قصه های شاهنامه (12)(رستم و اسفندیار)(خشتی)

(0)

300,000ریال

270,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
364

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه های شاهنامه

انتشارات برف منتشر کرد:
در‭ ‬زمان‭ ‬پادشاهی‭ ‬گشتاسب،‭ ‬پسر‭ ‬پهلوان‭ ‬و‭ ‬روئین‭ ‬تنش‭ ‬اسفندیار،‭ ‬به‭ ‬خاطر‭ ‬نجات‭ ‬سلطنت‭ ‬پدرش،‭
‬قول‭ ‬گرفته‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬پادشاهی‭ ‬برسد‭.
‬او‭ ‬تشنه‌ی‭ ‬تاج‭ ‬و‭ ‬تخت‭ ‬بود‭ ‬امّا‭ ‬گشتاسب‭ ‬که‭ ‬می‌خواست‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬قیمتی‭ ‬تاج‭ ‬و‭ ‬تخت‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬حفظ‭ ‬کند،‭
‬هر‭ ‬بار‭ ‬به‭ ‬بهانه‌ای‭ ‬این‭ ‬کار‭ ‬را‭ ‬پشت‭ ‬گوش‭ ‬می‌انداخت‭. ‬اسفندیار‭ ‬که‭ ‬از‭ ‬بد‭ ‬قولی‭ ‬پدر‭ ‬ناراحت‭ ‬بود،‭ ‬
پیش‭ ‬مادرش‭ ‬کتایون‭ ‬گله‭ ‬کرد‭. ‬مادرش‭ ‬با‭ ‬نگرانی‭ ‬گفت‭ ‬‭: ‬‮«‬پسرم‭ ‬شاه‭ ‬پیر‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬وقتی‭ ‬بمیرد‭
‬تو‭ ‬مانند‭ ‬همه‌ی‭ ‬شاهزاده‭ ‬ها‭ ‬به‭ ‬پادشاهی‭ ‬می‌رسی‭. ‬کافی‭ ‬است‭ ‬کمی‭ ‬صبر‭ ‬کنی‭.‬‮»‬‭
‬امّا‭ ‬اسفندیار‭ ‬که‭ ‬طاقت‭ ‬صبر‭ ‬کردن‭ ‬نداشت،‭ ‬نصیحت‭ ‬مادرش‭ ‬را‭ ‬گوش‭ ‬نکرد‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬گله‭ ‬کردن‭ ‬
پیش‭ ‬پدر‭ ‬رفت‭. ‬گشتاسب‭ ‬که‭ ‬نمی‭ ‬خواست‭ ‬تاج‭ ‬و‭ ‬تختش‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬دست‭ ‬بدهد،‭
‬تنها‭ ‬یک‭ ‬راه‭ ‬داشت‭ ‬و‭ ‬آن‭ ‬از‭ ‬بین‭ ‬بردن‭ ‬اسفندیار‭ ‬بود‭. ‬امّا‭ ‬اسفندیار‭ ‬روئین‭ ‬تن‭ ‬بود‭ ‬و‭
‬به‭ ‬این‭ ‬سادگی‭ ‬از‭ ‬بین‭ ‬نمی‌رفت‭. ‬بنابراین‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬بهانه‭ ‬که‭ ‬رستم‭ ‬سلطنتش‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬رسمیّت‭ ‬نمی‌شناسد،‭
‬از‭ ‬اسفندیار‭ ‬خواست‭ ‬تا‭ ‬رستم‭ ‬را‭ ‬دست‭ ‬بسته‭ ‬به‭ ‬پایتخت (‬بلخ)‭ ‬بیاورد‭.‬
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی