وقتی دیدم دنیا مثل خود من است ، مثل برادر من ، فهمیدم که خوشبخت بوده ام. و هنوز هم خوشبخت هستم. برای کامل شدن همه چیز ، برای آن که احساس تنهایی نکنم ، فقط یک آرزو داشتم بکنم ، که در روز اعدام من تماشاچی ها زیاد باشند و با فریاد های سراپا نفرت از من استقبال کنند.
خیلی خوب بود . ارزش خوندن داره
خوندنش راحته ولی خوب خوندنش سخته
لیلی گلستان ترجمه ش بهتره یا خشایار دیهیمی ؟