

روزها و شب های عشق و جنگ
انتشارات خزه منتشر کرد:
از متن کتاب: با روشن شدن هوا او را از اتومبیل پرت کردند بیرون. مقابل درختی قرارش دادند، صورتش مقابل درخت قرار گرفته بود و چشمانش هم چشمبند داشتند. احساس کرد که چند نفر از آنها بهخط شدند و زانو زدند. صدای گلنگدن تفنگهایشان را شنید. عرق از گردنش پایین میآمد. بعد صدای شلیک آمد. پس از آن متوجه شد که هنوز زنده است. به بدنش دست کشید، دستنخورده بود. صدای اتومبیلهایی را میشنید که دور میشدند.
به هر فلاکتی بود، بندها را بازکرد و چشمبندش را برداشت. باران میبارید و آسمان تاریک تاریک بود. سگها در جایی پارس میکردند، او در محاصرهی درختانی بلند و کهنسال قرار داشت.
با خود اندیشید: «بامدادی که جان میدهد برای مردن.»
ادواردو گالیانو نویسنده و روزنامهنگار سرشناس اروگوئهای در کتاب «روزها و شبهای عشق و جنگ» شرحی شاعرانه و غمناک ارائه میدهد از تجربیات و مشاهداتش در باب تبعید، تهدید، شکنجه و سرکوب روزنامهنگاران و به تعطیلی کشاندن رسانهها در کشورهای امریکای لاتین؛ وضعیتی که در بسیاری از نقاط جهان نمونههای مشابهی دارد و آشناست. البته او با هوشمندی یک داستاننویس کارکشته، اجازه نمیدهد که فضای کتابش سراسر تلخی و سیاهی باشد و هر از گاهی نقبی میزند به شادیها و روشناییهای کوچکی که شعلهی مقدس امیدواری را در دل آنها زنده نگاه میداشته است. اساساً باید «روزها و شبهای عشق و جنگ» را کتابی در ستایش عشق، آزادی و امید دانست.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













