نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات صدای معاصر منتشر کرد:
پروست به عنوان رمان نویسی بزرگ قبل از هر فرد دیگری ما را به درک مفهوم واقعی زمان فرا میخواند
(ژان ایو تادیه نویسنده و استاد دانشگاه سوربن فرانسه)
مهم ترین دستاورد پروست در زیباشناسی مدرن است. او زیباشناسی مدرن را بنیان نهاد و صورت کاملا جدیدی از زمان بندی را پایه ریزی کرد.
ژولیا کریستوا: فیلسوف، منتقد ادبی، رمان نویس بلغاری فرانسوی
اثرهای کوتاهی وجود دارند که بلند به نظر می رسند، اما اثر بلند پروست در نظرم کوتاه جلوه میکند
ژان کوکتو (شاعر، نقاش نمایشنامه نویس فیلم ساز و کارگردان
اساساً یکی از ویژگی های این نامه ها، بازنمایی برخی رفتارهای اوست همچنین این نامه ها سرشار از ویژگیهای سبک شناختی نویسنده در جستجوی زمان از دست رفته است. نثری فاخر که گاهی شعرگونه می شود
لیدیا دیویس (نویسنده، مترجم و زبان شناس آمریکایی)
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب نامههای پروست به همسایهاش از سایت گودریدز امتیاز 3.4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب نامههای پروست به همسایهاش از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.
مارسل پروست یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم بود. مجموعۀ هفت جلدی این نویسنده «در جستجوی زمان از دست رفته» » لقب بلندترین رمان جهان را یدک میکشد. کتاب نامههای پروست به همسایهاش، رمانی کوتاه و برگرفته از واقعیت است. چاپ اول مکاتبههای همگانی بین سالهای 1930 و 1936 در شش مجلد کوچک منتشر شد و بعدها نظر منتقدان تغییر کرد و لیدیا دیویس نامههای پروست را از زبان فرانسوی به انگلیسی ترجمه کرد و این نامهها در قالب کتابی منتشر شدند. این کتاب مجموعهای شگفتانگیز از بیستوسه نامه خطاب به خانمی در طبقۀ بالای ساختمان پروست است که ابتدا هیچچیز دربارهاش نمیدانیم و سه نامه نیز خطاب به همسر این بانوی ناشناس نوشته شده است.
«اگر از دست همسایههای پر سروصدایتان عاصی شدهاید، حتماً پس از خواندن نامههای پروست به همسایهاش با او همدردی خواهید کرد.» -تایمز
«کتاب نامههای پروست به همسایهاش، تصویری جذاب از دوستی بین دو نفر در گوشهای از دنیا است که تنها با چند اینچ گچ و تخته از هم جدا شدهاند ولی بهندرت همدیگر را میبینند.» -نیو استیتمن
پروست نویسندهٔ دشواری است که اگر راغب شدید اثر بزرگ او، در جستجوی زمان از دست رفته را بخوانید، بهتر است ابتدا با آثار کمحجمتر و سادهتر او مطالعه را شروع کنید؛ مانند «نامههای پروست به همسایهاش». همچون بیشتر نامههای پروست، این نامهها نیز تاریخ ندارند اما برای راحتی خوانندگان به این نامهها نظم داده شده است. بر اساسِ میزان پیشرفت دوستی میان پروست و همسایهاش و دیگر مطالب منتشر شدۀ پروست، توانستند تاریخی فرضی برای نامهها در نظر بگیرند. پیشنهاد میشود خواندن این کتاب را با بخش «سخن پایانیِ مترجم» شروع کنید تا با سبک نویسنده بهتر آشنا شوید.
«اواخر 1914: مادام! ای کاش به همان اندازه که از خواندن نامهی شما لذت بردم شما نیز از کتابم لذت برده باشید. به گمانم بخشهای اندوهناکی که دربارهی سپیدهدم است و همچنین فضاهایی که به آدمها و زندگیشان اختصاص داده شده تا حد زیادی بر واقعیت منطبقاند اما توصیفهای داخل کتاب بهسختی رضایت خاطرم را فراهم میآورند. با هیچیک از نواحییی که نام بردهاید آشنا نیستم اما اغلب اوقات آنها را در ذهن خودم تجسم میکنم؛ شما با سخنان مصور و تابناک خود اتاق محصور و بیوزن مرا غرق در رنگ و نور کردید. گفتهاید حالتان بهبودیافته و زندگیتان زیباتر شده، با شنیدن این خبر شادیِ وصفناپذیری در خود احساس میکنم؛ من نه حالم رو به بهبود است و نه زندگیام زیباتر؛ تنهاییام ژرفتر شده و غیر از خورشیدی که نامهتان بر من تاباند از فروغ آفتاب بیبهرهام. نامهتان پیامآوری خجسته بود و برخلاف آن گفتهی حکیمانه، این پرستویِ تنها بهاری تمام عیار برایم به ارمغان آورد. مادام اجازه دهید از صمیم قلب بابت این نامه از شما قدردانی کنم همچنین تقاضا دارم سلام مرا به دکتر برسانید تا محترمانهترین درودهایم را به پایتان بریزم.»
«نوامبر 1915: مادام! نامهی شما وجودم را از قدردانی (و اندوه) سرشار میکند زیرا بهنظر میرسد بر این باورید که ممکن است شک و شبهههایی از جانب من وجود داشته باشد. مجموعهی نامههای «سکوت» که بهتر است بابت آنها از شما عذرخواهی شود با سکوتی دیگر همراه شدند؛ سکوتی که بهوضوح در شش روز گذشته شاهد آن بودم و مرهون لطف شما بودن برایم خوشایند بود. شیرینیِ حضور شما و همچنین نیتتان در نامه تجسمیافت و من آن را با چاشنیِ سپاسگزاری مزهمزه کردم و بسیار لذت بردم. بیم آن دارم دوستم رینالدو هان که بعد از پانزده ماه برای نخستین بار از جبهه بازگشته و امشب حوالیِ نیمهشب بهطور غیر منتظره از راه رسید و رزموار وارد شد موجب سروصدا شده باشد و آنچه را از من دریغ میدارید اندکی تلافی کرده باشد. بسیار هیجانزده بودم که یکبار دیگر او را ببینم. نمیدانم تا چه اندازه وضعیت سلامت جسمیام اجازه خواهد داد در طول شش روزی که در پاریس اقامت خواهد داشت او را ببینم اما از او خواهم خواست دوباره سروصدا نکند. چیزی که نمیتوانم درک کنم این است که مانند گردباد از پلهها بالا میآید و چون گردباد نیز به پایین باز میگردد؛ افسوس! تا پایانِ جنگ دگربار به خانه باز نخواهد گشت.»
«ژوئیه یا اوت 1915: مادام! امیدوارم مرا بیشازحد بیملاحظه ندانید. چند روز اخیر سروصدا زیاد بود و از آنجا که حالم چندان خوش نیست به سروصدا حساستر شدهام. باخبر شدهام دکتر پسفردا پاریس را ترک خواهد کرد، از اینرو گمان میکنم فردا به میخکوبیِ جعبهها خواهد پرداخت. اگر امکان دارد جعبهها را امروز غروب میخکوبی کنید در غیراین صورت فردا تا ساعت چهار یا پنج بعدازظهر از میخکوبی جعبهها خودداری کنید. (اگر حملهی آسمم زودتر فروکش کرد بیدرنگ به شما اطلاع خواهم داد.) اگر ضروریست که صبح جعبهها را میخکوبی کنید لطفاً این کار را در آن بخشی از آپارتمانتان که بالای آشپزخانهی من است انجام دهید نه آن بخش که بالای اتاق خوابم قرار دارد. از نظر من بالای اتاق خواب شامل بالای اتاقهای مجاور نیز میشود حتی در طبقهی چهارم وقتی ضربه زده میشود در قسمتهایی از خانه که صدا اندکی کاهش مییابد نیز صدایی قابل ملاحظه و ناپیوسته به گوش میرسد. باید اقرار کنم صحبت کردن با شما در خصوص چنین چیزهایی بسیار آزاردهنده است و شرمساریام از این بابت بیش از آنیست که بتوانم بر زبان بیاورم. دلیل اینکه امروز چنین درخواستی دارم این است که امسال به هیچ عنوان چنین خواستهیی نداشتهام و دیگر اینکه بخشنامههای وزیر جنگ یکی پس از دیگری بهسرعت و با تناقض صادر میشوند و بهنظر میرسد وضعیت سربازی من که پیش از این سهبار بررسی شده بود بار دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.»
کتاب نامههای پروست به همسایهاش، رمانی جذاب، خندهدار و تکاندهنده است. این کتاب کمحجم شامل بیستوشش نامهی مارسل پروست به خانم همسایه و همسرش است که موضوع آن حول محور یکی از دغدغههای نویسندگان است، سکوت. آپارتمانی که پروست در بلوار هاوسمن پاریس در آن زندگی میکرد زیر مطب یک دندانپزشک آمریکایی واقع شده بود، و پروست از سروصدای دستگاههای دندانپزشکی وی در عذاب بود. تعمیرات در این خانه و خیابان و خانههای اطراف نیز روزگار را بر این نویسندهٔ حساس سخت کرده بود. عاقبت پروستِ بیزار از سروصدا، به نامهنگاری با همسر دندانپزشک روی میآورد بلکه کمی از سروصدای آنها را با خواهش و تمنا بکاهد. پروست به هر لطایفالحیلی همسایگان را به سکوت دعوت میکند. این رفتار وسواسگون به آنجا کشیده میشود که هنگام حضور در هتل گرانقیمتی نیز پنج اتاق اجاره میکند، یکی برای خودش و چهارتای دیگر برای آنکه از سکوتش محافظت کند. فراموش نکنیم یکی از دغدغههای همیشگی اندیشهورزان همین سکوت بوده است، چنانچه شوپنهاور بیست سال به زنی غرامت میداد، پادافره حملهای که به او کرد، چون آن زن جلوی درِ خانهی شوپنهاور حرف میزد. البته پروست با سلاح کلمات به این جنگ میرفت. بنابراین نامهها گاهی رنگ التماس و خواهش دارد و گاهی از نیش طعن و کنایه سرشار است.
بخش دوم کتاب، دربردارندهٔ توضیحهای لیدیا دیویس است دربارهٔ سبک نوشتاری و اصرار پروست در استفاده نکردن از نظام سجاوندی چون ویرگول... و بهکارگیری جملههای طولانی تودرتویی که همهٔ خوانندگان رمان چند مجلدی در جستجوی زمان ازدسترفته با آن آشنا هستند. با خواندن پیشگفتار «ژان ایوتادیه» وتوضیحات « لیدیا دیوس» مترجم انگلیسی اطلاعاتی راجع به خانم ویلیامز، همسرش، سلایق ادبی، علاقهاش به موسیقی و همچنین خصوصیات فردی، بیماری، حساسیت به آلودگی صوتی وشیوه نگارش پروست را به دست میآوریم. اگر از خوانندگانی هم باشیم که پیش از این « درجستجوی زمان از دست رفته» رمان طولانی و سترگ مارسل پروست را خوانده باشیم. تنهایی، بیماری، گوشه گیری ( که بخشی از آن شاید ناشی از همان بیماری باشد)، پیچیدگی ذهنی، ژرفکاوی، نازک بینی، استفاده آگاهانه ازقواعد نحوی، نثرفاخر، جهانبینی اجتماعی، تازگی بیان، جملات، سطرها وپاراگرافهای طولانی مارسل پروست را به یاد داشته باشیم؛ همین طور نگاهش به زن را؛ زنی که باید زن- مادر باشد؛ ازدل کلمات مفاخرهآمیز پروست به خانم ویلیامز می توانیم به دلبستگی وحس عاطفی ایجاد شده بین او وخانم ویلیامز پی ببریم.
مارسل پروست در این نامهها و مکاتبات نبوغ زیادی نشان داده و در واقع با خواندن این نامهها با طرز فکر پروست، رنجهایش و دغدغههای فکریاش آشنا میشوید. بنابراین اگر از خواندن این کتاب لذت بردید به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز مطالعه نمایید.
- نامههای تولستوی مجموعهای از نامههای تولستوی نویسندۀ معروف به خانوادهاش، دوستان و دیگران است که در این نامهها احساسات، ایدهها و دیدگاهاش را با آنها به اشتراک گذاشته است. آنچه در این نامهها به چشم میآید این است که تولستوی رویدادهای سیاسی آن زمان را در نامههایش بروز نداده و برای همین منتقدان این نامهها را دورۀ بحران یا انقلاب فکری تولستوی میدانند.
- نامههای ون گوگ، مجموعهای نامه از این نقاش مشهور هلندی است که حدود 830 تا از این نامهها را خودش ارسال کرده و باقی نامههای دریافتی از دیگران است. ون گوگ ارتباط بسیار خوبی با برادر کوچکترش تئو داشت و بیش از 650 مورد از این نامهها خطاب به برادرش است. این مجموعه همچنین شامل نامههایی میشود که ون گوگ به خواهرش ویل و سایر بستگان میفرستاد. این نامهها را میتوان به نوعی زندگینامۀ این هنرمند تلقی کرد.
- با عشق کورت، نامههای عاشقانۀ عمیق شخصی کورت ونهگات نویسندۀ آمریکایی به همسر اولش جین است. دختر ونهگات این نامهها را گردآوری و ویرایش کرده است و مضمون این نامهها اجتماعی و ادبی است. این نامهها در واقع بازتابی از شخصیت واقعی ونهگات است و نشان میدهند که این نویسنده از همان دوران جوانی با فوتوفن نویسندگی کاملاً آشنا بوده است.
مارسل پروست، روشنفکر، مقالهنویس، منتقد و رماننویس قرن بیستم و از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم است. مجموعۀ هفت جلدی این نویسنده، در جستجوی زمان از دست رفته، بلندترین رمان جهان محسوب میشود. پروست زندگی سختی داشت. او مبتلا به تنگی نفس بود و همین موضوع او را مجبور به انزوا از جامعه میکرد. پروست اندکی بعد از جنگ فرانسه و پروس که بین ناپلئون سوم و پادشاهی پروس درگرفته بود، متولد شد. پدر مارسل پروست یک پزشک بزرگ بود که در ریشهکن کردن وبا در فرانسه کمکهای شایانی کرده بود. بر خلاف او، مارسل پسری نحیف و مریض حال بود که با پول ارث خانواده زندگی میکرد و در آرزوی این بود که کتابهایش بهاندازه کمکهای پزشکی پدرش به بشریت خدمت کنند. پروست در نُه سالگی اولین حمله جدی آسم را تجربه کرد. پس از آن بهخاطر بیماری به تعطیلات طولانی در روستای ایلیرز رفت. بیماری و دوری از اجتماع شهری بسیار در روحیه و شخصیت مارسل پروست تأثیر گذاشت. او در مسیر زندگی شخصیاش کوشید تا با بزرگزادگان همنشین شود زیرا در آن زمان دوستی با طبقه اشراف جامعه یک فضیلت اجتماعی محسوب میشد. اما بعد از دوستی با این طبقه متوجه شد آنها موجوداتی توخالی و بیرحماند که تنها به پول و ثروت اهمیت میدهند و از آنجایی که فضیلتهای انسانی در بین انسانها بیتوجه به شهرت و ثروتشان تقسیم شده است، میتوان آن را همهجا یافت. پروست تا 38 سالگی به نوشتن داستان کوتاه و مقاله میپرداخت و بعدازاین دوره بود که بهخاطر شرایط روحی و ذهنی خاص که در رمان در جستجوی زمان از دست رفته شرح داده میشود، به نوشتن این رمان روی آورد. او در جولای 1909 برای نوشتن رمانش به انزوای خودخواسته رفت و اولین پیشنویس رمانش را در سپتامبر 1912 تمام کرد. ناشران جلد اول این مجموعه، با عنوان طرف خانه سوان، را بارها و بارها رد کردند اما سرانجام در نوامبر 1913 با هزینۀ خود نویسنده کتاب منتشر شد. پروست در آن زمان قصد داشت کتابش را در سه جلد منتشر کند. در طول سالهای جنگ جهانی اول، او در تعداد جلدهای رمانش تجدیدنظر کرد و احساس بافت و ساختار رمانش را غنیتر و عمیقتر کرده به تقویت عناصر واقعگرایانه و طنز آن پرداخت. با این تصمیم رمان در جستجوی زمان از دست رفته تبدیل به یکی از عمیقترین دستاوردهای تخیلی بشر شد. متأسفانه عمر مارسل اجازه نداد که خودش سه جلد نهایی را ویرایش و بازنویسی کند. در 1919 جلد دوم، در سایۀ دوشیزگان شکوفا منتشر شد و همزمان با آن طرف خانه سوان، به تجدید چاپ رسید. پروست به عشق فراوان نیاز داشت؛ زیرا بر این باور بود که در روابط عاطفی و احساسیاش یک سویه عشق میورزد. دوست داشت که آثارش خوانده شود این شاید یکی از دلایلی است که بخشهایی از نوشتههایش را در مجلههای عامهپسند چاپ میکرد. در ابتدا خبرنگار محافل اشرافی بود -همکاری با روزنامهی فیگارو- و بعد از آن نویسندهی یک رمان روانشناختی که در 1919 برندهی جایزهی گنکور میشود و در نهایت چنین معرفی میشود، آفریننده، و شاعر. نویسندهی یک رمان بلند که راوی تحول قشرهای بالای جامعهی پاریسی در مدت نیم قرن یا به عبارتی موجزتر یک رسالهی زیباشناسی است در فرم و قالب داستان.
آثار مارسل پروست: · بیاحساس · حسادت
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.