نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مهرستان منتشر کرد:
اردشیر آخرین نفر گروه بود. بقیه با فاصله زیاد، میان درخت ها پیش می رفتند.
ایستاد تا بالذت، صدای پرندگان را گوش بدهد که جانقلی را روبه رویش دید. رنگ مرد پریده بود و سینه اش به سرعت بالا و پایین می رفت. صورتش پف کرده و سیاه بود. آرام روی زمین نشست و به سنگ ناصافی تکیه داد. اردشیر متوجه غیرعادی بودن اوضاع شد. جلو رفت، کنار او نشست و با دقت، نگاهش کرد تا چیزی بفهمد...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
برای پسران نوجوان بسیار جذاب و نفسگیر خواهد بود... فضایی شبیه داستان های سیاه و پرهیجان خارجی داره ولی در عین حال اشارات تاریخی خیلی، جذابی داره که اصلا مستقیم نیست و در تار و پود داستان تنیده شده است....