به مردی که یک پایش را از دست داده است گفتن اینکه کسانی هستند که هر دوپایشان را از دست داده اند تسلی دادن نیست بلکه دست انداختنش است. در درجه معینی از درماندگی و بیچارگی، دیگر هر مقایسه کمی معنایش را از دست می دهد.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نی منتشر کرد:
این کتاب شرح چند ماه زندانی است که آرتور کوستلر در دوران جنگ داخلی اسپانیا در خوف از اعدام سپری کرده است. کتاب کاملاً مستند است، اما زمینه سیاسی و تاریخی در آن اهمیت چندانی ندارد. کوستلر خود میگوید دلبستگی اصلی من در این کتاب یک دلبستگی خویشتننگرانه بوده است: تأثیر روانشناختی سلول اعدام. کوستلر در طول ماههای اسارت شاهد اعدام همزنجیرهایش بود و هر لحظه نیز فکر میکرد خودش را هم اعدام خواهند کرد.
او مینویسد: مردن ـ حتی اگر در خدمت هدفی غیرشخصی باشد ـ همیشه امری شخصی و خصوصی است. بنابراین، ناگزیر این صفحات، که بیشترش در خوف و انتظار واقعی مرگ نوشته شده است، خصلتی شخصی و خصوصی دارد. افکاری که در سر یک مرد محکوم میگذرد، از نظر روانشناختی جالب است. نویسندگان حرفهای کمتر امکان داشتهاند چنین جریانی را شخصاً تجربه کنند. من سعی کردهام این افکار را تا آنجا که میتوانستهام صریح و مختصر و مفید ارائه دهم. اما نکته دیگری هم هست: معتقدم که جنگها فقط دهدرصدشان عملیات جنگی است و نوددرصد باقی، رنجی است که به چشم نمیآید. بنابراین شاید این شرح مردهشویخانههای دربسته نفوذناپذیر اندلس ماهیت جنگ داخلی اسپانیا را بهتر از شرح نبردها آشکار کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
به مردی که یک پایش را از دست داده است گفتن اینکه کسانی هستند که هر دوپایشان را از دست داده اند تسلی دادن نیست بلکه دست انداختنش است. در درجه معینی از درماندگی و بیچارگی، دیگر هر مقایسه کمی معنایش را از دست می دهد.
هیچکس مجاز نیست با چشمان باز به درون تاریکی خیره شود، چرا که پیشاپیش تاریکی چشمش را از کار می اندازد. به همین دلیل است که وضعی که از سر می گذرانیم به اندازه ی تصور آن بد نیست. طبیعت مراقب است که درختها بیش از حد معینی قد نکشند. حتی درخت رنج ها هم....
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
این داستان واقعی، ما رو به عمق یک زندان انفرادی میبره، جایی که فقط خودت هستی و هیچ چیز نیست، حتی زمان. حرفهایی که نویسنده با خودش میزنه، فکرهایی که برای سرگرم شدن انتخاب می کنه، ترس ها، حسرتها و .... جنبه دیگه ای از انسان رو به ما نشون میده. گاهاً نویسنده از افکارش و یا اتفاقات زندان، نتایجی اخلاقی و فلسفی میگیره که باید با مداد زیرش خط کشید
کتاب بدون جهتگیری سیاسی، تجربه «روان» انسان را از شرایط دستوپنجه نرم کردن با مرگ شرح میدهد؛ همانطور که نویسنده میگوید دلبستگی اصلیاش در این کتاب، یک دلبستگی خویشتننگرانه بودهاست تاثیر روانشناختیِ سلول اعدام.