نانا

(1)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
1460

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نانا

انتشارات هفت سنگ منتشر کرد:
نهمین داستان از مجموعه‌ی بیست جلدی روگن ماکار اثر امیل زولا نویسنده، روزنامه نگار، و نمایش نامه نویس فرانسوی است. ماجرای این داستان در سال ۱۸۶۸ آغاز می‌شود.
نانا فرزند مردی الکی به نام کوپو و زنی رختشوی به نام ژروز است که شخصیت اصلی کتاب آسوموار است. نانا نماینده‌ی زنان فاحشه‌ای است که در دوران امپراتوری دوم فرانسه مقام درخشان و آمیخته به رسوایی داشتند.
نانا در کودکی و در زمان فقر و فلاکت ژروز (شخصیت اصلی «آسوموار») از خانه فرار کرده، و در جوانی بازیگر سالن تئاتری در پاریس می‌شود که صاحبش خود آن را رقاص خانه می‌نامد. او نماد و نماینده قشری از زنان در پاریس قرن نوزدهم است که گرچه به لحاظ اخلاقی مورد پسند جامعه نیستند، اما به خاطر جذابیت و محبوبیت‌شان مورد پذیرش جامعه واقع می‌شوند و کار تا آنجا پیش می‌رود که حتی نقشی نمادین نیز در جامعه پیدا می‌کنند. زولا در «نانا، مانند بسیاری از رمان‌های دیگر کلاسیک، در مقام دانای کل می‌نشیند و از منظر راویای همه چیز دان، تعلیق مردم پاریس قرن نوزدهم را میان جذابیت و سرخوشی زمینی / مادی، و جذبه و لذت اخلاقی / معنوی به تصویر می‌کشد. و البته همین قسم نوشته‌های رادیکال او بوده که انتقادهای تند و تیزی را از چپ و راست نثارش می‌کرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب نانا اثر اِمیل زولا

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

نانا از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان نانا:

نانا رمانی از اِمیل زولا نویسندهٔ مشهور فرانسوی و نهمین قسمت از مجموعهٔ بیست جلدی روگن ماکار است که در سال 1880 تکمیل شد. زولا شهرتش را مدیون مجموعه رمان‌های روگن ماکار است و بااین‌حال داستان‌های کوتاه به‌یادماندنی و زیادی نیز نوشته است. داستان این رمان در سه سال پایانی امپراتوری دوم فرانسه بین سال‌های 1870 تا 1867 اتفاق می‌افتد. زولا در این داستان از شخصی به‌نام نانا و تبدیل شدنش از یک خیابان‌گرد به یک فاحشهٔ تمام‌وقت می‌گوید. این رمان پس از انتشار خیلی سریع به شهرت رسید و طی یک روز بیش از پنجاه‌و‌پنج هزار نسخه از این کتاب به فروش رفت.

واکنش‌های جهانی به رمان نانا:

گوستاو فلوبر پس از انتشار رمان نانا نامه‌ای پرآشوب برای زولا نوشت و این رمان را ستود و گفت: «نانا بدون این‌که واقعی باشد به اسطوره تبدیل می‌شود.»

چرا باید رمان نانا را بخوانیم؟

یکی از موضوعات مهمی که زولا در این رمان به آن پرداخت تمایلات جنسی زنانه است و زولا نگرانی شدید خود را دربارهٔ این موضوع در رمان نانا نشان می‌دهد. شاید این موضوع به چشم خوانندگان معاصر چندان برجسته نیاید اما در دوران زندگی زولا بسیار رایج بود و این پدیده باعث ترس مردم از گسترش بی‌رویهٔ بیماری‌ها می‌شد. نانا رمانی خواندنی و به‌یادماندنی است که بسیار از خواندنِ آن لذت خواهید برد.

جملات درخشانی از کتاب نانا:

«ساعت 9 شده بود و سالن تئاتر واریته هنوز تقریبا خالی از تماشاگر بود. بر روی بالکن و ردیف جلوی سالن چند نفری منتظر بودند، آن هم بر روی صندلی‌های مخملی و قرمز رنگی که زیر نور نیمه خاموش چراغ‌ها به زحمت دیده می‌شدند. پرده بزرگ قرمز رنگ در تاریکی سایه فرورفته بود و دیده نمیشد و هیچ صدایی از پشت صحنه نمی‌آمد. چراغ‌های کف سالن هنوز روشن نشده بودند و صندلی‌های نوازندگان نیز خالی بود. بااینحال در طبقه سوم، نزدیک به سقف سالن، که در آن تصاویری از زنان و کودکان عریان که در بین ابرها شناور بودند دیده می‌شد صدای فریادها و خنده‌هایی در میان همهمه ممتد گفتگوها شنیده می‌شد و جمعیتی از زنان و مردان، که همگی کلاه طبقات کارگر به سر داشتند، در ردیف‌هایی که فاصله اندکی مانده بود تا به حلقه‌های طلایی گل‌های سقف ختم شود نشسته بودند. گاه‌گاهی سروکله یکی از خدمه تئاتر پیدا می‌شد که با سروصدا در حال هدایت زن یا مردی به صندلی‌شان بود. ناگهان دو مرد جوان در سالن ظاهر شدند و نزدیک جایگاه ارکستر رفتند. آنها همانطور ایستادند و به اطراف خود نگاه کردند.»

«در راهروی سنگفرش شده که جایگاه فروش بلیط آنجا قرار داشت مردم را دیدند که کم‌ کم از راه می‌رسیدند. از لابلای هر سه دری که باز بودند میشد ازدحام جمعیتی را که در خیابان‌ ها مشغول لذت بردن از غروب زیبای آوریل بودند دید. کالسکه ها هر لحظه روبروی تئاتر می‌رسیدند و درها به شدت بسته می‌شدند. جمعیت دوتادوتا و سه تا سه تا وارد می‌شدند و بعد از ایستادن جلوی باجه فروش بلیط از پلکان دو طرفه پایین می‌رفتند. بر روی دیوارهای راهرو، و در زیر نور چراغ ها که تزئینات سبک امپراطوری، آن را به صورت مبعدی کوچک درآورده بود تعدادی پوستر بزرگ که بر روی آنها نام «نانا» با حروف سیاه و بزرگ نقش بسته بود دیده می‌شد. جمعیت همانطور که پوسترها را می‌خواندند آرام آرام از زیر آنها رد می‌شدند در حالی که برخی نیز ایستاده بودند و با یکدیگر صحبت می‌کردند و راه ورودی را بسته بودند. نزدیک باجه بلیط یک مرد درشت هیکل با صورتی بزرگ و تراشیده به مردمی که بیهوده برای پیدا کردن یک صندلی خالی تلاش می‌کردند جواب می‌داد.»

«فوشری در این حین داشت با آرامی ‌زنانی را که از کنار آنها می‌گذشتند برانداز می‌کرد. و برای اینکه به کمک پسرعمویش که مردد مانده بود بخندد یا عصبانی باشد بیاید گفت: «هر چی بوردیناو میگه همون رو بگو؛ هر اسمی که اون دوست داره روی تئاترش بذاره تو همون رو بگو. و اما تو دوست صمیمی! سعی نکن به ما کلک بزنی. اگه نانای تو نمی‌تونه آواز بخونه یا بلد نیست بازی کنه مطمئن باش امشب افتضاح بار میاری. و این همون چیزی که من منتظرم اتفاق بیفته.» مدیر با صدای بلند گفت: «افتضاح! افتضاح!» و از عصبانیت صورتش سرخ شد. «لازمه که یه زن بلد باشه که چطور آواز بخونه یا بازی کنه؟ اوه واقعا که تو یه احمقی. نانا یه چیز دیگه داره که جبران تمام چیزهاییه که ممکنه نداشته باشه. من اون رو کشف کردم و فهمیدم چی داره و زیاد هم داره، مگه اینکه بگی شامه‌ ام خوب کار نمی‌کنه. بالاخره خودت می‌بینی، فقط کافیه روی صحنه ظاهر بشه، اون وقته که تمام تماشاگرها چشماشون گرد میشه.» بعد دستهایش را بالا برد، دستهایش از ذوق زدگی داشت می‌لرزید و بعد صدایش را پایین آورد و با خودش زمزمه کرد: «آره، اون غوغا می‌کنه. آره. اون موفق میشه.» بعد در جواب سوالات فوشری، با زنندگی تمام یک سری توضیحاتی داد و لحن اهانت‌آمیزی به کار برد که هکتور کاملا شوکه شد.»

دربارهٔ مجموعهٔ روگن ماکار:

روگن ماکار نام مجموعهٔ بیست جلدیِ اِمیل زولا است. زولا که با آثار بالزاک و مجموعه داستان‌های مشهور او با نام «کمدی انسانی» آشنا بود و با توجه به شناخت عمیقش از بالزاک و آثارش، تصمیم گرفت مجموعهٔ شخصی خود را بنویسد. این مجموعه دربارهٔ تاریخ طبیعی و اجتماعی آن دوران است و نویسنده برای نوشتن آن از شجرهٔ خانوادگی امپراتوری دوم فرانسه استفاده کرد و این مجموعه تبدیل به یکی از برجسته‌ترین آثار مکتب ادبی ناتورالیسم شد. به‌عنوان یک ناتورالیسم زولا به‌شدت به علم و به‌خصوص علم وراثت و تکامل علاقه‌مند بود. زولا بیشتر آثار دکتر پروسپر لوکاس، کلود برنادر و چارلز داروین را می‌خواند و این علاقه نیز بسیار در آثارش مشهود است. اولین جلد از مجموعه داستان‌های روگن ماکار «دارایی خانوادهٔ روگن» بود که در سال 1871 منتشر شد و به خوبی در مقدمهٔ آن این موضوعات توضیح داده شده است. از دیگر داستان‌های این مجموعه می‌توان به «سهم سگ‌های شکاری»، «شکم پاریس»، «فتح پلاسان» و «گناه کشیش موره» اشاره کرد.

خلاصهٔ رمان نانا:

نانا اولین‌بار در پایان رمانِ قبلی زولا «آسوموار» ظاهر می‌شود که در سال 1877 منتشر شد. در این‌ کتاب زولا نشان می‌دهد که نانا دخترِ یک مرد الکلی بداخلاق است. در پایان این رمان نانا مجبور می‌شود در خیابان زندگی کند و زندگی‌اش را به‌عنوان یک فاحشه آغاز می‌کند. رمانِ نانا از شبی در تئاتر واریته در آوریل 1867 درست پس از افتتاح نمایش جهانی آغاز می‌شود. طبق شجره‌نامهٔ مجموعهٔ روگن‌ ماکار و در شروع داستان‌های این مجموعه، نانا پانزده‌سال داشت اما اکنون هجده ساله است. زولا به تفصیل اجرای نمایشی را توصیف می‌کند، اپرای کوچک خیالی که برگرفته از نمایشنامهٔ ژاک اوفنباخ است و نانا در آن نقش اصلی را برعهده دارد. تمام پاریس دربارهٔ او صحبت می‌کنند، گرچه این اولین حضور نانا بر روی صحنه است. بوردیناو مدیر تئاتر، وقتی از او می‌خواهند دربارهٔ استعدادهای نانا بگوید برآشفته می‌شود و می‌گوید نانا نیاز به استعداد ندارد بلکه چیز دیگری دارد که جای همه چیز را پُر خواهد کرد و پس از آن زولا اجرای نانا در پردهٔ سوم نمایش را تعریف می‌کند. در طول رمان نانا هر مردی که به‌‌دنبالش باشد را نابود می‌کند و درنهایت به مرگ وحشتناکی می‌میرد.

حواشی حول محور کتاب

یک سال قبل از شروع نوشتن نانا، زولا چیزی در مورد تئاتر واریته نمی‌دانست. لودویک هالوی از او دعوت کرد تا در 15 فوریه 1878 با او در یک اپرای کوچک شرکت کند و او را به پشت‌صحنه بُرد. هالوی داستان‌های بی‌شماری دربارهٔ زندگی عاشقانه ستارهٔ نمایش آنا جودیک برای او تعریف کرد که اِمیل زولا شخصیت اصلی رمان نانا را بر اساس این ستاره و همسرش نوشت. با این‌حال الهام‌بخش اصلی او برای نوشتن این داستان پرترهٔ کنتس Valtesse de La Bigne اثر آنری ژِروکس نقاش فرانسوی بود و او این شخصیت را در رمان نانا جاودانه کرد.

اگر از خواندن کتاب نانا لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب ژرمینال اثر دیگری از اِمیل زولا و یکی از داستان‌های مجموعه روگن ماکار است. زولا در این کتاب به شرایط زندگی طبقه کارگر، رضایت افراد از این نوع زندگی، سرنوشت، قیام‌ها و غیره پرداخته است و داستان مرد جوانی را می‌گوید که به دلیل مرافعه با کارفرما از کار اخراج می‌شود و چون در آن شهر کاری پیدا نمی‌کند به سمت مقصدی نامعلوم روانه می‌شود.

• کتاب پول و زندگی هجدهمین رمان مجموعه داستان‌های روگن ماکار است و زولا در این کتاب به توصیف محافل سفته‌بازان، سوداگران و بورس‌بازها پرداخته است. قهرمان این کتاب وزیری قدرتمند و سوداگر و البته بی‌وجدان و ورشکسته است که برای بار دوم وارد کار تجارت می‌شود و نویسنده شرارت‌ها و پلیدی‌ها را از طریق این شخصیت به تصویر می‌کشد.

• کتاب شکست نوزدهمین رمان مجموعه داستان‌‌های روگن ماکار است و زولا در این کتاب از جنگ فرانسه و پروس، شکست سدان، سقوط امپراتوری دوم و برقراری و شکست کمون پاریس نوشته است. این تنها رمان زولا است که در آن از اتفاقات مهم تاریخ صحبت کرده است. 

دربارۀ اِمیل زولا: نویسنده و نمایشنامه‌نویس فرانسوی

نانا

امیل ادوار شارل آنتوان زولا رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار فرانسوی 1840 در پاریس به دنیا آمد و در 1902 درگذشت. زولا ابتدا وارد کالج میگنت شد و سپس به مدرسهٔ لیسه سن-لوئی رفت. به خاطر مشکلات مالی شدیدی که بعد از مرگ پدرش با آن روبه‌رو شد مجبور به انجام کارهای مختلف اداری شد و بعد از مدتی شروع به نوشتن ستون‌های ادبی در روزنامه‌ها کرد. او به صراحت از ناپلئون انتقاد می‌کرد و اولین اثرش داستانی از زندگینامهٔ خودش بود که در سال 1865 منتشر شد و بسیار مورد توجهٔ منتقدان قرار گرفت. او را مهم‌ترین نمایندهٔ مکتب ادبی ناتورالیسم و عاملی مهم در گسترش تئاتر ناتورالیستی می‌دانند. او همچنین از چهره‌های برجسته در آزادی سیاسی فرانسه بود و در تبرئهٔ افسر ارتش فرانسه، آلفرد دریفوس از اتهام خیانت نقشی اساسی داشت که سر تیتر روزنامه‌های مشهور آن زمان بود. زولا به دلیل حمایت از دریفوس و محکوم کردن عمل دادگاه و اعتراض به آن، مقاله‌ای را تحت عنوان «من متهم می‌کنم...!» نوشت که برای مدتی به تبعید او انجامید. زولا برای اولین و دومین جایزهٔ نوبل ادبیات به سال 1901 و 1902 نامزد بود اما موفق به کسب این جایزه نشد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (8)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مریم نظری
    • پاسخ به نظر

    نانا توی رمان قبلی زولا تازه تن‌فروشی رو شروع کرده و حالا نویسنده از سرنوشت شوم نانا می‌گه، نانا که مجبور شده به این کارها روی بیاره و درنهایت نمی‌تونه زندگیش رو از این منجلاب بیرون بکشه.

    • تصویر کاربر

      • علی یزدانی
      • پاسخ به نظر

      میشه فهمید متن اصلیو از ترجمه؟

    • تصویر کاربر

      • علی یزدانی
      • پاسخ به نظر

      میشه فهمید متن اصلیو از ترجمه؟

  • 1
  • 2
  • 3

بریده ای از کتاب (2)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مریم نظری
    • 0

    با خود گفت پس بوردیناو که میگویند ایشان است، همان که زنها را به نمایش می‌گذارد، و با آنها مثل یک زندانی برخورد می‌کند و کسی که در مغزش فقط این می‌گذرد که چگونه نقشه جدیدی بچیند تا پول دربیاورد، یک خیره چشم کامل، همیشه داد میزند، آب دهانش جاری است، به ران‌هایش ضربه می‌زند و ذهنش مثل یک نظامی خشن است.

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • 0

    هکتور که از صورت کشیده و لاغرش میشد فهمید که چقدر رنجیده شده پرسید «پس چرا روی بلیط‌ها نوشتن که ساعت نه شروع میشه؟ همین امروز صبح کلاریس به من اطمینان داد که پرده دقیقا راس ساعت نه بالا میره.» برای لحظاتی سکوت بین‌شان حاکم شد و سرها‌ی‌شان را بالا بردند و به سایه ردیف‌های جایگاه ویژه چشم دوختند.

عیدی