یاد او

(3)
نویسنده:

2,850,000ریال

2,565,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
4864

علاقه مندان به این کتاب
48

می‌خواهند کتاب را بخوانند
7

کسانی که پیشنهاد می کنند
13

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب یاد او

انتشارات آموت منتشر کرد:
کِنا روآن مادری دل‌شکسته است که به دلیل اشتباهی مرگبار، پنج سال از عمرش را در زندان سپری کرده است. پس از آزادی، به امید دیدار دختر چهارساله‌اش به شهر بازمی‌گردد. اما هیچ‌کس پذیرای او نیست؛ همه پل‌های پشت‌سرش خراب شده‌اند. کنا به‌سختی تلاش می‌کند تا حُسن‌نیت خود را اثبات کند، اما همه می‌خواهند او را از زندگی دخترش بیرون برانند. تنها کسی که روزنه‌ای از امید به رویش می‌گشاید، لجر وارد است. اما اگر کسی به رابطه‌ی آن‌ها پی ببرد، همان کورسوی امید هم از دست می‌رود. حال کنا باید راهی بیابد تا با جبران اشتباهات گذشته، آینده‌ای پر از شادی و امید را برای خود و عزیزانش رقم بزند.

«رمانی سرشار از عشق و احساسات عمیق انسانی، اشک‌ها و لبخندها.» -آمازون
«کالین هوور اندوه و گناه را می‌کاود تا داستانی چندلایه خلق کند که شخصیت‌هایش با تمام وجود برای عشق‌شان می‌جنگند. از خواندن این رمان پشیمان نخواهید شد.» - پابلیشرز ویکلی
«رمانی پر اندوه و در عین‌حال امیدبخش.» -نِرد دیلی
«یادِ او رمانی پر از بیم و امید است که کالین هوور را به درجه‌ای متفاوت از نویسندگی ارتقاء داده، رمانی عاشقانه و گاه بسیار اندوهناک که احساسات شما را به شدت درگیر می‌کند.» -کرکس ریویوز
«رمانی عاشقانه که شما را از هم می‌درد و از نو می‌سازد. شاهکاری احساسی درباره‌ی رنج و امید، اندوه و بخشش که نشان می‌دهد عشق چگونه شفا می‌بخشد.» -پاپ‌شوگر

▪️کالین هوور در سال 1979 در سولفور اسپرینگز، تگزاس دیده به جهان گشود. هوور بیش از بیست رمان نوشته که فضایی عاشقانه و معمایی دارند. بیشتر آثار او جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز بوده‌اند. خانم هوور لیسانس علوم اجتماعی دارد و تا کنون نامزد و برنده‌ی جوایز گوناگونی برای آثار ادبی خود شده است. وی هم‌چنین بنیان‌گذار موسسه خیریه‌ی The Bookworm Box است. از دیگر آثار او مطرح او می‌توان به رمان‌های #ما_تمامش_می_کنیم و #اگر_حقیقت_این_باشد اشاره کرد.
فروشگاه اینترنتی سی بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب یادِ او اثر کالین هوور

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب یاد او از سایت گودریدز امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب یاد او از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که یاد او از آن خود کرده است:

• نامزد دریافت جایزۀ بهترین کتاب عاشقانۀ گودریدز در سال 2022 به انتخاب کاربران

معرفی رمان یاد او:

کالین هوور در سال 2016 با رمان عاشقانۀ «ما تمامش می‌کنیم» به شهرت جهانی رسید. «یادِ او» جدیدترین کتاب این نویسنده است که در سال  2022 منتشر شد و نویسنده در آن داستان دلخراش و در عین حال امیدوارکنندۀ زنی را تعریف می‌کند که به دنبال رستگاری و آرامش می‌گردد و می‌خواهد شروعی دوباره داشته باشد.

واکنش‌های جهانی به رمان یاد او:

«یاد او رمانی پراحساس است که به زیبایی نوشته شده است.» - نیویورک پست

«هوور عمیقاً در غم و اندوه و گناه می‌کاود تا یک داستان از رستگاری برای ما بگوید. او گروهی از شخصیت‌ها را خلق کرده است که به همان شدتی که زندگی را دوست دارند برای آن می‌جنگند. کالین هوور هوادارانش را ناامید نکرده است.» - پابلیشرز ویکلی

«هوور با دیالوگ‌های جذاب، شخصیت‌های ترسناک و صحنه‌های جالب، دوباره رمانی به یادماندنی خلق کرده است.» - کارکاس ریویوز

«یاد او رمانی پر از درد، خشم، شفا، بخشش و رستگاری است. یاد او رمانی هیجان‌انگیز و در سطحی کاملاً متفاوت از کالین هوور است. با این رمان صمیمیت و درد واقعی را لمس می‌کنید. یاد او شبیه هیچ کتاب دیگری نیست.» - هارلکین جونکی

چرا باید رمان یاد او را بخوانیم؟

یاد او، رمانی جذاب، عاشقانه و تکان‌دهنده از کالین هوور است. داستان مادری که پس از یک اشتباه تنها می‌خواهد دوباره به دختر چهارساله‌اش برسد اما با مخالفت شدید اطرافیان و طرد شدن روبه‌رو می‌شود.

جملات درخشانی از کتاب یاد او:

«کنار جاده، صلیب چوبی کوچکی را توی زمین فرو کرده‌اند که تاریخ مرگ او رویش نوشته شده است. اسکاتی اگر می‌دیدش، حتما از آن بدش می‌آمد. شرط می‌بندم مادرش این صلیب را آنجا نصب کرده است. «می‌شه بزنید کنار؟» راننده سرعت را کم می‌کند و تاکسی را نگه می‌دارد. پیاده می‌شوم و به طرف صلیب می‌روم. تکانش می‌دهم و آنقدر به این‌طرف و آن‌طرف می‌کشم تا خاک دورش شُل شود، بعد از زمین می‌کشمش بیرون. یعنی درست در همین نقطه از دنیا رفته؟ یا در جاده؟ هنگام بررسی‌های پیش از دادگاه، توجهی به جزئیات نداشتم. وقتی شنیدم چندین متر افتان و خیران از ماشین دور شده، با خودم شروع به زمزمه کردم؛ بنابراین، دیگر سخنان دادستان را نشیندم. بعد برای آنکه پرونده به دادگاه نرود و مجبور به شنیدن جزئيات نشوم، به جرم خود اقرار کردم. چون به نوعی گناهکار بودم. شاید با اعمالم او را نکشته باشم، اما قطعا با بی‌عملی‌ام این کار را کردم.»

«به مسافت‌سنج نگاه می‌کنم و بعد از اینکه پارک می‌کند، از توی کیفم کرایه و انعامش را نقد می‌پردازم. بعد چمدانم و صلیبی که تازه دزدیده‌ام، برمی‌دارم. از تاکسی پیاده می‌شوم و به سوی ساختمان می‌روم. آپارتمان جدیدم قسمتی از یک مجتمع بزرگ نیست. ساختمانی تک است که یک طرفش پارکینگ خودروهای اسقاطی قرار گرفته و طرف دیگرش یک خواربارفروشی به چشم می‌خورد. پنجره طبقه پایین را تخت‌ کوب کرده‌اند. قوطی‌های نوشیدنی که مراحل مختلف پوسیدگی را می‌گذرانند، همه جا پخش و پلا شده‌اند. یکی از آنها را به کناری شوت می‌کنم تا زیر چرخ‌های چمدانم گیر نکند. اینجا حتی از آن چیزی که آنلاین دیده بود هم بدتر است، گرچه انتظارش می‌رفت. وقتی زنگ زدم که ببینم جای خالی دارند، صاحبخانه حتی اسمم را نپرسید. گفت: «ما همیشه جای خالی داریم. پول نقد بیار، من تو آپارتمان شماره یک هستم.» بعد هم گوشی را قطع کرد. درِ آپارتمان شماره یک را می‌زنم. گربه‌ای از پشت پنجره به من خیره شده. چنان بی‌حرکت که فکر می‌کنم شاید مجسمه است؛ اما بعد پلک می‌زند و از پشت پنجره کنار می‌رود.»

«به سمت پله می‌روم، با چمدانم و... بچه گربه‌ام. شاید بهتر بود قبل از برگشتن به اینجا، چند ماه بیشتر کار می‌کردم. دو هزار دلار پس‌‌انداز کرده بودم، اما بیشترش صرف سفر به اینجا شد. باید بیشتر پس‌انداز می‌کردم. اگر فوری کار پیدا نکنم چه؟ حالا مسئولیت زنده نگه داشتن این بچه گربه هم به کارهایم اضافه شده. همین حالا زندگی‌ام ده برابر سخت‌تر از دیروز شد! خودم را به آپارتمانم می‌رسانم، بچه گربه هم از پیراهنم آویزان است. با یک دست کلید را توی قفل می‌چرخانم و با دست دیگر در را به سوی خودم می‌کشم. وقتی بالاخره موفق می‌شوم در را باز کنم، از ترس این که نمی‌دانم چه بوی گندی انتظارم را می‌کشد، نفسم را حبس می‌کنم. چراغ را روشن می‌کنم، نگاهی به اطراف می‌اندازم و آهسته نفسم را رها می‌کنم. خیلی بو نمی‌دهد، هم خوب است و هم بد. کاناپه‌ی توی اتاق نشیمن به چشم می‌خورد، تقریبا همین. یک اتاق نشیمن کوچک، آشپزخانه‌ای حتی کوچک‌تر، بدون اتاق غذاخوری و اتاق خواب. یک آپارتمان کوچک تک اتاقه است با یک کمد دیواری. سرویس بهداشتی آن‌قدر کوچک است که وان حمام به توالت چسبیده. رسما آشغال‌دانی است. یک لانه چهل متری، البته برای من پیشرفت حساب می‌شود.»

تحلیلی بر رمان یاد او‌:

یادِ او تنها یک رمان عاشقانه نیست، حتی فقط داستان بخشش و رستگاری هم نیست. یاد او داستان مادری است که خودش را از دست داده اما مجبور است برای دوباره به دست آوردن دخترش بجنگد، او شکست می‌خورد، سخت‌تر تلاش می‌کند، صدمه می‌بیند اما ناامید نمی‌شود. شخصیت اصلی کتاب یاد او مادری به نام کِنا است که به دلیل یک اشتباه به زندان افتاده است. پس از گذراندن پنج سال در زندان، کِنا به همان شهری بازمی‌گردد که تمام مصیبت‌هایش از آن‌جا آغاز شد، به امید این‌که دوباره بتواند با دختر چهارساله‌اش ارتباط برقرار کند. اما کِنا پل‌های زیادی را پشت سرش خراب کرده و بازسازی آن‌ها غیرممکن است. مهم نیست کِنا چقدر تلاش کند یا چقدر تغییر کرده باشد، هر کسی که در زندگی دخترش نقشی دارد مصمم است که کِنا را از زندگی او بیرون بیندازد. تنها کسی که در را به طور کامل روی او نبسته لدگار است، صاحب بار محلی و یکی از معدود پیوندهای باقی مانده بین کِنا و دخترش. اما اگر کسی بفهمد که لدگار وارد زندگی کِنا شده هر دو ممکن است اعتماد اطرافیانشان را از دست بدهند. این دو نفر به رغم فشار اطرافیان، با هم در ارتباط می‌مانند و کم‌کم به همدیگر علاقه‌مند می شوند. حالا کِنا باید راهی برای تبرئۀ از اشتباهات گذشتۀ خود بیابد تا آینده‌ای متفاوت برای خود و دخترش بسازد.

اگر از خواندن کتاب یاد او لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

کالین هوور سال‌ها شاهد خشونت خانگی و آزار دیدن مادرش بوده است بنابراین حتی رمان‌های عاشقانه‌اش نیز جنبه‌های تاریکی دارد. رمان‌های او خاص و پرفروش است. اگر از خواندن رمان‌های کالین هوور لذت می‌برید یا رمان یاد او را دوست داشتید، ما به شما رمان‌های زیر را نیز پیشنهاد می‌کنیم.

• کتاب وقتی پریان دریایی را باور کردیم  اثر باربارا اونیل نویسندهٔ آمریکایی است. این رمان داستان روابط پیچیدهٔ میان دو خواهر است که یکی از آن‌ها سال‌هاست مُرده اما زمانی که خواهرش تصویر او را در اخبار حین یک آتش‌سوزی می‌بیند همه چیز ناگهان بهم می‌ریزد. نویسنده در این رمان از دروغ و جست‌وجوی حقیقت می‌گوید و به شما نشان می‌دهد که حقیقت چقدر می‌تواند ویرانگر باشد.

• کتاب ما تمامش می‌کنیم کتاب پرفروش کالین هوور و داستانی عاشقانه است. نویسنده در کنار عشق به داستان خشونت خانگی و تأثیر آن بر اعضای خانواده نیز پرداخته است. هوور در این کتاب داستان دختری به نام لیلی را تعریف می‌کند که سال‌ها شاهد خشونت پدرش نسبت به مادرش بوده است و همین باعث می‌شود در رابطه‌هایش حساسیت زیادی به خرج بدهد.

• کتاب نهمین روز از ماه نوامبر اثر عاشقانه و تعلیقی دیگری از کالین هوور، نویسندۀ آمریکایی است. هوور در این رمان داستان دختری به نام فالن را روایت می‌کند که دوست دارد بازیگر شود اما پدرش که او نیز بازیگر است با این کار مخالف است چون فالن سال‌ها پیش در آتش‌سوزی نصف صورتش سوخته است. فالن حین مشاجره با پدرش، با پسری به نام بن آشنا می‌شود و چون قرار است از آن شهر برود آن دو تصمیم می‌‌گیرند هر سال در نهمین روز از ماه نوامبر یکدیگر را ببینند اما در چهارمین سال فالن سر قرار نمی‌رود و بن در پی‌اش می‌رود و زندگی هر دوی آن‌ها در آن لحظه تغییر می‌کند.

• کتاب چیزهای تیز اثر گیلیان فلین داستان زندگی کمیل پریکر است. روزنامه‌نگار جوانی که بعد از مرگ خواهرش بسیار زجر کشیده و حالا مجبور است برای تهیۀ گزارشی از قتل به شهر زادگاهش برگردد و به سراغ مادر و خواهر ناتنی‌ 13 ساله‌اش برود. مادر کمیل زنی سخت‌گیر است که به ندرت احساسی از خود بروز می‌دهد و با بچه‌هایش مانند عروسک رفتار می‌کند. کمیل سعی می‌کند به حقیقت پشت پرونده‌های قتل برسد و حقیقتی باورنکردنی را می‌یابد.

• کتاب یک بخشش اثر تونی موریسون و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات است. این کتاب داستان زندگی برده‌ها و برده‌داری است و لایه‌های پنهان این صنعت را به خوانندگان نشان می‌دهد. داستان این کتاب دربارۀ جیکوب وارک است که مجبور می‌شود دختر بچه‌ای به نام فلورنس را به بردگی بگیرد و در مزرعه‌اش نگه دارد. اما فلورنس که از طرف مادرش طرد شده مدام به دنبال عشق می‌گردد و نمی‌تواند خود را از درد و رنج رها سازد.

• کتاب جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند ااثر دیلیا اونز، یکی از پرفروش‌ترین آثار سال‌های 2018 و 2019 است. این کتاب داستان دختری است که در خردسالی رها شده و در دل طبیعت بزرگ شده است. او سعی می‌کند خودش را با جامعه وقف دهد اما زمانی که قتلی در شهر رخ می‌دهد همه اول به او مشکوک می‌شوند و زندگی‌اش بیش از پیش پیچیده می‌شود.

دربارۀ کالین هوور: پرفروش‌ترین نویسندۀ رمان‌های عاشقانه

یاد او

کالین هوور که نام اصلی‌اش مارگارت کالین فنل است در سال 1979 در تگزاس به دنیا آمد و همانجا بزرگ شد. در سال 1998 از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و در سال 2000 ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. او مدرک مددکاری اجتماعی‌اش را از دانشگاهی در تگزاس گرفت و تا زمانی که حرفۀ نویسندگی را شروع کند به تدریس می‌پرداخت و در مؤسسۀ مددکاری کار می‌کرد. در سال 2011 شروع به نوشتن اولین رمانش کرد و در ابتدا حتی قصد چاپ آن را نداشت. سال بعد این رمان را با نام «بسته شده» با هزینۀ شخصی خودش به چاپ رساند. او این رمان را با الهام از ترانه‌ای نوشت و اشعار این ترانه را نیز در داستانش گنجاند. پس از چند ماه بوک‌بلاگر مریس بلیک کتابش را خواند و به آن نمرۀ کامل داد و پس از آن دو کتاب اول هوور به سرعت به فروش رفت. هوور در سال 2021 در اپلیکیشن تیک‌تاک با هشتگ BookTok معروف شد و همین هشتگ باعث افزایش محبوبیت او شد. در ژانویۀ 2022 رمان «ما تمامش می‌کنیم» او در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز در رتبۀ اول قرار گرفت. دنبالۀ این رمان با نام «ما شروعش می‌کنیم» در سال 2022 منتشر شد که نویسنده آن را از دیدگاه عشق اول لیلی، اطلس کوریگان نوشته است. از دیگر آثار کالین هوور می‌توان به «اگر حقیقت این باشد»، «اسیر سرنوشت»، «همه‌ی خوبی‌هایت»، «و کسی نماند جز ما»، «ناامید»، «بسته شده» و «اعتراف» اشاره کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (8)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • ریحانه نبئی
    • پاسخ به نظر

    خیلی قشنگ و روان بود.. کلا کالین هوور نوشته های روان و همه خوانی می‌نویسه. قطعا اگر جز کتاب های اولی که می‌خونید بسیار خوشتون میاد

  • تصویر کاربر

    • پرستو خلیلی
    • پاسخ به نظر

    یه کتاب احساساتی و خیلی شیرین. حتماً موقع خوندنش یه بسته دستمال‌کاغذی بذارید بغلتون چون اشکتون حتما در میاد. کتاب یاد او خیلی عمیق و تأثیرگذاره و واقعاً داستانی متفاوت و جالب بود.

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • پاسخ به نظر

    کنا که تازه از زندان آزاد شده و به شهری برمی‌گرده که همه‌چیز از همونجا بهم ریخت و به زندان افتاد به این امید که دختری رو پس بگیره که رسماً نمی‌شناستش ولی نمی‌دونه کینه‌ها سخت از بین می‌رن.

  • 1
  • 2
  • 3

بریده ای از کتاب (4)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • پرستو خلیلی
    • 0

    تا سه روز دیگر 250 دلار؟ آیا برای به اینجاآمدن زود نبود؟ بعد از اینکه از پناهگاه بی‌خانمان‌ها زدم بیرون، دو انتخاب داشتم یا همه پولم را خرج زنده ماندن در همان شهر کنم یا پانصد کیلومتر بکوبم و بیایم اینجا و پولم را صرف این یکی کنم. ترجیح دادم توی شهری باشم که تمام افراد مرتبط با اسکاتی در آنند.

  • تصویر کاربر

    • فافا اسماعیلی
    • 0

    انگار پاسخم از نظرش غیرمنطقی است. «یه معامله باهات می‌کنم. اگه یه بچه گربه رو نگه داری، دو هفته پول برقت با من.» اینجا دیگر کجاست؟ «خیلی خب.» طوری به سکوتم پاسخ می‌دهد که انگار یکی از فنون مذاکره است. «یه ماه. اگه نگهش داری، یه ماه پول برقت رو می‌دم.» می‌رود داخل، اما در را نمی‌بندد.

  • تصویر کاربر

    • برهان جعفری
    • 0

    وانتم را توی کوچه پشت بار پارک می‌کنم و ناگهان متوجه می‌شوم ناخن‌های دست راستم هنوز آغشته به لاک‌اند. گندش بزند. یادم رفته بود دیشب با یک دختر بچه چهارساله بازی آرایش راه انداخته بودیم. دست کم رنگ ارغوانی با رنگ پیراهنِ کارم جور است.

  • 1
  • 2
عیدی