

یاغی شن ها (3)(قهرمان در سقوط)
انتشارات هوپا منتشر کرد :
وقتی امانی الهیزا ، هفت تیرکش ماهر ، از زادگاهش گریخت ، هرگزتصور نمی کرد که به یک انقلاب ملحق شود ، چه برسد به اینکه آن را رهبری کند. اما پس از اینکه سلطان خون خوار میراجی، شاهزاده یاغی ، احمد را در شهر افسانه ای ارموت زندانی کرد . حق انتخابی جز رهبری انقلاب برای امانی باقی نماند. امانی که تنها سلاح هایش هفت تیر ، هوش و قدرت های دمجی مهار نشدنی اش هستند. باید ارتش کوچک یاغی های خود را جمع و جور کند و آن ها را از بیابان بی آب و علف برای نجات دوستانشان به جایی ببرد که در هیچ نقشه ای ثبت نشده است. اما وقتی او می بیند کسانی که عاشقشان است در مقابل هیولاها و سربازان دشمن جان خود را به خطر می اندازند ، از خود می پرسد که آیا می تواند رهبری باشد که آن ها نیاز دارند یا اینکه همه آن ها را به سوی مرگ هدایت خواهد کرد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
معرفی جلد سوم کتاب یاغی شنها (قهرمان در سقوط) اثر آلوین همیلتون
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
جوایزی که یاغی شنها (قهرمان در سقوط) از آن خود کرده است:
• جایزۀ انتخاب گودریدز برای بهترین رمان اول
• سهگانۀ پرفروش ساندی تایمز
معرفی رمان یاغی شنها (قهرمان در سقوط):
واکنشهای جهانی به رمان یاغی شنها (قهرمان در سقوط):
«داستانی بسیار جذاب و نفسگیر... همیلتون یک نقطه را روی نقشه نشان کرده و در آن نقطه داستانی بینظیر خلق کرده است.» -نیویورک تایمز
«سهگانهای عاشقانه و هیجانانگیز که حتی خنده بر لبانتان خواهد نشاند... یاغی شنها مجموعهای بینظیر است.» - کایرکاس ریویوز
چرا باید رمان یاغی شنها (قهرمان در سقوط) را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب یاغی شنها (قهرمان در سقوط):
«به نظر نمیرسید چیز خوبی باشد. کف دستانم را به چشمهای خستهام فشار دادم. دیگر چهچیزی ممکن بود در این چند ساعت خراب شده باشد؟ چشمم را که بستم دوباره سر ایمین را دیدم که روی جایگاه میافتاد. دستهایم را انداختم. بهتر بود با حقیقت روبهرو شوم تا با کابوسها. در حالیکه بهآرامی روی پایم بلند میشدم، گفتم: «خیلی خب، بیفت جلو.» سارا که دمجیِ کوچکِ موآبی را در آغوش داشت، من را از راهپلهی مارپیچ بهسمت سقفی برد که خانهی مخفی نامش را از آن گرفته بود. داربستهایی پر از گل باغی را که روی ساختمان مسطح قرار داشت، از همه طرف احاطه و خانه را از چشمان کنجکاو مخفی کرده بودند و سارا و بقیهی زنهایی را که تحت مراقبتش بودند، امنوامان نگه میداشتند. قبل از اینکه به سقف برسیم، فهمیدم مشکلی وجود دارد. دیروقت بود، اما نور کمرنگی بیرون از خانه وجود داشت، مانند قرمزیِ طلوعی خشمگین که در زمانی تا این حد نزدیک به نیمهشب با عقل جور در نمیآمد، حتی در تابستان.»
«از کاخ عبور کردیم. با هر قدمی که از آن دور میشدیم، قلبم فشردهتر میشد. فکر میکردیم یاغیهایمان هنوز داخل دیوارهای کاخاند. رویش حساب کرده بودیم. حالا فقط میتوانستم به این امید چنگ بزنم که هنوز در شهر باشند، که شاید قبل از اینکه به دیوار برسیم، قطبنمای جین جفت خود را پیدا کند. اما اینطور نشد. وقتی به دروازهی جنوبی شهر رسیدیم، آسمان در آنسوی دیوار آتش از رنگ صورتی به طلایی تغییر کرده بود. نامش را به یاد اولین سلطان میراجی، دروازهی زمان گذاشته بودند. درست آنطرف دروازه، دیوار آتش بالا رفته بود. از نزدیک خیلی پرابهتتر از زمانی که زیرش ایستاده بودیم به نظر میرسید. خشمگینانه ترقترق میکرد. در این بین جرقه هم میزد، طوری که انگار گرسنهی نابودکردن بود. طوری که انگار هرچیزی را که جرئت میکرد سر راهش قرار بگیرد، از بین میبرد. و قطبنمایی که در دست جین بود، مستقیم به سمتش اشاره میکرد. آنها بیرون شهر بودند. سلطان زندانیها را به خارج از شهر فرستاده بود و دیواری دور ما برپا کرده بود. آنها بیرون بودند و ما اینجا گیر افتاده بودیم. آنها را جایی برده بودند که تا عمر دارند زندانی باشند، آنهم بدون محاکمه. اینگونه بود لطف سلطان ما!»
تحلیلی بر رمان یاغی شنها (قهرمان در سقوط):
خلاصهای از جلد اول و دوم یاغی شنها (خطر لوث شدن داستانِ جلد اول)
خلاصه داستان جلد سوم یاغی شنها (قهرمان در سقوط)
اگر از خواندن کتاب یاغی شنها (قهرمان در سقوط) لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
-ابزار فانی مجموعهای فانتزی از کاساندرا کلر نویسندۀ ایرانی- آمریکایی است. نویسنده در این داستان هیجانانگیز ماجرای کلاری فیرچایلد را تعریف میکند که پس از دزدیده شدن مادرش به دست ولنتاین میفهمد که متعلق به دنیای شکارچیان سایه است و با کمک دوستان جدیدش سعی میکند تا مادرش و البته جام فانی را از دست ولنتاین نجات دهد.
- سهگانۀ گریشا و دو گانۀ شش کلاغ اثر لی باردوگو نویسندۀ آمریکایی ژانر فانتزی است. نویسنده در این کتاب شما را به روسیۀ قرن نوزدهم و دنیای خیالی راوکا میبرد که سایهای تاریک آن را به دو نیم تقسیم کرده است. موجوداتی ترسناک در این سایه زندگی میکنند و مردم باید برای مبادله و حمل و نقل کالاها از این سایه عبور کنند. گریشاها در این دنیای فانتزی زندگی میکنند که قدرت کنترل عناصر طبیعی را دارند و مردم معتقدند روزی گریشایی پیدا خواهد شد که با قدرت نور بتواند برای همیشه سایه را از بین ببرد.
ـ کتاب کاراوال اثر استفنی گاربر نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب به سرعت تبدیل به پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد. کاراوال داستان یک رقابت افسانهای، عشقی خیرهکننده و پیوندی ناگسستنی بین دو خواهر به نام اسکارلت و تِلا است. آنها وارد کاراوال میشوند اما ظاهراً بیرون آمدن از کاراوال به آن راحتی که فکر میکردند نیست.
ـ کتاب استراواگانزا مجموعهای سهگانه از ماری هافمن، نویسندۀ کتابهای کودکان و نوجوانان است. ماجراهای این مجموعه در مناطقی از لندن و شهرهای مختلف ایتالیا رخ میدهند. شهر نقابها اولین جلد از این مجموعه است که در سال 2004 منتشر شد و نویسنده در آن داستان پسری به نام لوسین را تعریف میکند که میتواند در زمان و دنیای موازی سفر کند و به ایتالیای قرن شانزدهم میرسد.
دربارۀ آلوین همیلتون: نویسندۀ مجموعۀ یاغی شنها




شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













