نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افرا منتشر کرد:
آلساندرا از نادیده گرفته شدن خسته شده اما برای به دست آوردن قدرت نقشهای دارد:
به پادشاه سایه ابراز عشق کند.
با او ازدواج کند.
او را بکشد و پادشاهیاش را تصاحب کند.
هیچکس میزان قدرت پادشاه سایه را نمیداند، پادشاهی که به تازگی تاجگذاری کرده است. برخی میگویند او میتواند به سایههایی که در اطرافش میچرخند فرمان دهد تا دستوراتش را اجرا کنند. برخی میگویند سایهها با او حرف میزنند و افکار دشمنانش را در گوشش زمزمه میکنند. با این وجود، آلساندرا میداند لیاقتش چیست و برای به دست آوردن آن تمام تلاشش را میکند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتابِ سایههای میان ما از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
کتابِ سایههای میان ما از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
• نامزد دریافت جایزهٔ بهترین رمان فانتزی و علمی-تخیلی جوانان گودریدز در سال 2020
کتابِ سایههای میان ما رمانی فانتزی و عاشقانه اثر تریشا لونسلر نویسندهٔ آمریکایی است. این رمان در سال 2020 منتشر شد و نویسنده در آن داستان دختری جاهطلب به نام آلساندرا را روایت میکند که از نادیدهگرفتن خسته شده و نقشه میکشد تا با اغوای پادشاهِ سایهها قدرتی را که همیشه بهدنبالش بوده است به چنگ بیاورد.
«کتابِ سایههای میان ما تبدیل به کتاب فانتزی مورد علاقهٔ من شده است: فضایی تاریک، مسحورکننده و کاملاً اعتیادآور دارد. با کمی رمز و راز و شخصیتهای پیچیده، نویسنده داستانی درخشان از عشق و جستوجوی قدرت نوشته است: به زبان ساده این همان داستان عاشقانهٔ گروه اسلیترین است که همه منتظرش بودیم.» - کری مانیسکالکو
«سایههای میان ما جدیدترین اثر تریشیا لونسلر، یک فانتزی جذاب مملو از نقشهها و دسیسههای مختلف است. من عاشق این کتاب شدم.» - کندر بلیک، نویسنده
تریشیا لونسلر در رمان سایههای میان ما خواننده را به دنیایی فانتزی میکشاند که پادشاه سایهها در آن حکمرانی میکند و داستان دختری را بازگو میکند که برای رسیدن به قدرت حاضر است دست به هر کاری بزند، حتی اگر دستهایش به خون آغشته شود. اگر به رمانهای فانتزی و عاشقانهٔ تک جلدی علاقه دارید، خواندن این رمان جذاب را از دست ندهید.
«خیاطی کردن همیشه یکی از سرگرمیهایم بوده است ولی غیرممکن است بتوانم در این مدت کوتاه تمام لباسهایی را که برای نقشههای آيندهام نیاز دارم، بدوزم. همراه با خیاط موردعلاقهام، ده لباس روزانه و پنج لباس شب و سه لباس خواب تازه، طراحی کردم و سفارش دادم (هر چند آن سه لباس خواب را خودم طراحی میکنم – نیازی نیست اودورا بداند قرار است چگونه شبهایم را بگذارنم.) پدر در برنامهریزی هیچ نقشی ایفا نمیکند چون بیشازحد با حسابدارش مشغول است و نگران املاکش است. ورشکسته شده است و با درماندگی سعی در پنهان کردن آن دارد. تقصیر او نیست. پدر ماهر است، ولی زمینمان به اندازهٔ گذشته ثمر نمیدهد. چند سال پیش بیماریای شیوع پیدا کرد و بیشتر دامها را از بین برد. هر سال محصولات کمتر میشوند. یکی از چاهها خشک شده است و روزبهروز مستأجران بیشتری اینجا را ترک میکنند. املاک ماسیس در حال مرگ است و پدر نیاز دارد شیربهای مناسبی برای من و خواهرم بگیرد تا بتواند زمینهایش را حفظ کند. هرچند از وضعیت آگاه هستم، به خودم زحمت نگرانی در مورد آن را ندادهام. خواستگارهایم همه احساس میکنند نیاز است چیزهای گرانقیمتی به من بدهند.»
«ابتدا پدر از کالسکه خارج میشود و دستش را به سمتم دراز میکند. با دستی دستکشپوش آن را میگیرم، دامن سنگینم را با دست دیگرم بلند میکنم و از پلهها پایین میروم. کاخ، سازهای عظیم است که تماماً با سیاه رنگآمیزی شده است. ظاهرش مطلقاً گوتیک است، موجوداتی بالدار بر فراز ستونها نشستهاند. برجهای گرد از کنارهها بالا رفتهاند و سقف آنها به سبک معماری اخیر، با سنگهای مسطح پوشیده شده است. تمام قصر در نزدیکی قلهٔ کوهی ساخته شده و بیشتر شهر به سمت پایین گسترده شده است. شاه سایه فاتح بزرگی است و نفوذ خود را بهآرامی در سرتاسر جهان منتشر میکند، درست مانند پدرش که قبل از او پادشاه بود. از آنجایی که پادشاهیهای اطراف هرازگاهی سعی در مقابله به مثل دارند، وجود یک شهر کاملاً محافظت شده حیاتی است و گفته میشود این کاخ بزرگ تسخیرناپذیر است. نگهبانان با تفنگهایی آویزان از شانههایشان، در شهر گشت میزنند و مانع دیگری در مقابل دشمنها محسوب میشوند. پدر درحالیکه مرا از پلهها به سمت ورودی اصلی هدایت میکند میگوید: «مطمئن نیستم مشکی رنگ مناسبی برای لباست باشه. همه میدونن رنگ موردعلاقهٔ شاه سبزه.»»
«سالن خالی میشود و من و پادشاه تنها میشویم. گروه ارکستر آهنگ جدیدی آغاز میکند، آهنگی که فقط ما در آن سهیم هستیم. درحالیکه نگاهش را در نگاه من قفل کرده، پادشاه قدیمی به جلو برمیدارد و من همراه با آن عقب میروم و حرکات او را دنبال میکنم. این نوع حرکت بیشتر از اینکه طراحیای داشته باشد که بتوان به آن پایبند بود، بداهه است و ناخودآگاه با خودم فکر میکنم که پادشاه بهنحوی در حال آزمایش کردن من با آن است و میخواهد ببیند میتوانم با او همگام شوم یا نه. وقتی قدمی به کنار برمیدارد، من هم از او تقلید میکنم. بازوهایش را پشتش نگه داشته ولی قرار نیست حرکاتش اینقدر خشک باشند، بنابراین اجازه میدهم دستهایم همراه با من حرکت کنند. در ابتدا برایم دشوار است که حواسم به پیچکهای سیاهی که دورش میرقصند پرت نشود. سایهها خیلی غیرمعمول و مسحورکننده هستند. در عجبم اگر دستم را به سمت یکی از آنها دراز کنم چه اتفاقی میافتد. دور انگشتم میپیچد؟ با لمس پوستم محو میشود؟ حس میکنم دستم را در مه فرو بردهام؟ وقتی پادشاه سایه دستی به سمتم دراز میکند، حواسم جمع میشود. میدانم نباید آن را بگیرم، بنابراین میچرخم و میگذارم دامنم دورم بگردد تا شلوارم نمایان شود. چشمانم را میبندم و آن حرکت را تا اعماق وجودم احساس میکنم.»
رمان سایههای میان ما با این جمله شروع میشود: «هرگز جسد اولین و تنها پسری که قلبم را شکست، پیدا نکردند. هیچوقت هم پیدا نخواهند کرد.» و با همین جمله میتوان شخصیت اصلی کتاب را شناخت.
آلساندرا شخصیت اصلی این داستان و دختری بیپروا و جاهطلب است که پیش از این نیز دست به قتل زده و حالا نقشههای شومی در سر دارد. او که بههیچ وجه با کشتن بیگانه نیست، میخواهد پادشاه سایهها را اغوا کند، با او ازدواج کند، او را بکشد و پادشاهی را بهدست بیاورد. اما هیچکس، حتی آلساندرا، از میزان قدرت پادشاه سایهها اطلاعی ندارد. برخی میگویند او میتواند به سایههایی که مانند پیچک دورش را گرفتهاند دستور بدهد تا کارهایی را برایش انجام دهند و از دست دشمنان خلاصش کنند. برخی دیگر میگویند سایهها در گوش او افکار دشمنانش را زمزمه میکنند. اما هیچکدام از این شایعات برای آلساندرا اهمیتی ندارد، او با زیباییاش سعی دارد به پادشاه نزدیک شود، دلِ پادشاه سایهها را بهدست بیاورد و در نهایت با کشتن او به قدرت برسد. اما آلساندرا تنها کسی نیست که سعی دارد پادشاه سایهها را بکشد. زمانی که عدهای به جانِ پادشاه سوءقصد میکنند آلساندرا سعی میکند زندگی او را نجات دهد چون بهنظرش پادشاه باید زنده بماند تا او ملکه شود و در این میان تلاش میکند تا دلش را به پادشاه سایهها نبازد.
• کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه نویسندۀ آمریکایی-کُرهای است که در سال 2022 منتشر شد. این داستان تخیلی و شگفتانگیز، داستان مردمی است که کنار دریا زندگی میکنند و هر سال برای اینکه گرفتار طوفانهای مرگبار و خشم خدای دریا نشوند، دختری را قربانی دریا میکنند. تا اینکه مینا برای نجات برادرش و نامزدش، خودش را به دریا میاندازد و زیر دریا با حقایق عجیب و باورنکردنیای روبهرو میشود.
• کتاب ریسیدن سپیدهدم اثر الیزابت لیم نویسندهٔ داستانهای فانتزی است. این کتاب داستان دختری است که خودش را جای برادرش جا میزند تا بتواند در مسابقهٔ خیاط امپراتور شرکت کند و ماجراجوییاش از جایی آغاز میشود که تصمیم میگیرد سه تا لباس جادویی از خورشید، ماه و ستارهها بدوزد.
• کتاب زندگی نامرئی ادی لارو اثر ویکتوریا شواب نویسندۀ داستانهای کسیدی بلیک است. این کتابْ داستان دختری نامیرا است. ادی لارو در ازای جادوانگی روحش را به شیطان فروخته اما حالا دچار نفرینی شده است و هیچکس او را بهخاطر نمیآورد. او در ماجراجوییای خارقالعاده به پیش میرود و سعی میکند هر کاری بکند تا در یاد و خاطر آدمها بماند اما زمانی که در یک کتابفروشی با مرد جوانی آشنا میشود همه چیز تغییر میکند.
• کتاب لور اثر الکساندر برکن نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب داستانی از جنگ خدایان است. هر کسی هر هفت سال یک بار، یک هفته وقت دارد تا خدایان فانی را شکار کند و قدرتشان را به چنگ بیاورد و این جنگ تا زمان زنده ماندن آخرین خدا ادامه دارد. لور نمیخواست وارد این جنگ شود اما گذشتهٔ تاریک و آیندهٔ پرترس و سرنوشتش او را دوباره به این بازی میکشاند.
• کتاب سیرک شبانه رمان فانتزی و تاریخی اثر ارین مور گنشترن دربارهٔ جادو و سیرک است. این کتاب داستانی تخیلی از جادو و عشق است که در لندن قرن نوزدهم میگذرد و داستان سیرکی عجیب است که تنها شبها ظاهر میشود و فعالیت میکند. داستان کتاب دربارهٔ دو شعبدهباز با طول عمری نامشخص است که سالهاست درگیر رقابتی شدید هستند و حالا پای شاگردانشان را به رقابت میکشانند.
• کتاب دیر درخت نارنج رمانی فانتزی اثر سامانتا شن نویسندهٔ بریتانیایی است. این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای فانتزی فمنیستی و حماسی نیویورک تایمز شد. داستان این کتاب در امپراطوری جادویی بزرگی رخ میدهد که دوپاره شده و دو فرهنگ متضاد دارد. مردم این امپراطوری بر سر اعتقاداتشان با هم میجنگند و همدیگر را میکشند.
تریشیا لونسلر در شهری کوچک در ایالت اورگان بهدنیا آمد و اکنون در نزدیکی کوههای راکی با سگش زندگی میکند. او مدرک کارشناسیاش را در رشتهٔ زبان انگلیسی و ویراستاری دریافت کرد و برای نوشتن رمانهای فانتزی و عاشقانه به شهرت رسید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.