قصه‌های مجید

(57)

5,500,000ریال

4,950,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
5307

علاقه مندان به این کتاب
70

می‌خواهند کتاب را بخوانند
7

کسانی که پیشنهاد می کنند
13

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه‌های مجید

انتشارات معین منتشر کرد:
«قصه‌های مجید» از آن دست داستانهای ناب و عمیقی است که مخاطبان و علاقه مندان آن خاطره زیادی از این کتاب و فیلم ساخته شد، توسط کیومرث پوراحمد دارند.
این کتاب با توجه به اینکه در دهه ۶۰ منتشر شد علاقه مندانی از نسل امروز را به خود جذب کرده و همچنان محبوب نسل دیروز است. «قصه‌های مجید» برگرفته از زندگی نوجوان کرمانی به نام مجید است که با از دست دادن پدر و مادرش با «بی بی»، مادربزرگش زندگی می‌کند.
آنان با حقوق بازنشستگی پدربزرگ روزگار می‌گذرانند ولی بی‌بی با بافتن ژاکت و فروش آنها و مجید با کار در نانوایی در بعد از ظهرها و ایام تابستان کمک خرج خانه هستند قصه‌های مجید در واقع اشاره‌ای به گوشه‌هایی از زندگی نوجوانی آقای مرادی کرمانی «نویسنده» است او در برخی درس‌ها ضعیف است ولی انشا خوب می‌نویسد و آرزو دارد روزی نویسنده شود. او زیاد کتاب می‌خواند و عاشق فیلم و بازیگری است، اما به دلیل وضعیت نامناسب مالی و نبود پدر و مادر، حامی برای رشد ندارد.
همه این موارد همراه با شیرینکاری‌های او دستمایه‌ای برای خلق قصه‌های مجید است داستان‌ها از طنز خوبی برخورد دارند که با نثر عامیانه و زبانی صمیمی به دل بنشیند. نوجوانان با خواندن این اثر متوجه می‌شوند که حتی مسائلی مانند فقر و یتیمی نمی‌تواند مانع انجام خیلی از کارها شود و آنان را با نوجوانی خودساخته و با اعتماد به نفس رو به رو می‌سازد که از پس خیلی از کارها بر میآید همچنین نویسنده با انتخاب زبان عامیانه به زنده کردن ویادآوری بسیاری از لغات نکته‌ها، اصلاح‌ها و ضرب المثل‌های شیرین و پرمعنای زبان فارسی کمک می‌کند.
«قصه‌های مجید» هم در یک جلد و هم به صورت پنج جلد جداگانه از انتشارات معین منتشر شده است نخستین جلد از این مجموعه در سال ۱۳۵۳ منتشر شده است و تاکنون بیست و هفت بار باز چاپ و از برخی از داستان‌های آن نیز مجموعه تلویزیونی به کارگردانی کیومرث پور احمد ساخته شده است.
«قصه‌های مجید» جوایزی از قبیل، کتاب برگزیده شورای کتاب کار کودک در سال ۱۳۶۲، ۱۳۶۰ کتاب برگزیده سال ۱۳۶۴ کتاب برگزیده مجله سروش نوجوان ۱۳۶۷ و همچنین کیهان بچه‌ها در سال ۱۳۷۰، کتاب برگزیده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۶۸ را دریافت کرد.
از آثار دیگر هوشنگ مرادی کرمانی می‌توان به «خمره» قصه‌های مجید نه‌تر ونه خشک، شما که غریبه نیستید، مهمان مامان، بچه‌های قالیبافخانه اشاره کرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب قصه‌های مجید اثر هوشنگ مرادی کرمانی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب قصه‌های مجید از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که کتاب قصه‌های مجید از آن خود کرده است:

• کتاب برگزیدۀ شورای کتاب کودک 1360، 1362 و 1364
• کتاب برگزیدۀ مجلۀ سروش نوجوان 1367
• کتاب برگزیدۀ مجلۀ کیهان بچه‌ها 1367
• کتاب برگزیدۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 1368

معرفی رمان قصه‌های مجید:

قصه‌های مجید مجموعه داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی است که در سال 1358 در پنج جلد منتشر شد. قصه‌های مجید یکی از محبوب‌ترین داستان‌های ایرانی محسوب می‌شود. داستان «سماور» از مجموعه قصه‌های مجید برای یونیسف فرستاده شد و اولین اثر هوشنگ مرادی کرمانی است که به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد.

چرا باید کتاب قصه‌های مجید را بخوانیم؟

نوجوانان با خواندن این اثر متوجه می‌شوند که نباید بگذارند مشکلات سخت زندگی مانع انجام کارها و لذت بردن از زندگی شود. بزرگسالان نیز با نثر جذاب و خواندنی هوشنگ مرادی کرمانی از خواندن قصه‌های مجید لذت خواهند بود. قصه‌های مجید یادآور خاطرات خوش چند نسل مختلف است.

جملات درخشانی از کتاب قصه‌های مجید:

«تعطیل تابستان بود و کار درست و حسابی نداشتم. همین‌جور برای این که خودم را سرگرم کنم، نشستم گوشۀ اتاق و بنا کردم به خواندن صفحه‌های کتابی که تویشان تنباکو و قند و چای و زردچوبه پیچیده شده بود. هشت تا صفحه پشت هم بود، از صفحۀ پانزده تا بیست و دو. اول زردی‌های زردچوبه و سفیدی‌های قند را، قشنگ و با صبر و حوصله، از صفحه‌ها فوت کردم و پاک کردم و بنا کردم به خواندن. چقدر خوب و ساده و گیرا نوشته شده بود! قصۀ خوبی بود. هر هشت صفحه را خواندم. حقیقتش، تا آن موقع کتابی غیر از کتاب‌های درسی نخوانده بودم. آن هشت صفحه را که خواندم، مزۀ کتاب رفت زیر دندانم. اما بدشانسی اینجا بود که قصه درست جای شیرینش، ته صفحۀ بیست و دو، یعنی آخرین صفحه‌ای که به دستم رسیده بود، قطع شد، درست جای حساس و هیجان‌انگیز قصه.»

«آدم سخت‌گیری بود. به این سادگی‌ها نمی‌شد نَرمش کرد. من هم دست‌بردار نبودم. برای اینکه خوب نرمَش کنم، کفۀ دیگر ترازو را برداشتم. کمی گَرد براق سفید رنگ ته کفه بود. کفه را روی دستم روبه‌روی صورت مش اسدالله گرفتم که محبت و شیرینکاریم را خوب ببیند. بله، کفه را درست گرفتم روبه‌روی صورتش و قایم فوت کردم. فوتِ قایم رفت زیر گردهای براق و سفید، بلندشان کرد، بُرد و صاف ریخت توی چشم‌های پیرمرد. مش اسدالله، که خوش بود و پخ‌پخ می‌خندید، فرصت نکرد که زودتر به من بگوید: چه کار می‌کنی، بچه؟ تا از فوتم جلوگیری کند. وقتی که گردها رفت توی چشم‌هایش تازه گفت: «چه کار می‌کنی،‌ بچه؟» البته چشم‌هایش را می‌مالید و اوقاتش چنان تلخ شده بود که وقتی نگاهش کردم، نزدیک بود زهره‌ام آب شود.»

«کاسۀ مسی گُنده هنوز دور خودش مثل فرفره می‌چرخید و سروصدا می‌کرد. من هم با گردن کج و قیافۀ حق به جانب و مهربان یک نگاه به مش اسدالله می‌کردم و یک نگاه به کاسه و قندهای خیس. مش اسدالله حرف نمی‌زد. عوضش مرتب دندان‌قروچه می‌کرد. البته به جای درآوردن صدای قریچ‌قریچ دندان‌هاش با لب‌هاش ملَچ‌ملُچ می‌کرد. حرفی نداشتیم که با هم بزنیم. تقصیر خودش بود. بیخودی از کوره دررفته بود و زده بود زیر کاسه. آدمیزاد باید این‌جور موقع‌ها خونسرد باشد و نگذارد که اوقات تلخی کار دستش بدهد. خلاصه، دلم برای چشم‌ها و قندهای توی گونی مش اسدالله سوخت. می‌خواستم بزنم به چاک و دربروم. اما فکر کردم و دیدم بهتر است که خونسردی خود را حفظ کنم و از معرکه فرار نکنم تا بتوانم، هر جور هست، بقیۀ کتاب را به دست بیاورم. این بود که ایستادم و آب دهانم را قورت دادم.»

«از اولش هم همین‌جوری بودم. درست یادم هست، برای حل کردن یک مسئله ساده، اول از انگشت‌های دست‌هام به جای چرتکه و ماشین حساب کمک می‌گرفتم، رفتم که زیاد می‌شد، و به جمع و تفریق می‌رسیدم، می‌رفتم سراغ انگشت‌های پاهام، آنها هم که ته می‌کشید. به بی‌بی می‌گفتم: «بی‌بی انگشت‌های یک دستتو بده من، انگشت کم آوردم.» آن بیچاره هم اول انگشت‌های دست راست و بعد انگشت‌های دست چپش را با صبر و حوصله در اختیار من می‌گذاشت. خدا بیامرز، انگشت‌هاش لاغر و استخوانی و پیر و لرزان بود. اعصاب درست و حسابی هم نداشت. وقتی انگشت‌هاش، تو دست من، می‌لرزید، حواسم پرت می‌شد و یادم می‌رفت که تا کجا حساب کرده‌ام، گاهی وقت‌ها، که جمع و تفریق سه رقمی داشتم، می‌افتادم به صرافت انگشت‌های پاهاش، با التماس و قربان‌صدقه، جوراب‌هاش را در می‌آوردم و انگشت‌های پاهاش را می‌شمردم.»

تحلیلی بر کتاب قصه‌های مجید:

قصه‌های مجید داستان پسری لاغر و شیطان است که بعد از دست دادن پدر و مادرش با مادربزرگش روزگار می‌گذراند. نویسنده با نثری زیبا و طنزآمیز خود، به شرح شیطنت‌ها و دردسرهای مجید پرداخته و این مجموعه داستان پُر از ضرب‌المثل‌ها، نکات و اصطلاحات عامیانه است و برای همین بسیار بر دل خواننده می‌نشیند.

خلاصه داستان قصه‌های مجید

قصه‌های مجید داستان و حوادث زندگی پسری نوجوان اهل کرمان است. مجید خودش راوی داستان است، پدر و مادر خود را از دست داده و با مادربزرگش «بی‌بی» زندگی می‌کند. مجید کتاب زیاد می‌خواند اما از ریاضی متنفر است و انشاهای خوبی مي‌نویسد و عاشق فیلم، سینما و بازیگری است و آرزو دارد که نویسنده شود. بی‌بی و مجید با حقوق بازنشستگی پدربزرگ مجید زندگی‌شان را می‌گذرانند. بی‌بی گاهی ژاکت می‌بافد و مجید نیز در نانوایی کار می‌کند و بدین ترتیب کمک خرج خانه است. البته مجید در کنار کمک کردن‌هایش دست از دردسر درست کردن برنمی‌دارد و همین دردسرهایش بسیار شیرین و خواندنی هستند.

عنوان داستان‌های قصه‌های مجید

• مقدمه
• عاشق کتاب
• گربه
• ژاکت پشمی
• طبل
• دعوت
• سلمانی سوم
• سماور 
• سفر
• عکس‌ یادگاری
• آرزوها
• دوچرخه
• انشانویس
• توپ
• سفرنامۀ اصفهان
• تسبیح
• اسکناس صدتومانی
• طفل معصوم
• عیدی
• زبان بسته‌ها
• ناف بچه
• ماهی
• خواب‌نما
• یابو
• تشویق
• طلبکار
• ناظم
• هندوانه
• شهرت
• اردو
• بیل (اردوی ۱)
• آبگوشت (اردوی ۲)
• کراوات
• خیاط
• کتابخوان
• نان
• سبیل
• نمره 
• دعوا
• آینۀ قلب‌ها

حواشی حول محور کتاب

• مجموعه داستان‌های قصه‌های مجید در سال 1364 کتاب برگزیدۀ سال شد. 

• قصه‌های مجید در سال 1353 به صورت نمایش رادیویی از برنامۀ خانوادۀ رادیو پخش شد.

• یک مجموعه تلویزیونی به نام قصه‌های مجید به کارگردانی کیومرث پوراحمد بر اساس مجموعه داستان‌های قصه‌های مجید ساخته شد که در سال 1371 از شبکۀ یک تلویزیون پخش شد و محبوبیت زیادی بین کودکان و بزرگسالان پیدا کرد.

• هوشنگ مرادی کرمانی در مقدمۀ کتاب نوشته است: «قصه‌های مجید بر مبنای واقعیت از زندگی خود من نگاشته شده است. شخصیت مجید با همۀ علاقه‌ها و ضعف‌ها و تنهایی‌ها و بی‌کسی‌ها بسیار شبیه شخصیت من است ولی همۀ قصه‌ها، قصه‌های زندگی من نیست. بعضی از آن‌ها را با ذهنم بر اساس شخصیت مجید ساختم و بعضی‌ها را هم نکته یا اشارۀ کوچکی بود که با خیال‌، شاخ و برگش دادم.»

میزان فروش کتاب

مجموعه داستان‌های قصه‌های مجید تاکنون بیش از بیست بار تجدید چاپ شده است.

اگر از خواندن کتاب قصه‌های مجید لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

مجید، نوجوان خودساختۀ قصه‌های مجید است که با شیطنت‌ها و بازیگوشی‌هایش هر مخاطبی را مجذوب خود می‌کند. نویسنده با نثر ساده و عامیانه، اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های شیرینش مخاطبین را به روزهای خوش نوجوانی می‌کشاند. اگر از خواندن کتاب قصه‌های مجید لذت بردید به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب زیر را نیز بخوانید.

• کتاب شما که غریبه نیستید، شرح حال و داستان دوران کودکی هوشنگ مرادی کرمانی به قلم خودش است. او داستان زندگی‌اش را از زادگاهش سیرچ کرمان شروع کرده تا به دوران جوانی‌اش در تهران می‌رسد.

• کتاب تهِ خیار  مجموعه‌ای از داستان‌های طنز هوشنگ مرادی کرمانی است که با زبانی طنز نگاهی به موضوعات تلخ زندگی مانند مرگ، پیری، سختی‌های زندگی و بی‌پولی پرداخته است. 

• کتاب مهمان مامان داستان دیگری از هوشنگ مرادی کرمانی نویسندهٔ ایرانی است. او در این کتاب از روابط اعضای یک خانواده با فامیل و همسایه‌ها گفته است. داستان این کتاب از زمانی آغاز می‌شود که چند مهمان ناخوانده برای این خانواده از راه می‌رسند. داریوش مهرجویی نیز فیلمی براساس این کتاب با بازی پارسا پیروزفر، امین حیایی و نسیرن مقانلو ساخته است.

دربارۀ هوشنگ مرادی کرمانی‌: نویسندۀ قصه‌های مجید

قصه‌های مجید

هوشنگ مرادی کرمانی نویسندۀ معاصر ایرانی است که در سال 1323 در سیرچ یکی از توابع کرمان به دنیا آمد. او بیشتر به‌خاطر نوشتن داستان‌های کودکان و نوجوانان به شهرت رسید. چندین فیلم و سریال نیز با اقتباس از آثار این نویسنده ساخته شده است. هوشنگ مرادی کرمانی در کودکی مادرش را از دست داد و پدرش به دلیل ابتلا به مشکل عصبی قادر به مراقبت از او نبود برای همین او کنار پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد. از کودکی به خواندن کتاب علاقه داشت و عمویش که معلمی جوان بود نیز نقش بسزایی در شکل‌گیری این علاقه داشت. در 15 سالگی به کرمان رفت و شیفتۀ سینما شد. دورۀ دبیرستانش را در کرمان گذراند و سپس به تهران رفت و دوره‌ای را در دانشکده هنرهای دراماتیک گذراند و مدرک کارشناسی‌اش را در رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی دریافت کرد. از سال 1339 شروع به همکاری با رادیو محلی کرمان کرد و هم‌زمان نویسندگی را شروع کرد و در سال 1347 داستان‌هایش را در مطبوعات مختلف به چاپ ‌رساند. اولین داستان او در مجلۀ خوشه به سردبیری شاملو منتشر شد. آثار هوشنگ مرادی کرمانی تا امروز به زبان‌های آلمانی، اسپرانتو، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، ارمنی و هندی ترجمه شده‌اند. از دیگر آثارِ خواندنی این نویسنده می‌توان به «بقچه»، «تهِ خیار»، «آب انبار»، «مهمان مامان»، «کبوتر توی کوزه»،‌ «بچه‌های قالی‌باف خانه»، «مثل ماه شب چهارده» و «قاشق چایخوری» اشاره کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی