حکایت های ملانصرالدین (10)(ملانصرالدین و امید به خدا)(خشتی)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
38

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حکایت های ملانصرالدین

انتشارات برف منتشر کرد:
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. بعد از گذشت سال ها بهروز پسر ملانصرالدین و همسرش که حالا برای خودش نوجوان رعنایی شده بود، بدون برنامه ای برای آینده تا لنگ ظهر می خوابید و بعد هم به کوچه
که این کارهایت به چه کسی رفته! چرا دنبال درس و کار و زندگی نیستی؟!» بهروز هم می خندید و جواب می داد: «از فردا حتما درس می خوانم و شاگرد اول می شوم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی