

انتشارات بهار سبز منتشر کرد:
در زندگي لحظاتِ پي در پي و به شدت تكرارشونده و ملالآوري وجود دارد كه خودمختار، و بياراده آدمي، صرفِ نبشِ قبرِ ديروز و ديروزها ميشود و صاحب خود را با دروني آكنده از آه، اندوه و، خشم و، نفرت، بر سر چنين مزار متعفني ميايستاند و مجبور به ژاژخايي و بيهودهگويي و بيهودهانديشي ميكند، به گونهاي كه بدينسان خواهد گفت: «ياد باد روزهاي خوشي كه با آن يار تمام عيار گذشت!» و يا، «اي دريغ از عمر رفتهاي كه در كنار آن يار بيلياقت خيانتكار، به همين سادگي از كف برفت!» و آنگاه كه از سر مزار آن يار رفته، و آن رابطه مرده و، آن ديروز در گذشته، اندوهبارتر از لحظات پيشين به دنياي واقعي بازميگردد، زندگي خود را تاريكتر از قبل مييابد؛ زندگييي سوت و كور و تيره و تار، كه مدتهاست ديگر چنگي به دل نميزند؛ تو گويي كه در نبود آن يار رفته، تار از پود زندگي برداشته شده است و اين جامهي نخنما شدهي زندگي، ارزش دوباره پوشيدن ندارد! اين روايت ملالآور و جانشكار، روايت زندگي همهي شكستخوردگان عشقي عاطفيست؛ همهي آن كساني كه تا بخش تاريك، اما واقعي روايت عاشقانه خود، و آن يار رفته را نيابند و نبينند، نيز با نيمهي روشن خود، ملاقاتي نداشته باشند و او را در آغوش نكشند، محال ممكن است كه دست از اين تكرار جانفرساي كشنده، بردارند. اين كتاب ضمن روايت نيمه پنهان آن حكايت عاشقانه و آن يار رفته، نقاب از چهرهي واقعيتهايي برخواهد داشت كه مواجهه با آن، لازمهي ترميم شكست عشقي عاطفي خواهد بود؛ و بيگمان، خوانندگان ارجمند خود را به ترميمي از جنس «بزرگي» و رشدي از جنس «بشكوهي» خواهد رساند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













