نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مان کتاب منتشر کرد:
آموزههای فیلسوفان چین باستان ما را وا میدارند بسیاری از باورهای مسلممان را زیر سؤال ببریم. ایدههایشان در مورد شیوۀ برخورد انسانها با جهان (روش ارتباط با یکدیگر، تصمیمگیری، کنار آمدن با فراز و فرود زندگی، تلاش برای تأثیرگذاری بر دیگران، و تمشیت امور زندگی) امروز همانقدر مناسبت دارند که دوهزار سال پیش داشتند. در واقع امروز مناسبتشان بیش از هر موقع دیگر است. برای خواندن متن پشت جلد کتاب طریقت: آموزههای فیلسوفان چینی در باب زندگی نیک، ماجرای شکلگیری کتاب و معرفی مفصل آن و مشاهدۀ فهرست مطالب بر عبارت «نقد و بررسی تخصصی کتاب» کلیک کنید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
در صبحی آفتابی و بانشاط در پاییز سال 2013، سر جلسۀ درس فلسفۀ چین در دانشگاه هاروارد نشسته بودم. علت حضورم در آنجا نوشتن مقالهای برای نشریۀ آتلانتیک بود. در آن مقاله، بررسی میکردم چرا یک کلاس مقطع کارشناسی در مورد موضوعی چنین مرموز به سومین کلاس پرطرفدار تبدیل شده، البته بعد از گزینههای قابلانتظارِ اقتصاد و کامپیوتر.
پروفسور مایکل پیوئت، مرد پرانرژی و بلندقدِ کموبیش پنجاهساله، در آمفیتئاتر ساندرز روی سن رفت و سرحال و قبراق شروع به صحبت برای بیش از هفتصد دانشجوی حاضر در سالن کرد. سخنرانیهای جذاب و معروف او بدون هیچگونه نوشته یا اسلایدی برگزار میشود، و هربار پنجاه دقیقه صحبت خالص است. در این سخنرانیها و کلاسها، به دانشجویان تکلیف خاصی داده نمیشود، بهجز آنکه متن ترجمهشدۀ خود این فیلسوفان را بخوانند: تأملات کنفوسیوس، دائو دِ جینگ، نوشتههای منسیوس. به علاقهمندی یا دانش قبلی خاصی دربارۀ تاریخ یا فلسفۀ چین هم نیازی نیست. همین کافی است که دانشجویان پذیرا و مایل به پرداختن به این متون کهن باشند. این دورۀ درسی بهخاطر وعدۀ صریح پروفسور در اولین جلسۀ شروع هر دوره شهرت دارد: «اگر ایدههایی را که در این متون آمدهاند جدی بگیرید، زندگیتان را متحول خواهند کرد.»
من مدرک دکتری تاریخ شرق آسیا را از دانشگاه هاروارد گرفتهام. پس از دانشآموختگی هم تدریس فلسفۀ چین را شروع کردم. این مطالب برایم تازه نبود، اما آنروز و هفتههای بعد از آن که به صحبتهای مایکل گوش میکردم، میدیدم که این ایدهها را به زندگی روزمره گره میزند، بهنحوی که شخصاً هرگز تجربهاش نکرده بودم. مایکل از دانشجویانش میخواست که نهتنها با ایدههای این اندیشمندان کلنجار بروند، بلکه اجازه دهند این ایدهها نیز بهنوبۀ خود بعضی از فرضیههای اساسی آنها را دربارۀ خودشان و جهانی که در آن زندگی میکنند به چالش بکشند.
مایکل در دیگر دانشگاهها و سازمانها در سراسر جهان در مورد فلسفۀ چین سخنرانی میکند. بعد از هر سخنرانی، بلااستثنا افراد دورش جمع میشوند و مشتاقاند بدانند چگونه میتوانند از این ایدهها در زندگی خود و موقعیتهای واقعی استفاده کنند: از روابط و محیط کار تا درگیریهای خانوادگی. متوجه میشوند این اصول چشمانداز تازهای پیش مینهند برای داشتن یک زندگی خوب و هدفمند، چشماندازی مغایر با بسیاری از چیزهایی که پیش از آن درست فرض میکردهاند.
این چشمانداز برای خیلیها سودمند بوده است. دانشجویان مایکل برای من تعریف کردند که چگونه زندگیشان با این ایدهها تغییر کرده است. بعضیها گفتند که نگرششان به رابطهها را عوض کردهاند و اکنون پذیرفتهاند که کوچکترین اعمالشان بر خودشان و تمام اطرافیان تأثیر میگذارد، گیرم آن تأثیر اندک باشد. یکی از دانشجویان چنین توضیح داد: «پروفسور پیوئت روش متفاوتی یادم داد برای تعامل با جهان اطراف، سروکله زدن با احساسات، و ارتباط با خودم و دیگران. احساس آرامشی به من داد که قبلاً نداشتم.»
این جوانان موفق، رهبران آیندۀ مشاغل مختلف، به من گفتند که چطور این ایدهها رویکرد آنان نسبت به تصمیمات مهم زندگی و مسیرِ پیشِ رویشان را متحول کرده. تصمیم آنان هرچه باشد، هر رشتهای که بخواهند ادامه دهند ــ مدیریت مالی یا انسانشناسی، حقوق یا پزشکی ــ این ایدهها آنان را به ابزار و همچنین جهانبینیای متفاوت با آنچه با آن بزرگ شدهاند مجهز میسازد و راه تازهای را بهسوی هدف زندگی و امکانات نامحدود آن پیش پایشان میگذارد. یکی از دانشجویان به من گفت: «خیلی آسان است که ذهنیتتان این باشد که دارید بهسوی هدفی والا قدم برمیدارید و از نردبانِ رسیدن به آن هدف رؤیایی بالا میروید، چه شغلی خاص باشد، چه جایگاهی خاص در زندگی. اما این پیام واقعاً مؤثر است: با تغییر روش زندگی، چشممان بهروی امکاناتی باز میشود که بهخواب هم نمیدیدیمشان.»
البته فقط متون فلسفی نیست که این دانشجویان را تغییر میدهند؛ خود مایکل هم بسیار الهامبخش است. مهربانی و فروتنی و تعلقخاطرش به کمک به شکوفایی دانشجویانش زبانزد است و این خصیصهها نتیجۀ مستقیم چندین دهه غوطه خوردن در اندیشههای چینی است. یکی از دانشجویان میگفت: «پروفسور پیوئت نمود بارز آموزههایش است.»
این فلسفهها چهچیزی دارند که بر مخاطبان خود چنین تأثیری میگذارند؟ هیچیک از این ایدهها به «پذیرش خود»، «تواناییهای خود را کشف کردن» یا پیروی از مجموعهای دستورالعمل برای رسیدن به هدفی مشخص نمیپردازند. در واقع، میتوان گفت نقطۀ مقابلِ این نوع تفکر هستند. چندان صریح، تجویزی یا پرطمطراق نیستند، بلکه هدفِ آنان تغییر از پایهواساس، آنهم از راههای نامنتظره و باورنکردنی، است. دانشجویی توضیح داد که انسان چه رهاییِ فوقالعادهای احساس میکند وقتی میپذیرد آنچه گمان میکرده ریشهدار و ذاتی است در اصل چنین نیست: «میتوانید عادات جدید اختیار کنید و بهمعنای واقعی کلمه نحوۀ درکتان از جهان و واکنش به آن و همینطور شیوۀ تعامل با دیگران را تغییر دهید. آموختهام که میتوان قدرت عادت یا "آیین" را در اختیار گرفت و به چیزهایی دست یافت که قبلاً بهواسطۀ برداشتی که از خودمان داشتیم حتی فکرشان را هم نمیکردیم.»
مدتهای مدید با عینکی نامناسب به اندیشۀ چین مینگریستیم. عموماً آن را از جهان «سنتی» تفکیکناپذیر میدانستیم و از این رو به نظرمان به زندگی امروزیمان نامربوط میرسید. اما چنانکه این دانشجویان نشان دادند، آموزههای فیلسوفان چین باستان ما را وامیدارند بسیاری از باورهای مسلممان را زیر سؤال ببریم. ایدههایشان در مورد شیوۀ برخورد انسانها با جهان (روش ارتباط با یکدیگر، تصمیمگیری، کنار آمدن با فراز و فرودهای زندگی، تلاش برای تأثیرگذاری بر دیگران، و تمشیت امور زندگی) امروز همانقدر مناسبت دارند که دوهزار سال پیش داشتند. در واقع، امروزه مناسبتشان بیش از هر موقع دیگر است.
من و مایکل به این نتیجه رسیدیم که همۀ ما میتوانیم مخاطب این ایدهها باشیم. این کتاب هم به همین سبب نوشته شد. در کتاب طریقت، نشان خواهیم داد که آموزههای این فیلسوفان چینی امکانی در اختیارمان میگذارند تا از نو دربارۀ خودمان و آیندهمان اندیشه کنیم.
نویسندگان اثر حاضر میکوشند، با مرور تاریخ و فلسفۀ چینِ باستان، ایدههایی برای زندگی در دنیا امروز بیابند و درعینحال از آسیبهای کتابهای انگیزشی، خودیاری و کسب موفقیت فوری دوری جویند. ایدههایی که نویسندگان با رجوع به فلاسفهای همچون کنفوسیوس، لائوتسو (لائوتسه)، شونزی و... آنها را تبیین میکنند پیشنهادهاییاند برای رسیدن به زندگی نیک، چه در وجه شخصی و چه در وجه اجتماعی و سیاسی. یکی از این دو نویسنده گفته است: «اگر ایدههایی را که در این متون [فلسفی چینی] آمدهاند جدی بگیرید، زندگیتان را متحول خواهند کرد.» هردو نویسنده خود از متخصصان تاریخ و فلسفۀ شرقاند: مایکل پیوئِت صاحب کرسی استادی دانشگاه هاروارد در رشتۀ تاریخ چین است و کریستین گراس ـ لو نویسنده و روزنامهنگاری است با درجۀ دکتری در تاریخ شرق آسیا.
• علاقهمندان به حکمت شرق و کاربرد آن در زندگی روزمره
• علاقهمندان به آموزههای کنفوسیوس، لائوتسو، چوانگ تزو
1. عصر بیخیالی
2. عصر فلسفه
3. در باب رابطهها
کنفوسیوس و مناسک انگارین
4. در باب تصمیمگیری
منسیوس و جهان ناپایدار
5. در باب تأثیرگذاری
لائوتسو و خلق جهانها
6. در باب سرزندگی
ممارست باطنی و بانشاط بودن
7. در باب خودانگیختگی
چوانگ تسو و جهانِ در تغییر
8. در باب سرشت بشر
شونزی و الگومند کردن جهان
9. عصر امکان
منابع و پیشنهادهایی برای مطالعۀ بیشتر
در ابتدای این کتاب آمده است: «وجه اشتراک کتابهایی که در مجموعۀ پالتوییها منتشر میشوند، غیر از ظاهرشان، اولاً آن است که همگی متونی غیرداستانی هستند و ثانیاً کیفیتی عمومی دارند ــ به این معنا که برای مثال منابعِ دستاول فلسفه در این مجموعه نمیگنجند، اما شرحی بر آن آثار یا راهنمای مطالعۀ آنها را در اینجا خواهید یافت. عمومی بودن این کتابها احیاناً بهمعنای "سطحی" بودنشان نیست: یا دستکم تلاش ما بر این است که سطحی نباشند. در این مجموعه، کتابهایی خواهید خواند در حوزۀ وسیع علوم انسانی، جستار، خاطره، تکنگاری، زندگینامه، و جز آن. امیدواریم خوانندگانْ کتابهای این مجموعه را نقد کنند و به ما یاری برسانند تا کیفیتشان را بهبود ببخشیم. حرف آخر آنکه یونیفرم و تایپوگرافی این مجموعه با اقتباس از آثار گرافیستِ گرانقدر بهزاد گلپایگانی (1317-1364) و بهیاد و احترام او طراحی و اجرا شده است.»
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نقد و بررسی انسان در جستجوی معنا را نیز بخوانید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
راه نیست که انسان را بر میکشد؛ انسان است که راه را فراخ میکند —کنفوسیوس، تأملات—
وقتی عرض اندام میکنید وقتی سعی میکنید قدرت را با تحمیل اراده خود به دیگران به دست آورید این طور نیست که حتماً شکست بخورید. ممکن است موفق شوید حتی برای مدتی طولانی، اما میزان موفقیتتان ارتباط تام دارد با مقدار قدرت آشکاری که برای غلبه بر افراد مدنظرتان دارید آخرش هم آنان عمیقاً آزرده خواهند شد و در جست و جوی راهی خواهند بود تا قدرت شما را منکوب کنند.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
ویلیام جیمز (1842 - 1910) روان شناس و فیلسوف، جایی نوشته است «انسان به تعداد افرادی که او را میشناسند خود اجتماعی دارد. عقیده ای که در کمال تعجب کنفوسیوسی است. هریک از ما بی شمار نقش داریم که اغلب با یکدیگر در تعارض اند و هیچ معیاری وجود ندارد که به ما بگوید چطور هدایتشان کنیم.