ساختن

معرفی کتاب ساختن اثر تونی فیدل

«بزرگ‌سالی فرصت شماست برای خراب‌کاری مدام. آن‌قدر که بیاموزید کمتر خراب‌کاری کنید.» این جمله را تونی فیدل در کتاب ساختن؛ راهنمایی نامعمول برای ساختن چیزهایی که ارزش ساخته‌شدن دارند نوشته که به‌تازگی توسط نشر میلکان ترجمه شده و به چاپ رسیده است؛ کتابی که اگر قصد دارید مسیر شغلی خود را بسازید، تیمی را مدیریت کنید، کسب‌وکار خودتان را راه‌اندازی کنید و یا محصولی پرفروش روانۀ بازار کنید، به کارتان می‌آید.

از کتابِ ساختن چه می‌آموزیم؟

تونی فیدل رهبر تیم‌هایی موفقی بوده که آی‌پاد، آی‌فون و ترموستات هوشمند نست را ساختند و همچنین بخشی از تیم‌هایی بوده که شکست‌هایی به همان چشمگیری را تجربه کرده‌اند. کتاب ساختن شامل توصیه‌های او به تازه فارغ‌التحصیلان و مدیرعامل‌هاست، به دستیار‌ان و مدیران اجرایی، به هرکسی که سعی دارد با چنگ‌ودندان در دل جهان کسب‌وکار راهی باز کند و مسیر شغلی‌اش را بسازد. در ادامه به برخی از درس‌های آموزنده و کاربردی این کتاب خواهیم پرداخت.

زمان‌بندیِ درست همه چیز است

فیدل در کتابش چیزهای زیادی درباره زمان‌بندی پروژه به شما می‌گوید؛ یکی اینکه نهایتاً شش ماه روی تحقیق برای بسط ایده‌هایتان وقت بگذارید، بعدش نوبت عمل‌کردن می‌رسد. نباید آن‌قدر سرگرم برنامه‌ریزی شوید که وقتی به خودتان آمدید ببینید هیچ کاری از پیش نبرده‌اید. او توضیح می‌دهد که یک دورۀ تقریباً شش‌ماهه زمانی است که باید بفهمید چقدر می‌توانید درباره ایدۀ محصولی که دارید یا استارتاپی که می‌خواهید راه‌اندازی کنید، جدی باشید.

همچنین نکات بی‌نظیری درباره مدیریت به ما می‌آموزد؛ او انواع و اقسام اشتباهات و غلط‌های مدیریتی را به‌ ما گوشزد می‌کند، مخصوصاً آن‌هایی را که خودش مرتکب شده و بابتشان هزینه داده. یا توجه به این نکات می‌توانیم از وقوع بسیاری از فاجعه‌های کاری جلوگیری کنیم یا از دل بحران‌های شغلی سربلند بیرون بیاییم.

فیدل درباره تله‌هایی که پست‌های مدیریت افراد را در آن گرفتار می‌کنند هم چیزهای زیادی به ما می‌آموزد؛ تنها زمانی که دارید چیزی معنادار تولید می‌کنید یا کاری معنادار انجام می‌دهید واقعاً دارید پیشرفت می‌کنید. در غیرت این صورت، هیچ پست مدیریتی نمی‌تواند شما را به خواسته‌هایتان برساند. مدیریت یک ایستگاه موقتی است و شما در نهایت باید محصولی را که همیشه به فکرش هستید تولید کنید تا آن حس عمیق و معنادار درونی‌تان از زندگی ارضا شود. 

محصولی بسازید که مثل مُسکن باشد، نه ویتامین

قرص ویتامین برای آدم‌ها خوب است، ولی ضروری نیست. اما مسکن‌ها چیزی را از بین می‌برند که باعث آزار افراد است؛ آزردگی مداومی که نمی‌توانند از شرش خلاص شوند. بیشتر استارت‌آپ‌ها هم بر مبنای اعصاب‌خردی مردم از تجربه‌ای در زندگی روزمره‌شان ایجاد می‌شود؛ آن‌ها سعی می‌کنند مشکل را پیدا کنند و برایش راه‌حلی بیابند.

تونی فیدل می‌گوید بهترین درد، دردی است که در زندگی خودتان تجربه‌اش می‌کنید. بااین‌حال، لزومی ندارد که حتماً ایدۀ هر محصولی را از زندگی خودتان گرفته باشید. ولی «چرایی» آن همیشه ‌باید واضح و فهمش ساده‌ باشد. باید ساده، واضح و قانع‌کننده برای آدم‌ها توضیح بدهید چرا به چنین چیزی نیاز دارند. این تنها راهی است که می‌شود فهمید محصول باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؛ تنها راه برای فهم این‌که آیا زمان درست برای ساختش رسیده یا آیا بازارش کوچک است یا بزرگ.

وقتی شما یک «چرایی» خیلی قدرتمند داشتید، آن‌وقت جنین ایده‌ای بزرگ را در دست دارید

شبکه‌سازی کنید یا تیم خود را بسازید

انسان‌های خودساخته آموخته‌اند که بدون داشتن همراهانی استوار و کاربلد نمی‌توانند به‌تنهایی به همه چیز پاسخ دهند و از پس موانع و مشکلات برآیند. تونی فیدل در کتاب ساختن به‌تفصیل توضیح می‌دهد که یک تیم موفق باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و همچنین می‌گوید که یک مدیر چطور می‌تواند مشاوران برتر را از دل حجم پرجمعیتی از کارمندان بیرون کشیده و به آن‌ها پروبال داده تا با خلاقیت زمینه‌ساز بهروزی کسب‌وکاری شوند که در آن مشغول به کارند. او شخصیت‌های جالبی را به ما معرفی می‌کند که می‌تواند در کار الهام‌بخش ما باشند.

فیدل معتقد است افراد باید مربی داشته باشند و اهمیت منتورینگ را در تجارت و تولید به ما گوشزد می‌کند: تازه‌کارها را تنها نگذارید، برایشان مربی بگیرید و از آن‌ها سرمایه‌های انسانی بسازید.

مدیرعامل بودن یعنی اهمیت‌دادن به همه‌چیز

در فصل آخر کتاب، فیدل به مسئلۀ مدیرعامل بودن می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که وظیفۀ اصلی این جایگاه شغلی بالابردن فروش است، اما درعین‌حال وظایف دیگری هم دارد. بهترین مدیرعامل‌ها آن‌هایی هستند که تیم را تا رسیدن به امری عالی تشویق می‌کنند، بعد در مراحل مختلف این مسیر مراقبشان هستند؛ بد‌ترین مدیرعامل‌ها آن‌هایی هستند که فقط نگران حفظ وضع موجودند. همچنین او با ظرافت به ما یاد می‌دهد که یک دستور‌العمل خاص برای فروش وجود ندارد و هر مشتری ظرایف رفتاری و مذاکراتی خودش را می‌طلبد که رفته‌رفته باید با پرورش شمِ مدیرعاملی خودمان به آن برسیم.

چرا باید کتابِ ساختن را بخوانیم؟

گاهی اولین قدم این است که بفهمید می‌خواهید چه کنید؛ کاری را پیدا کنید که هیجان‌زده‌تان می‌کند یا آدمی را بسازید که می‌خواهید باشید یا تیمی را شکل دهید که به کمکش بتوانید هرچه می‌خواهید بسازید. توصیه‌های کتاب ساختن نقطۀ شروع شما برای ایجاد تغییری معنادار در شغلتان و ساختن مسیر حرفه‌ای‌تان است.

اگر برای این کتاب زمان بگذارید، از یک دوره دانشگاهی در بهترین شهرهای دنیا هم بیشتر درباره کسب‌وکار چیزی یاد خواهید گرفت. پس توصیه می‌کنیم حتماً یک دفتر یادداشت کنار دستتان بگذارید و صفحه‌به‌صفحه از روی کتاب یادداشت‌برداری کنید. چون فقط کافی است یک‌لحظه حواستان پرت شود تا کلی دانستنی و تجربۀ دست‌اول از این اسطورۀ مدیریت تولید شرکت اپل و دستیار ارشد استیو جابز را از دست بدهید.

اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نقد و بررسی عادت‌ های اتمی را نیز بخوانید.