کمی تاریکی برای خوب دیدن

نثرهایی ادبی از مسیر قطار بوبن به سمت منزل نقاشی شاهکار که در او اثر زیادی گذاشته نوعی مدح از او آثارش و زندگی در آن زاویه دید. کتاب های بوبن سرشار از آرایه های ادبی و زیبایی های شاعرانه است. چند نمونه در این کتاب پنج دقیقه شب ست اسم شهر به شصت سال الهیات می ارزد. تو آنقدر نیستی را سین جیم می کنی تا بالاخره مشتی نور به تو بدهد. دلم بوته آهنگری است هر چیز زمختی که در آن می ریزد می سوزد و به شمش نوشتار تبدیل می کند. تنهایی من رصدخانه آسمان است. جملات من مثل این قطار دراز هستند. آنها می توانند در جاهای مختلف چندین سکوت را سوار و پیاده کنند. کسی سوار قطار می شود و در سکوت دیوارهای دنیا را رنگ می کند. در خاکسپاری پرندگان تنها قدیسان چهارساله شرکت می کنند. خورشیدی در فر می پزد به شکل مرغ است. شراب سر دوستی اش با من قسم می خورد.