تاریخ فلسفه

(0)
نویسنده:

4,250,000ریال

3,825,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
2417

علاقه مندان به این کتاب
25

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب تاریخ فلسفه

انتشارات نگاه منتشر کرد:
تاریخ فلسفه، اثر سترگ و کلاسیک ویل دورانت کاوشی است در آرا و نظرات فلاسفه بزرگ دوره‌های مختلف تاریخی تلاشی بی‌قرینه و یگانه برای به نظم و فهم در آوردن فلسفه از یونان باستان تا سنت انگلیسی فلسفه در نیمه نخست قرن بیستم از سوی نویسنده‌ای که نسل‌های متوالی مدیون کوشش‌ها و مساعی او برای همگانی کردن فلسفه‌اند. تاریخ فلسفه را شاید بتوان مکمل دیگر کتاب شناخته شده دورانت، لذات فلسفه دانست، دو کتابی که در کنار هم برداشتی نظام‌مند از فیلسوفان، اندیشه‌ها و مفاهیم در اختیار خواننده قرار می‌دهد. ویل دورانت هر دو کتاب را چنان نگاشته که نه تنها پژوهشگران فلسفه بلکه علاقه مندان به فلسفه را نیز به کار آید و زنده‌یاد عباس زریاب خوئی قریب به هفت دهه پیش چنان ترجمه‌اش کرده که برای خواننده فارسی زبان معاصر نیز همچنان خواندنی و کاراست.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اینفوگرافیک کتاب تاریخ فلسفه

معرفی کتاب تاریخ فلسفه اثر ویل دورانت

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

تاریخ فلسفه از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

تاریخ فلسفه از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب تاریخ فلسفه:

ویل دورانت تاریخ‌نگار، فیلسوف و نویسندهٔ آمریکایی است. دورانت را به واسطه اثر سترگش «تاریخ تمدن» به عنوان یکی از خالقان میراث فرهنگی بشری می‌شناسند. تاریخ فلسفه اثر ویل دورانت سال 1962 منتشر شد و ویرایش دوم این اثر سال 1933 به چاپ رسید. دورانت در این کتاب از فیلسوفان برجستۀ غربی و ایده‌های آن‌ها نوشته است. کتاب  حاضر از سقراط و افلاطون شروع می‌شود و به فریدریش نیچه و فیلسوفان معاصر می‌رسد. دورانت در این کتاب تلاش می‌کند تا ارتباط متقابل ایده‌های این فیلسوفان برجسته را نشان دهد و توضیح می‌دهد که چگونه ایده‌های یک فیلسوف به فیلسوف بعدی کمک کرده است.

چرا باید کتاب تاریخ فلسفه را بخوانیم؟

تعداد کمی از نویسندگان مانند ویل دورانت کتاب‌های فلسفیِ مناسب افراد غیرمتخصص نوشته‌اند و کتاب تاریخ فلسفه نمونه‌ای عالی از دانش فلسفه و مناسب خوانندگانی است که چندان با فلسفه آشنا نیستند. بینش و بصیرت دورانت خیره‌کننده است و کتاب تاریخ فلسفۀ او، یک کتاب کلیدی برای هر کسی است که مایل به بررسی تاریخ و توسعۀ ایده‌های فلسفی جهان غرب است.

جملات درخشانی از کتاب تاریخ فلسفه:

«اگر نظری به نقشهٔ اروپا بیفکنید، مشاهده خواهید کرد که یونان شبیه به استخوان‌بندی پنجه‌ای است که انگشتان کج و خمیدهٔ آن به سوی بحرالروم دراز شده است. در جنوب یونان جزیرهٔ بزرگ کرت واقع است و از اینجا بود که این انگشتان حریص نخستین مبادی تمدن را بیرون کشیدند. در شرق، در ساحل دیگر دریای اژه، آسیای صغیر واقع است که هرچند اکنون ساکت و کرخ و بی‌حس افتاده است، در روزگار پیش از افلاطون، زندگی پرجوش‌وخروشی داشت و زمانی در صنعت و تجارت و فعالیت معنوی درجهٔ اول را حائز بود. در مغرب، در ساحل دیگر دریای ایونی، ایتالیا به شکلِ برجی خمیده بر روی دریا دیده می‌شود. پس از‌ آن، جزیرهٔ سیسیل واقع است و در قسمت غربی‌تر اسپانیا است که در هر یک از آنها مهاجرنشین‌های مترقی یونانی سکونت داشتند و در آخر از همه، دروازهٔ تیره و تاریک «ستون‌های هرکول» (جبل‌الطارق امروزی) قرار دارد که در آن روزگار هیچ دریانوردی جرئت عبور از آن را نداشت. در شمال یونان نواحی دورافتاده‌ای با مردم نیمه‌وحشی قرار داشت که در آن عصر تسالی، اپیروس و مقدونیه نام داشت و قبایل نیرومندی که هومر و پریکلس را به یونان داده‌اند، از آنجا سرازیر شده بودند یا از آنجا گذشته بودند. اگر باز به نقشه نگاه کنید، بریدگی‌های متعدد و برجستگی‌های بی‌شمار روی خاک ملاحظه خواهید کرد: همه‌جا دماغه و خلیج به چشم خواهد خورد و دیده خواهد شد که دریا همه‌جا مسلط است و کوه‌ها و تپه‌ها همه‌جا روی خاک را قطعه‌قطعه کرده است.»

«دانستن اینکه استاد چطور زندگی می‌کرد، مشکل است. وی کار نمی‌کرد و به فردای خود نمی‌اندیشید. هنگامی که شاگردان او وی را به سر میز غذا دعوت می‌کردند، غذا می‌خورد و آنها حضور او را بر سر سفرهٔ خود مغتنم می‌داشتند، زیرا علائم صحت مزاجی سعادتمند و بختیار در او موجود بود. در خانهٔ خود زندگی خوشی نداشت و از زن و فرزندان خود غافل بود و در نظر کسانتیپه (زن او) سقراط به هیچ دردی نمی‌خورد؛ تنبلی بود که برای خانوادهٔ خود بیش از آنکه نان بیاورد، افتخار و احترام کسب می‌کرد. کسانتیپه هم تقریباً مانند سقراط از مباحثه خوشش می‌آمد و در میان آنها مکالماتی ردوبدل شده است که افلاطون ذکر آن را فراموش کرده است. مع‌ذلک او نیز سقراط را دوست می‌داشت و نمی‌توانست خود را از مرگ شوهر هفتادوچند‌سالهٔ خود تسلی دهد. چرا شاگردان وی به او این‌قدر احترام می‌گذاشتند؟شاید ازاین‌جت که او به همان اندازه که فیلسوف بود، یک مردم به تمام‌معنی نیز بود. او در میدان جنگ زندگی خود را به خطر انداخت تا آلکیبیادس را نجات دهد. او می‌توانست بدون آنکه بترسد یا افراط کند، مانند نجبا باده‌پیمایی نماید. ولی بلاشک چیزی که شاگردان وی بیشتر به سببِ آن او را دوست می‌داشتند، فروتنی او در عقل و حکمت بود. او مدعی حکمت نبود، فقط می‌گفت که با عشق و شوق به‌دنبالِ آن می‌رود؛ او خود را شاغل مقام حکمت یا به‌اصطلاح حکیم نمی‌‌دانست، بلکه متفنن و دوستدار آن می‌شمرد.»

«عقاید و سنن در برخورد با هم ساییده و فرسوده می‌گردد و آن‌قدر اختلاف دیده می‌شود که موجب شک در همهٔ آنها می‌شود. شاید بازرگانان نخستین دستهٔ شکاکان بوده‌اند و میل عادی آنها به تقسیم مردم به دو دستهٔ ساده‌لوح و زرنگ، آنها را به شک کلی راهنمایی می‌کرد. در سایهٔ اینها، علم به‌تدریج پیشرفت کرد؛ ریاضیات درنتیجهٔ مبادلات پیچیدهٔ کالاها توسعه یافت. نجوم در اثرِ بی‌باکی و تهور روزافزون دریانوردان ترقی کرد. ثروت موجب فراغت و امنیت شد و این دو از شرایط اولیه و ضروری بحث و تحقیق است. مردم از ستارگان تنها راهنمایی در دریاها را نمی‌خواستند، بلکه در آنها پاسخ به معماهای جهانی می‌دیدند. نخستین فلاسفهٔ یونان از منجمین بودند. ارسطو می‌گوید: «پس از جنگ با ایرانیان، یونانیان از فتوحات خود سرمست شدند و خیلی دورتر رفتند. انواع علوم را کسب کردند و فقط در جست‌وجوی دانش و تحقیق بودند.» مردم دلیرانه به تفسیر طبیعی حوادثی پرداختند که پیش از آن آنها را به علل و قوای فوق‌طبیعی منتسب می‌‌داشتند؛ جادوگری و اعمال مذهبی جای خود را به‌تدریج به علم و تحقیق داد و فلسفه به وجود آمد. این فلسفه در آغاز فلسفهٔ طبیعی و منحصر به جهان مادی بود و مادهٔ اولیه و تجزیه‌نشدنی جهان را بازمی‌جست.»

در کتاب تاریخ فلسفه چه ‌می‌خوانیم؟

ویل دورانت، نویسندهٔ برندهٔ جایزهٔ پولیتزر، در کتاب تاریخ فلسفه زندگی و عقاید چندین متفکر کلیدی فلسفی در طول تاریخ را در متنی آموزنده و بسیار خواندنی شرح می‌دهد. او با سقراط و افلاطون شروع کرده و با فریدریش نیچه و دوازده فیلسوف برجستهٔ دیگر کتابش را به پایان می‌رساند. دورانت در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه ایده‌های هر متفکر بر نسل بعدی‌اش تأثیر گذشت و افکار آن‌ها را شکل داد و بدین شکل تاریخ فلسفه را ساخت. کتاب تاریخ فلسفه 9 فصل اصلی دارد که ویل دورانت در هر فصل بر یک فیلسوف تمرکز کرده و دو فصل دیگر هر کدام شامل مشخصات مختصرتری از سه فیلسوف اوایل قرن بیستم است. دو فصل پایانی کتاب به فیلسوفان اروپایی و سپس آمریکایی اختصاص دارد.

فهرست مطالب کتاب تاریخ فلسفه

فصل اول: افلاطون
فصل دوم: ارسطو و علم یونانی
فصل سوم: فرانسیس بیکن
فصل چهارم: اسپینوزا
فصل پنجم: ولتر وعصر روشن‌فکری فرانسه
فصل ششم: ایمانوئل کانت و فلسفهٔ اصالت معنی (ایدئالیسم) آلمانی
فصل هفتم: شوپنهاور
فصل هشتم: هربرت سپنسر
فصل نهم: فریدریش نیچه
فصل دهم: برگسون، کروچه، برتراند راسل، حکمای معاصر اروپا
فصل یازدهم: سانتایانا، جیمز، دیوئی، حکمای معاصر امریکا

اگر از خواندن کتاب تاریخ فلسفه لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب دربارهٔ معنی زندگی مهم‌ترین و خواندنی‌ترین اثر ویل دورانت است. او این اثر را در پی درخواست یک نفر به نگارش درآورد. در واقع یک مرد از ویل دورانت خواست دلیلی به او بدهد که چرا نباید خودکشی کند و دورانت در آن وقتِ محدود پاسخ‌هایی به آن مرد داد و بعد نامه‌ای برای بسیاری از شخصیت‌های مشهور و صاحب نظر از جمله مهاتما گاندی، جورج برناد شاو، سینکلر لوئيس و غیره فرستاد و از آن‌ها خواست در این مورد نظر بدهند و پاسخ‌هایی که دریافت کرد را به همراه دیدگاه خود در کتاب درباره معنی زندگی منتشر کرد.

• کتاب بیداری ذهن اثر ویل دورانت، یک کتابچۀ راهنما برای قهرمانان تاریخ است. در این کتاب دورانت از متفکران برتر همچون کنفسیوس، افلاطون، ارسطو، هومر و داوود صحبت کرده است. این کتاب می‌تواند چکیدۀ نظرات ویل دورانت درنظر گرفته شود.

• کتاب قهرمانان تاریخ  شرح تاریخ مختصر تمدن از دوران باستان تا سحرگاه عصر مدرن اثر ویل دورانت است. ویل دورانت این کتاب را چهار سال قبل از مرگش نوشت. این کتاب درس‌هایی از پیشینیان تاریخ است که به نسل‌های آینده رسیده تا بخوانند، عبرت بگیرند و بهره ببرند.

•  کتاب تاریخ تمدن (سیزده جلدی) یکی از معروف‌ترین آثار ویل دورانت است. او در طول نگارش این کتاب تلاش کرد تا تاریخی یکپارچه خلق کند. هدف او نوشتن بیوگرافی یک تمدن بود. او در این کتاب نه تنها تاریخ معمول جنگ‌های جهان غرب، تاریخ سیاست و زندگینامۀ افراد با عظمت و شرارت را شرح داده، بلکه تاریخ فرهنگ، هنر، فلسفه، مذهب و ظهور ارتباطات جمعی جهان غرب را نیز شرح داده است.

•  کتاب برگریزان اثر دیگری از ویل دورانت است. این کتاب نقطۀ پایانی بر شش دهه تأمل و تحقیق از مهم‌ترین مورخ قرن بیستم دربارۀ فلسفه‌ها، ادیان، هنرها، علوم و تمدن‌های جهان است. برگریزان در واقع حاصل تأملات و یادداشت‌های سال‌های پایانی زندگی دورانت دربارۀ پرسش‌ها و مشکلات انسان مدرن است.

دربارۀ ویل دورانت‌: نویسندهٔ برندهٔ جایزهٔ پولیتزر

تاريخ فلسفه

ویلیام جیمز دورانت در سال 1885 به دنیا آمد و در سال 1981 از دنیا رفت. او مورخ و فیلسوف آمریکایی بود که بیشتر به‌خاطر اثر 13 جلدی خود با عنوان «تاریخ تمدن» که حاوی جزئیات تاریخ تمدن‌های شرق و غرب است به شهرت رسید. دورانت در پی آن بود که مجموعۀ عظیمی از دانش تاریخی را که حجم زیادی یافته بود و به بخش‌های تخصصی تکه‌تکه شده بود یکپارچه سازد و آن را برای کاربردهای معاصر زنده کند. نتیجۀ کار او و همسرش کتاب تاریخ تمدن بود که برندۀ جایزۀ پولیتزر برای ادبیات غیرداستانی در سال 1968 شد و آن دو به افتخار نوشتن این کتاب مدال آزادی ریاست جمهوری در سال 1977 را دریافت کردند. کتاب عصر تمدن بین سال‌های 1935 و 1975 منتشر شد. او پیش از انتشار کتاب تاریخ تمدن، برای انتشار کتاب «ماجراهای فلسفه» مورد توجه قرار گرفت، این کتاب اثری پیشگامانه در نظر گرفته می‌شود که به رواج فلسفه کمک کرد. ویلیام جیمز دورانت در شهر نورث آدامز واقع در ایالت ماساچوست از والدین کاتولیک فرانسوی-کانادایی به دنیا آمد. او پس از فارغ‌التحصیلی از مدرسه در کالج سنت پیتر ثبت‌نام کرد و در سال 1907 از این کالج فارغ‌التحصیل شد. در سال 1905 او شروع به کسب تجربه در فلسفۀ سویالیستی کرد اما پس از جنگ جهانی اول به این نتیجه رسید که «شهوت قدرت» زیربنای همۀ اشکال رفتار سیاسی است. در سال 1909 به مدرسه‌ای دینی در نیوجرزی رفت ولی در سال 1911 به عللی که در کتاب «انتقال» شرح داده است از آنجا بیرون رفت. از این مدرسۀ دینی، به یک جهش، به حلقۀ رادیکال‌ترین طرفداران اصلاحات در نیویورک پیوست و در «فرز مدرن اسکول» مدیر و معلم و «طلبۀ اول» گردید و این در واقع آزمایشی بود در آموزش و پرورش مبتنی بر آزادی.

نویسندگی:

در سال 1917 در حالی که در دانشگاه کلمبیا درس می‌خواند تا مدرک دکترایش در فلسفه را بگیرد، اولین کتاب خود با نام «فلسفه و مسئلۀ اجتماعی» را نوشت. او در این کتاب این ایده را مطرح کرد که فلسفه رشد نکرده است زیرا از رویارویی با مشکلات واقعی جامعه امتناع کرده است. او در همان سال نیز مدرک دکترایش را دریافت کرد و در دانشگاه نیز به تدریس فلسفه پرداخت. در سال 1914 در کلیسای پرسبیتری، واقع در خیابان چهاردهم نیویورک، خطابه‌هایی در فلسفه و ادبیات و تاریخ علم و هنر ایراد کرد و این خطابه‌ها را برای کتاب «تاریخ فلسفه» آماده ساخت. خطابه‌ها که در زیر عنوان مذکور چاپ شد، سال‌ها از جمله کتاب‌های پرفروش گردید و مؤلف و ناشران آن را دچار حیرت کرد. با موفقیت کتاب تاریخ فلسفه کار تدریس را رها کرد و در سال 1927 متقاعد شد تا تمام عمر خود را وقف نوشتن «تاریخ تمدن» کند. در سال 1927 به اروپا سفر کرد و در سال 1930 برای مطالعه دربارۀ مصر و خاور نزدیک، هند، چین و ژاپن به گردش دور دنیا پرداخت و باز در سال 1932 به دور کره گردش کرد و از ژاپن، کره، منچوری، سیبری و روسیه دیدن کرد. پس از هفت سال سیر و تحقیق در سال 1935 کتاب «میراث شرقی ما» را که نخستین جلد «تاریخ تمدن» است منتشر کرد. از دیگر آثار دوران می‌توان به «تاریخ فلسفه»، «ماجراهای فلسفه» و «فلسفه و مسائل اجتماعی» اشاره کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی