم. احساس ضعف میکردم. احساس بیعرضگی. ولی بالاخره باید یک جوری کار را تمام میکردم. معلوم بود کار شدنیست. با قدرت نشد با دروغ، با دروغ نشد با یک کلک دیگر. معلم برگشت و رفت پشت میز. نشست روی صندلی. رو کرد به من و گفت: خب، با تو چیکار کنیم؟
گفتم: تُرک سَن؟
گفت: گمشو بابا.
درست مثل امید در را باز کردم و گفتم: ممنون
هر کسی به نحوی گلیمش را از آب میکشد بیرون. یکی با منطق، یکی با شوخی، یکی با گریه، لوسبازی، زور، التماس، قدبازی و یا حتی ترکیبی از چند روش، ولی همهٔ این راهکارها از شخصیت ما آب میخورند. تیپها شخصیتهایی هستند قابلپیشبینی، ولی در زندگی کسی قابلپیشبینی نیست.»
«زبان فارسی قابلیت شیرینی دارد. قابلیتی که در عکاسی بسیار نمود پیدا میکند. جدا از نوشتن یا حرفزدن با فعلهای مجهول، که استاد اجرای آن هستیم، ما برای گفتن یک من ساده عبارتهای زیادی ساختهایم. بیشترشان صفت هستند ولی در همهٔ آنها من وجود دارد. منی که شناور است و در موقعیتهای مختلف تغییر وضعیت میدهد. گاه این منیت به حداقل و گاه به حداکثر تظاهر خود میرسد. ما حتی گاهی برای خطاب کردن، روایت کردن یا شاهد آوردن از کس دیگری بیخودوبیجهت پای خودمان را هم میکشیم وسط. بارها شنیدهایم که کسی به جای اینکه بگوید داییم دیده یا عموم میگفت، میگوید: من خودم داییم دیده یا من خودم عموم میگفت. تو؟ خودت؟ داییت؟ این من خودمها از کجا به اول جملههای ما اضافه شده است؟ این تأکیدهای زیادی چه چیزی غیر از منیت را در ما تقویت میکند؟ این زبان عسل فارسی برای یک من ناقابل چه ترفندهایی که نمیزند: من، ما، بنده، حقیر، چاکر، کمترین، فقیر. اینجانب. جاننثار، کوچک، خودم ... و جالب است که گاهی مینویسیم تو ولی منظورمان من است. حتی در یکی از شیرینترین نمونهها، مظفرالدینشاه در یک پیام رادیویی به جای من از لفظ خودمان استفاده کرد.»
گفتم: تُرک سَن؟
گفت: گمشو بابا.
درست مثل امید در را باز کردم و گفتم: ممنون
هر کسی به نحوی گلیمش را از آب میکشد بیرون. یکی با منطق، یکی با شوخی، یکی با گریه، لوسبازی، زور، التماس، قدبازی و یا حتی ترکیبی از چند روش، ولی همهٔ این راهکارها از شخصیت ما آب میخورند. تیپها شخصیتهایی هستند قابلپیشبینی، ولی در زندگی کسی قابلپیشبینی نیست.»
«زبان فارسی قابلیت شیرینی دارد. قابلیتی که در عکاسی بسیار نمود پیدا میکند. جدا از نوشتن یا حرفزدن با فعلهای مجهول، که استاد اجرای آن هستیم، ما برای گفتن یک من ساده عبارتهای زیادی ساختهایم. بیشترشان صفت هستند ولی در همهٔ آنها من وجود دارد. منی که شناور است و در موقعیتهای مختلف تغییر وضعیت میدهد. گاه این منیت به حداقل و گاه به حداکثر تظاهر خود میرسد. ما حتی گاهی برای خطاب کردن، روایت کردن یا شاهد آوردن از کس دیگری بیخودوبیجهت پای خودمان را هم میکشیم وسط. بارها شنیدهایم که کسی به جای اینکه بگوید داییم دیده یا عموم میگفت، میگوید: من خودم داییم دیده یا من خودم عموم میگفت. تو؟ خودت؟ داییت؟ این من خودمها از کجا به اول جملههای ما اضافه شده است؟ این تأکیدهای زیادی چه چیزی غیر از منیت را در ما تقویت میکند؟ این زبان عسل فارسی برای یک من ناقابل چه ترفندهایی که نمیزند: من، ما، بنده، حقیر، چاکر، کمترین، فقیر. اینجانب. جاننثار، کوچک، خودم ... و جالب است که گاهی مینویسیم تو ولی منظورمان من است. حتی در یکی از شیرینترین نمونهها، مظفرالدینشاه در یک پیام رادیویی به جای من از لفظ خودمان استفاده کرد.»
تحلیلی بر کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی:
کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هرکدام به تنهایی، به مسائل و دغدغههای انسانهای معاصر میپردازد. این کتاب با زبانی ساده و روان نوشته شده است، اما در پس این سادگی، عمق و پیچیدگیهای فراوانی نهفته است. هر یک از داستانهای این کتاب به شکلی مستقل، اما با موضوعاتی مشترک همچون تنهایی، ناامیدی، عشق و مرگ به تصویر کشیده میشوند. شخصیتهای داستانها اغلب با مسائل و چالشهای زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکنند و هوشمندزاده بهخوبی توانسته است این مواجهات را بهتصویر بکشد. نکتهٔ قابلتوجه در این کتاب، توانایی نویسنده در ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب است. هوشمندزاده با استفاده از زبانی خاص و بیان احساسات انسانی، داستانهایی خلق کرده است که خواننده را به فکر فرو میبرند و او را با وضعیتهای مختلف زندگی مواجه میسازند. روایت اول این کتاب دربارهٔ شخصیت و اصالت داشتن و اصیل بودن است. اینکه چطور انسانها دوست دارند خودشان باشند و نه شبیه شخص دیگری، و نه حتی شبیه پدر یا مادرشان! در جستار دوم با عنوان «لبخنج» نویسنده با زبانی طنز از خاطرههای خود گفته است. انگار که چیزهایی دربارهٔ طنز، زخم، لبخند و عکاسی وجود دارد که مخاطب عادی از دیدن آن غافل مانده است.
فهرست جستارهای کتاب
• شخصیت
• لبخنج
• اطمینان
• چراغقوه
• حلقهٔ جیم
• لبخنج
• اطمینان
• چراغقوه
• حلقهٔ جیم
اگر از خواندن کتاب جمعه را گذاشتم برای خودکشی لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب شیوهی چشم اثر دیگری از پیمان هوشمندزاده نویسنده و عکاس ایرانی است. این کتاب یک بیوگرافی و زندگینامهٔ بهمن جلالی است؛ یکی از عکاسان برجسته و مهم در تاریخ ایران که عکسهایی ماندگار از او به جا مانده است. این عکاس و نویسنده در این کتاب مصاحبههای جنجالی بهمن جلالی را گردآورد هم آورده و عکسهای گرفتهشده توسط بهمن جلالی را نیز به متن کتاب اضافه کرده است و به تفصیل به زندگی بهمن جلالی و ارتباطش با افراد مشهور دیگر پرداخته است.
• کتاب لذتی که حرفش بود اثر دیگری از پیمان هوشمندزاده نویسنده و عکاس ایرانی است. این کتاب مجموعهای است از نابترین تجربههای به ظاهر پیش پا افتاده و هر روزهٔ ما و مجموعهای از بدیهات آنقدر که کمتر کسی بهشان فکر میکند. پیمان هوشمندزاده و منطق روایی ساده و روانش کولاژوار قطعاتی از مشاهدات هر انسانی را از پیرامونش و خاطراتش کنار هم چیده جوری که برای خواننده چارهای جز حیرت کردن نمیماند.
• کتاب لذتی که حرفش بود اثر دیگری از پیمان هوشمندزاده نویسنده و عکاس ایرانی است. این کتاب مجموعهای است از نابترین تجربههای به ظاهر پیش پا افتاده و هر روزهٔ ما و مجموعهای از بدیهات آنقدر که کمتر کسی بهشان فکر میکند. پیمان هوشمندزاده و منطق روایی ساده و روانش کولاژوار قطعاتی از مشاهدات هر انسانی را از پیرامونش و خاطراتش کنار هم چیده جوری که برای خواننده چارهای جز حیرت کردن نمیماند.
دربارۀ پیمان هوشمندزاده: نویسنده و عکاس

پیمان هوشمندزاده نویسنده و عکاسی ایرانی در ۱۳۴۸ در تهران به دنیا آمد. هوشمندزاده به تحصیل در رشتهٔ عکاسی در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته و کار خود را با عکاسی برای نشریات و آژانسهای مختلف شروع کرد. این نویسنده و عکاس یکی از بنیانگذاران جایزهٔ شید، جایزهٔ مستقل عکاسی مستند اجتماعی ایران است. او تاکنون چندین کتابِ خواندنی دربارهٔ عکاسی نوشته است که از خواندنیترین آنها میتوانیم به بیوگرافی عکاس و هنرمند بهمن جلالی با عنوان «شیوهی چشم» اشاره کنیم که در سال ۱۴۰۲ منتشر شد. پیمان هوشمندزاده تاکنون در زمینهٔ عکاسی جوایز گوناگونی دریافت کرده است و نمایشگاههای گروهی و انفرادی بسیاری در شهرهای تهران، بلژیک، دانمارک، یونان، لبنان، برلین، استرالیا، گرجستان، کویت، نیویورک و پاریس برگزار کرده است. از دیگر آثار او میتوان به مجموعه داستانهای «روی خط چشم»، «شاخ»، «ها کردن»، «وقت گُل نِی» و «دو تا نقطه» اشاره کرد. پیمان هوشمندزاده نفر سوم نهمین دوسالانهٔ عکس ایران، نفر دوم جشنوارهٔ مطبوعات تهران در سال ۱۳۷۸ بوده است. همچنین در نمایشگاه بینالمللی عکس کودک که در سال ۱۳۷۷ در تهران برگزار شد، مدال طلا را از آنِ خود کرد.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














116٬000 تومان
145٬000
%20