با خود گفت پس بوردیناو که میگویند ایشان است، همان که زنها را به نمایش میگذارد، و با آنها مثل یک زندانی برخورد میکند و کسی که در مغزش فقط این میگذرد که چگونه نقشه جدیدی بچیند تا پول دربیاورد، یک خیره چشم کامل، همیشه داد میزند، آب دهانش جاری است، به رانهایش ضربه میزند و ذهنش مثل یک نظامی خشن است.
نانا توی رمان قبلی زولا تازه تنفروشی رو شروع کرده و حالا نویسنده از سرنوشت شوم نانا میگه، نانا که مجبور شده به این کارها روی بیاره و درنهایت نمیتونه زندگیش رو از این منجلاب بیرون بکشه.
میشه فهمید متن اصلیو از ترجمه؟
میشه فهمید متن اصلیو از ترجمه؟