حکایت های ملانصرالدین (4)(ملانصرالدین تاجر می شود)(خشتی)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
26

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حکایت های ملانصرالدین

انتشارات برف منتشر کرد:
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. روزی ما به خانه ی کدخدا رفت تا گاوی از او بخرد. کدخدا بدون اینکه گاو را به ما نشان دهد گفت: «ملا جان ! الان گاوها در حال چریدن هستند. من به تو اطمینان می دهم که گاو چاق و سرحالی از بین گله برای تو جدا کنم.» ما با خود گفت: «کدخدا، امین مردم است پس من به او اطمینان می کنم.» پس پول گاو را که سی سکه بود به کدخدا داد و گفت: «حالا چه وقتی برای بردن گاو بیایم؟» کدخدا جواب داد: «فردا صبح بیا و گاوت را ببر.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • خشتی
    • شومیز
    • 12 صفحه
    • 55 گرم
    • 1
    • 1399

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی