نازنین

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
4876

علاقه مندان به این کتاب
68

می‌خواهند کتاب را بخوانند
8

کسانی که پیشنهاد می کنند
6

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نازنین

انتشارات چشمه منتشر کرد:
«*نازنین* در کنار «شب‌های روشن» ستوده‌ترین و پخته‌ترین رمانک داستایوسکی به شمار می‌رود، شاهکاری که به قول سوزان سونتاگ همچون هر هنر والایی خود را در قامت یک راز جلوه‌گر می‌سازد. راوی غیرقابل اعتمادِ این شاهکار کوچک را با راویان یادداشت‌های زیرزمینی، جنایات و مکافات و ابله مقایسه می‌کنند. راویانی عاصی و سرگشته و در این جا حق به جانب و خودشیفته. داستان از زبان گرویی‌فروشی روایت می‌شود که به یکی از مشتریان همیشگی مغازه‌اش دل می‌بازد و با او ازدواج می‌کند، دخترکی شانزده ساله، جوان و سرشار از شور زندگی. چندی نمی‌گذرد که سرجدایی‌ها آغاز می‌شود و مرد به رابطه عروس جوان با همقطار سابقش مظنون می‌شود...»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب نازنین اثر فئودور داستایوفسکی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب نازنین از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب نازنین از سایت آمازون امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان نازنین اثر فئودور داستایوفسکی:

فئودور داستایوفسکی یکی از بلندآوازه‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم روسیه است، چنان‌که اگر نام روسیه و ادبیات روس به میان بیاید، بدون شک نام او اولین نامی است که در ذهن تداعی می‌شود. داستان نازنین در کنار شب‌های روشن یکی از مشهورترین داستان‌های کوتاه داستایوفسکی است. این داستان اولین بار در شمارۀ ماه نوامبر نشریۀ یادداشت‌های نویسنده در سال 1876 منتشر شد.

چرا باید رمان نازنین را بخوانیم؟

دیدگاه خوانندگان داستایوفسکی پیش و پس از خواندن آثارش، بسیار متفاوت خواهد شد. آن‌ها یاد می‌گیرند با دیدی جدیدتر و منطقی قوی‌تر داستان‌های او را تحلیل کنند و همین موضوع باعث می‌شود هر فردی با هر نبوغی و هر سطح هوش اجتماعی بتواند آثار او را بخواند و با بینش‌های فکری عمیق و مسائل وجودی‌ای که او مطرح می‌کند، درگیر شود. نازنین نیز یکی از جذاب‌ترین و پیچیده‌ترین داستان‌های کوتاه داستایوفسکی است، پس اگر به داستان کوتاه و آثار داستایوفسکی علاقه دارید، حتماً کتاب نازنین را بخوانید.

جملات درخشانی از کتاب نازنین:

«بسیار خوب، تا وقتی او هنوز این‌جاست همه‌چیز خوب است. مدام می‌روم جلو و نگاهش می‌کنم. فردا می‌برندش و این یعنی تنها می‌مانم؟ الآن در سال روی میز خوابیده، در واقع دو میز ورق‌بازی به هم چسبانده‌اند. تابوت فردا می‌رسد با یک پارچۀ ابریشمیِ سفیدِ سفید، اما فعلاً صحبت سر چیز دیگری است... مدام راه می‌روم و راه می‌روم و می‌خواهم مسئله را برای خودم روشن کنم. شش ساعت تمام است که می‌خواهم سر دربیاورم اما عاجزم از جمع‌وجور کردن افکارم. شاید دلیلش این است که مدام راه می‌روم و راه می‌روم... ماجرا از این قرار است. فقط باید به‌ترتیب تعریف کنم. ترتیب! آقایان، من به هیچ‌وجه نویسنده نیستم و خودتان هم می‌دانید، پس بگذارید ماجرا را همان‌طوری تعریف کنم که خودم درک کرده‌ام. البته تمام ترس و وحشتم هم دقیقاً از همین است؛ این‌که همه‌چیز را می‌فهمم! اگر می‌خواهید بدانید، یعنی اگر بخواهم از اولِ اولش بگویم، او یک روز آمد پیش من که چیزی گرو بگذارد تا بتواند پول یک آگهی در روزنامۀ صدا را بدهد. یک آگهی در این‌باره که مثلاً او به عنوان معلم سرخانه آماده‌به‌کار است، هم می‌تواند در سفر باشد و هم در خانه درس بدهد و غیره و غیره.»

«بله،‌یک چیز دیگر هم یادم است، یعنی اگر می‌خواهید بدانید، تأثیر اصلی او را به خاطر دارم که برآیندی بود از تمام تأثیرات دیگرش: این‌که او خیلی جوان بود، آن‌قدر که حدس زدم نباید بیش‌تر از چهارده سالش باشد. باید این را هم بگویم که آن زمان سه ماه مانده بود شانزده سالش تمام بشود. ضمناً هیچ دلم نمی‌خواست این را بگویم و اصلاً هم برآیند همۀ آن تأثیرات این نبود، فردایش باز آمد. بعدها فهمیدم آن کُت پوست خرگوش را پیش دابرانراوُف و موزر هم برده، اما آن‌ها به‌غیر از طلا هیچ‌چیز قبول نمی‌کنند و حتی نخواسته‌اند حرفش را بزنند. یک‌بار هم یک کار حکاکی روی صدف آورد (که خیلی مزخرف بود) و من قبولش کردم و بعد خودم از کارم مبهوت ماندم؛ آخر من هم جز طلا و نقره چیزی قبول نمی‌کنم، آن‌وقت او برایم چنین چیزی آورده.»

«دوباره گُر گرفت، چشم‌هایش برق زد و بلافاصله پشت کرد و رفت. خیلی خوشم آمد. ضمناً آن موقع دیگر خیالم تخت بود و نمی‌ترسیدم، چون غیر از خودم کسی خرت‌وپرت‌هایش را گرویی نمی‌گرفت و او هم به مرحله‌ای رسیده بود که چوب‌سیگارش هم گرو رفته بود. همین هم شد. سه روز بعد آمد. چنان رنگ‌پریده و نگران بود که فهمیدم در خانه برایش اتفاقی افتاده و واقعاً هم همین‌طور بود. الآن می‌گویم چه شده بود، اما قبلش فقط می‌خواهم یادم بیاید چه‌طور شد که یک‌دفعه توانستم خود را در چشمش خوب نشان دهم و آدم‌حسابی جلوه کنم. فکرش یک‌باره به سرم زد. ماجرا از این قرار است که او آن روز شمایلش را آورده بود. بله، بالاخره تصمیم گرفت بیاوردش... آخ، گوش کنید! گوش کنید! الآن دیگر برای‌تان تعریف می‌کنم، آخر همه‌اش رشتۀ کلام از دستم در می‌رود... قضیه این است که سعی دارم همۀ جزئيات و دقایق ماجرا را به یاد بیاورم. مدام تلاش می‌کنم افکارم را جمع‌وجور کنم، اما نمی‌توانم. امان از جزئیات، ای امان... شمایلی که آورد تمثال حضرت مریم بود. مریم مقدس با مسیح نوزاد، خانگی و موروثی قدیمی. دست و صورت مریم و مسیح با طلا و نقره کار شده بود. ارزش داشت، بله، شش روبلی می‌ارزید. معلوم است برایش خیلی عزیز است.»

تحلیلی بر رمان نازنین‌:

یکی از ویژگی‌های اصلی آثار داستایوفسکی واکاوی درون و روان شخصیت‌ها است. او با مهارتِ کامل روحِ رنج‌دیدۀ قهرمانانش را می‌شکافد و تمام گره‌ها، عقده‌ها و ناکامی‌های شخصیت را پیش روی ما می‌گذارد و ما را وا می‌دارد با آن‌ها همدلی کنیم و چنان که در رمان بزرگش «برادران کارامازوف» می‌گوید هر کس گناه‌کارتر است مستحق رحم و شفقت بیشتری است. فکر و ایدۀ نوشتن داستان نازنین را داستایوفسکی مدت‌ها در سر پرورانده بود و آن را در چهل و پنج سالگی نوشت یعنی زمانی که دیگر نویسنده‌ای چیره‌دست محسوب می‌شد و بنابراین نازنین محصول دوران پختگی داستایوفسکی و بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که در نگاه اول ممکن است به نظر برسد. داستایوفسکی داستان نازنین را بر اساس یک داستان واقعی در مورد خودکشی دختری نوشت و برخلاف دیگر داستان‌هایش، نازنین را با یک مقدمه شروع کرده است و دلیل اصلی او روشن کردن تکلیف عنصر خیال است. دومین دلیل هم این است که می‌خواهد خواننده را روشن کند که چرا متن در ابتدای داستان اندکی گنگ و پیچیده است. داستایوفسکی سال‌ها پیش از پروست و جویس قواعد منطقی نوشتار ادبی را شکست و می‌توان داستان نازنین را اولین روایت سیال ذهن به حساب آورد. ایدۀ تندنویسی یا یادداشت کردن حرف‌های آدم پریشانی که دارد بلندبلند فکر می‌کند جذابیت داستان را دو چندان کرده است.

خلاصۀ داستان نازنین

نازنین چیزی بین داستان و یادداشت است. در مقدمۀ داستان می‌فهمیم که راوی داستان خود آدمی پریشان است و می‌خواهد همراه ما، ماجرا را طی روند بازگویی داستان بفهمد و برای خودش هم روشن کند. مانند برخی دیگر از داستان‌های داستایوفسکی، دو قهرمان اصلی داستان نازنین نامی ندارند و حتی عنوان داستان هم صفتی است که قهرمان مرد به قهرمان زن نسبت داده است. قهرمان زن داستان نیز دختری شانزده ساله با شخصیتی عجیب، عمیق و پیچیده است که تا پایان داستان هم به نوعی معما باقی می‌ماند. این دختر در ابتدای داستان یک قربانی به‌نظر می‌رسد اما دلی بزرگ دارد و پاک، صادق و شجاع است. این کتاب داستان مردی گروبردار و شوهری است که زنش خودکشی کرده و حالا پیکر این زن جلوی رویش روی میزی قرار دارد. زن همین چند ساعت پیش خودش را از پنجره به بیرون پرت کرده است. شوهرش، مردِ داستان ما، پریشان و عصبی است و هنوز نتوانسته آن‌چنان که باید و شاید بر خود و افکارش مسلط شود. در اتاق راه می‌رود و سعی می‌کند آن‌چه اتفاق افتاده هضم کند و بر افکارش متمرکز شود. به‌علاوه قهرمان مرد داستان ما اختلالِ خودبیمار انگاری دارد که علاج‌ناپذیر است و جزو آن دسته از افرادی است که با خودشان حرف می‌زنند. در ابتدای داستان هم او با خودش حرف می‌زند و ماجرا را تعریف می‌کند تا هم‌زمان شاید ماجرا برای خودش نیز روشن شود. کل داستان طی چند ساعت اتفاق می‌افتاد، قهرمان داستان گاهی با خودش حرف ‌می‌زند و گاهی هم انگار با قاضی یا شخصی ناپیدا صحبت می‌کند.

حواشی حول محور کتاب

• آلکساندر باریساف کارگردان روس در سال 1960، ویلی اشمیت کارگردان آلمانی در سال 1964، روبر برسون کارگردان به‌نام فرانسوی و باراباش فیلم‌ساز اهل چک در سال 1969 این داستان را تبدیل به فیلم کردند. 
• از سال 1971 تا 2015 هشت اثر اقتباسی دیگر نیز از نازنین ساخته شد. 
• در سال 1393 اصغر نعیمی کارگردان ایرانی، فیلمی با عنوان سایه‌های موازی ساخت که اقتباسی دیگر از کتاب نازنین بود.

اگر از رمان نازنین لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

آثار داستایوفسکی بسیار خواندنی و جذاب هستند و خواننده را به دنیای سن‌پترزبورگ می‌کشاند. بنابراین اگر به ادبیات روسیه، داستان‌های داستایوفسکی، داستان‌های کوتاه و بلند علاقه دارید، خواندن کتاب‌های زیر را از دست ندهید.

شبهای روشن رمان کوتاه دیگری از داستایوفسکی نویسندۀ پرآوازۀ روسی است. راوی داستان شب‌های روشن نیز مانند نانزنی بی‌نام و نشان است و در سن‌پترزبورگ زندگی می‌‌کند. کل داستان طی ۴ روز اتفاق می‌افتد و نویسنده در آن به داستان تنهایی این راوی آشنا شدنش با زنی مرموز پرداخته است.

یادداشت‌های یک دیوانه اثر نیکلای گوگول نویسندۀ معروف روسی است. او در این مجموعه داستان در مورد یک کارمند معمولی صحبت می‌کند که رفته‌رفته در این دنیای عجیب کارش به دیوانگی می‌کشد.

دربارۀ فئودور داستایوفسکی‌: نویسندۀ پرآوازۀ روسی

نازنین

فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی که نام او در ایران با نام‌های فیودور، داستایِوفسکی و داستایِوسکی نیز تلفظ می‌شود در سال 1821 به دنیا آمد. این تغییرات املایی اندک در نام فئودور داستایوفسکی بسته به مترجمان و ویراستاران و تلفظ عامه پدیدآمده است. امروزه نام او بیشتر داستایوفسکی تلفظ یا نوشته می‌شود اما استفاده از هرکدام دیگر این تلفظ‌ها نیز درست است. داستایوفسکی یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان و روان‌شناسان ادبی جهان است. درون‌مایه آثار او بیشتر مسائل عمیق سیاسی، اجتماعی، مذهبی است و زندگی شخصیت‌هایش عموماً تحت لقای روان‌شناسی شکنجه شکل‌گرفته است. داستایوفسکی سرانجام در سال 1881 و بعد از ابتلا به بیماری‌های مختلفی مثل سل و برونشیت مزمن بر اثر خون‌ریزی ریه درگذشت.

زندگی داستایوفسکی

زندگی داستایوفسکی به طور عمده به دو بخش کلی تقسیم می‌شود. قبل و بعد از زندانی شدنش. او فرزند یک پزشک بود و در مسکو متولد شد. پدرش او را به آکادمی مهندسی نظامی سن‌پترزبورگ فرستاد و او سال 1843از این آکادمی فارغ‌التحصیل شد. اما ازآنجایی‌که روح او از ابتدا قرین ادبیات بود، بلافاصله از سِمَت افسری استعفا داد و تن به زندگی بسیار بی‌ثبات به‌عنوان یک نویسنده داد. اولین کتاب او که در ایران با دو نام «مردم فقیر» یا «بیچارگان»، ترجمه شده است در سال 1846 منتشر و با تحسین منتقدان مواجه شد. در سال 1847 اون در محافل سوسیالیستی به‌قصد مخالفت با نظام رعیت‌داری به فعالیت پرداخت. این محفل در 23 آوریل 1849 گریبان او را گرفت و او به‌خاطر مشارکت در تبلیغات سوسیالیستی غیرقانونی یک گروه سوسیالیستی دستگیر شد. او بعد از گذراندن هشت ماه در زندان، به جرم عضویت در این گروه، به اعدام محکوم شد اما بعداً مشخص شد که این ماجرا نوعی نمایش به‌خاطر تنبیه روانی و شکنجه روحی زندانیان بوده است. تجربیات او از این اعدام ساختگی در کتاب ابله منعکس شده است. او چهار سال در یک اردوگاه کار اجباری دوران محکومیتش را گذراند و بعد از آن هم چهار سال خدمت نظامی پشت سر گذاشت. دورۀ محکومیت راسکولنیکوف در سیبری نیز که در انتهای کتاب جنایت و مکافات آمده، بر اساس تجربه خود داستایوفسکی در زندانی مشابه در سیبری است.

سبک و آثار داستایوفسکی

زندان بر روی سلامت، افکار، شخصیت و عقیده‌های داستایوفسکی تأثیر بسزایی گذاشت. او در زندان اولی حمله صرع را تجربه کرد و همچنین نگرش سیاسی‌اش تغییر یافت و موضع رادیکال سوسیالیستی‌اش را که منجر به دستگیری‌اش شده بود رها کرد و دیدگاهی محافظه‌کارانه نسبت به ارزش‌های سنتی اتخاذ نمود. زندان و سیبری زندگی داستایوفسکی را تغییر داد. آثاری که او قبل و بعد از تبعیدش نوشته، تفاوت فاحشی دارند. او با رویکرد چند صدایی داستان می‌نویسد و با لحنی متضاد بین شخصیت‌هایش، مفاهیم مختلفی‌ را بیان کرده و به خوانندگانش یاد می‌دهد از قضاوت‌های ساده انگارانه عبور کنند. داستایوفسکی بیشتر به خاطر سبک مخصوصش معروف است. توانایی او در بیان روانشناسانۀ احساسات ظریف افراد شکست خورده و باز تولید وجود افراد مهجور جامعه به گونه‌ای وحشتناک و واقعی تنها ویژگی کار داستایوفسکی است. داستایوفسکی را پیرو راه گوگول می‌دانند. داستایوفسکی شیفتۀ گوگول بود و این امر بر کسی پوشیده نیست. او همواره توجه‌اش را به طبقۀ پایین جامعه می‌داد و محیط محقر و زندگی مملو از سختی آن‌ها را به تصویر می‌کشید. تنها تفاوت میان آن دو لحن کارناوالیستی (هر نوع کنش از سوی توده مردم) و اغراق شده او در بازتاباندن یا توصیف کردن عذاب‌های اعضای طبقات پایین جامعه است. از دیگر آثار خواندنی داستایوفسکی می‌توان به «جنایت و مکافات»، «بیچارگان»، «قمارباز»، «ناشناس»، «یادداشت‌های زیرزمینی»، «تسخیرشدگان» و «برادران کارامازوف» اشاره کرد.

 

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی