هزار توی ارواح (2 جلدی)(گورستان کتاب های فراموش شده)(4)

---

کارلوس روئیث ثافون نویسندۀ اسپانیایی، رمان تخیلی هزارتوی ارواح را در سال 2016 منتشر کرد. این رمان ابتدا در اسپانیا و آمریکای لاتین منتشر شد و هارپر کالینز در 18 سپتامبر سال 2018 این کتاب را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد.

---

هزارتوی ارواح چهارمین و آخر کتاب از مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده است. اولین جلد از این مجموعه با نام «سایۀ باد» در سال 2001 منتشر و تبدیل به کتاب پرفروشی شد و برای هفته‌ها در صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های اسپانیا قرار گرفت. «بازی فرشته» پیش‌درآمدی بر کتاب سایۀ باد بود که در سال 2008 منتشر شد. جلد سوم مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده نیز با نام «زندانی آسمان» در سال 2012 منتشر شد. 

حالا در هزارتوی ارواح، کارلوس روئیث ثافون بار دیگر به سراغ قهرمان کتاب سایۀ باد رفته است. دنیل سمپره و خانواده‌اش به همراه فِرمین دوست‌داشتنی و کارآگاهی زیبا به نام آلیسیا، از یکی از تکان‌دهنده‌ترین توطئه‌های تاریخ اسپانیا پرده برمی‌دارند. از بسیاری جهات کتاب هزارتوی ارواح شبیه یک فیلم جنایی شده است و شخصیت‌های کتاب خود را در لبۀ مرگ و زندگی می‌یابند.

گورستان کتاب‌های فراموش شده مکان اصلی حوادث مجموعه چهار جلدی کارلوس روئیث ثافون است. یک کتابخانۀ مخفی هزارتو در بارلسون که محافظان در آن از کتاب‌های کمیاب و نایاب محافظت می‌کنند و هر بازدید کننده‌ای تنها یک بار در عمرش می‌تواند یک کتاب از این کتابخانه بیرون ببرد.

جلد اول مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده یک معمای گوتیک هیجان‌انگیز است. شخصیت اصلی این کتاب دنیل سمپره پس از کشف کتابی در گورستان کتاب‌های فراموش شده، به دنبال مردی رفت که قصد داشت تمام کتاب‌های این نویسنده یعنی خولین کاراکس را نابود کند.

حوادث رمان در شهر بارسلون و در اواخر دهۀ 1950 و اوایل دهۀ 1960 رخ می‌دهد.

آلیسیای نُه ساله والدینش را در طول جنگ داخلی اسپانیا یعنی زمانی که فاشیست‌ها در سال 1938 وحشیانه بارسلونا را بمباران کردند، از دست داد. بیست سال بعد، او هنوز زخم‌های عاطفی و جسمی آن دوران وحشتناک را به دوش می‌کشد. این دختر بیست و نه ساله که از کار خود به عنوان بازرس پلیس مخفی اسپانیا در مادرید خسته شده است، شغلی که بیش از یک دهه مشغول آن بوده است، تصمیم می‌گیرد که کار خود را رها کند. 

اما با اصرار رئیسش تصمیم می‌گیرد آخرین پرونده را نیز بپذیرد و به دنبال حل پروندۀ ناپدید شدن مرموز وزیر فرهنگ اسپانیا می‌رود. آلیسیا و همکارش، یک سرنخ پیدا می‌کنند. کتابی کمیاب از نویسنده‌ای به نام ویکتور ماتایکس که در دفتر والِس در عمارت مادرید پنهان شده است. والس مدیر زندان بدنامی در بارسلونا در طول جنگ جهانی دوم بود. آلیسیا در سفرش به اسپانیا و به دنبال سرنخ‌هایی که پیدا می‌کند و صحبت با چندین کتابفروش به کتابفروشی خانوادۀ سمپره می‌رسد.

«آلیسیا سری به نشانه‌ی تأیید تکان داد. سوارشدن و پیاده‌شدن از اتومبیل در روزهایی بد مثل آن روز هرگز برایش آسان نبود؛ اما نمی‌‌خواست آن دو نفر حال‌وروز او را حتی از آنچه بود، بدتر فرض کنند. وقتی روی پاهایش ایستاد درد جان‌کاهی را که مثل مته‌ای در حال سوراخ کردن ران او بود، در وجودش محبوس کرد و لبخندی بر لب نشاند. مرد دربان، با چتری که بالای سر آلیسیا گرفته بود تا ورودی هتل همراهی‌اش کرد. با ورود به هتل گویی که گُردانی از پیشخدمت‌ها و ملازمان در انتظارش بودند تا او را در مسیر سرسرای عظیم آن مکان همراهی کنند و به محل ملاقات برسانند. وقتی متوجۀ مسیر راه‌پله‌ای طولانی شد که سرسرای هتل را به سالن بزرگ غذاخوری در طبقه بالا هدایت می‌کرد، با خود فکر کرد باید عصایش را همراه می‌‌آورد.»

«نگهبان پارکینگ به لحاظ شکل ظاهری، موجودی بود میان هومونکلوس و موش، و به نظر می‌رسید در‌ آن روپوش آبی‌رنگ ویژه‌ی نگهبانی تنها به لطف تکه‌پارچه‌های کثیف و ژنده‌ای که از کمربندش به سمت زمین آویزان بودند و همین طور لایه‌ی چربی جمع شده در شکمش، که ظاهراً بنا بود او را در برابر عناصر پنج گانه‌ی طبیعت نیز حفظ کند، توانسته تعادل خود را حفظ کند و راست بایستد، پس از آنکه با نگاه خیره‌اش سراپای وجود آلیسیا را ورانداز کرد با تظاهر در مقابل او تعظیمی کرد و در حالی که فکر می‌کرد آلیسیا توجهی به او ندارد با حالتی توطئه‌آمیز چشمکی تحویل بارگاس داد.»

«فرمین اگرچه در ذهن خود مفهوم تقدیر را چیزی می‌دانست همواره نشسته در کمین برای حمله‌ی گازانبری از پشت به انسان‌های معصوم و بی‌گناه، آن‌هم در بدترین شرایط ممکن، طوری که آن‌ها گاه حتی فرصت بالا‌کشیدن شلوار خود را هم نداشته باشند؛ اما با این حال از نشستن در ایستگاه راه‌آهن، نگریستن به قطارها و مرور خاطرات آن لحظات برای خودش و نگاه‌کردن به مسافران از راه‌رسیده یا در حال رفتن، لذت می‌برد و هر زمان که وقفه و فرصتی برای رفع خستگی در زندگی پیش می‌آمد، همین کار را تکرار می‌کرد. ایستگاه قطار برایش نمود همان‌جایی بود تراژدی‌ها و داستان‌های عاشقانه آغاز یا به انتها می‌رسیدند؛ درست همانند داستان‌ رفتن خود او و بازگشت دوباره‌اش، ایستگاه قطار برای او آغاز و پایان حکایت خیانت‌ها، توطئه‌ها، غیاب‌ها و حضور دوباره بود.»

کارلوس روئیث ثافون در مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده ژانر گوتیک، تعلیق، دلهره و هیجان را با هم ترکیب کرده است. بنابراین اگر به رمان‌های تخیلی و هیجانی علاقه دارید به هیچ وجه خواندن این رمان زیبا و البته دیگر جلدهای مجموعۀ گورستان کتاب‌‌های فراموش شده را از دست ندهید.

آثار روئیث ثافون در 45 کشور منتشر شده و به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. با توجه به این آمار می‌توان گفت که کتاب‌های روئیث ثافون، پرتیراژترین کتاب‌های یک نویسندۀ معاصر اسپانیایی است. روئیث ثافون آثارش را با الهام از کتاب‌های کلاسیک قرن نوزدهم، داستان‌های جنایی و نویسندگان گوتیک و معاصر می‌نوشت. به غیر از کتاب فیلم و فیلم‌نامه‌نویسی نیز تأثیر بسزایی بر آثارش گذاشته‌اند اما هیچ‌وقت با اقتباس و ساخت فیلم از کتاب‌هایش موافقت نکرد. 

کارلوس روئیث ثافون در 19 ژوئن سال 2020 بر اثر سرطان در لس‌آنجلس درگذشت.

رمان هزارتوی ارواح نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد و بسیاری آن را پایانی رضایت‌بخش برای مجموعه کتاب‌های گورستان کتاب‌های فراموش شده می‌دانند.

«بخش پایانی این مجموعۀ چهار جلدی تاریخی اسپانیایی، حیرت‌انگیز و لذت‌بخش بود.» - منتقد روزنامۀ گاردین

«کتابی هیجان‌انگیز و تکان‌دهنده... طرفداران کتاب‌های رمزآلودِ پیچیده و ادبی عاشق آن خواهند شد. کارلوس روئیث ثافون با کارآگاهانش به مبارزه با رژیم‌های سرکوبگر و فاسد می‌پردازد.» - پابلیشرز ویکلی

«این رمانی است که با خواندنش متوجه گذشت زمان نمی‌شوید و به نوعی کتاب‌خواندن در دوران بچگی را به یادتان می‌آورد.» -ایرلند تایمز

«کتابی مملو از تعلیق... یک داستان مهیج جذاب که شما را میخکوب می‌کند.» - نقد کتاب واشنگتن

«مشخص است که روئیث ثافون از نوشتن این داستان عظیم لذت زیادی برده است... توانایی او در پیگیری هزاران موضوع و پیوند دادن آن‌ها به همدیگر، و داستان‌سرایی‌اش حیرت‌انگیز و تحسین‌برانگیز است... یک پایان رضایت‌بخش برای یک حماسۀ بزرگ که البته باعث می‌شود طرفداران باز هم دلشان بخواهد که این مجموعه ادامه پیدا کند.» -کیرکاس ریویوز

کتاب هزارتوی ارواح از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 4.5 از 5 را به دست آورده است.

پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2018

مجموعه داستان‌های گورستان کتاب‌های فراموش شده از کارلوس روئیث ثافون را نشر نیماژ با ترجمۀ علی صنعوی منتشر کرده است.

هزارتوی ارواح شاهکار کارلوس روئیث ثافون است. او در این رمان هیجان‌انگیز و دلخراش بار دیگر ثابت می‌کند که چه نویسندۀ چیره‌دستی است و دوباره طرفدارانش را به دنیای کتاب‌ها و آن گورستان مبتکرانۀ فراموش شده می‌برد. 

کارلوس روئیث ثافون همیشه می‌گفت که خوانندگان لازم نیست مجموعۀ گورستان کتاب‌های فراموش شده را به ترتیب بخوانند اما خوانندن آن‌ها به ترتیب بسیار لذت‌بخش‌تر خواهد بود.

اگر سرعت مطالعه‌تان 300 کلمه در دقیقه باشد،‌ حدوداً 32 ساعت طول می‌کشد تا کتاب هزارتوی ارواح را به طور کامل مطالعه نمایید.

- سایه باد اولین جلد از چهارگانۀ «گورستان کتاب‌های فراموش شده» نوشتۀ کارلوس روئیث ثافون است که به موفقیت و محبوبیت بالایی در میان کتابخوانان رسید. عنوان جلدهای بعدی عبارتند از بازی فرشته، زندانی آسمان و هزار توی ارواح (2 جلدی). کتاب‌های این مجموعه شخصیت‌های یکسانی دارند اما داستان‌هایشان به یکدیگر مرتبط نیستند و می‌توانید هر جلد را جدا مطالعه نمایید. 

- مارینا، اثر دیگری از کارلوس روئیث ثافون که حال و هوایی مرموز دارد. کتاب داستان نوجوان ۱۵ ساله‌ای به نام مارینا است که از مدرسۀ شبانه‌روزی در بارسلونا فرار می‌کند و اتفاقی وارد باغی عجیب می‌شود.