کندوکاومان را که آغاز میکنیم، انواع گوناگونی از آرمانها و آرزوها را داریم. در جستجوی پاسخهایی هستیم که اشتیاق و عطش دیرپایمان را رفع کنند. اما آشنایی بیشتر با دیوهای درونمان آخرین چیزی است که میخواهیم.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مثلث منتشر کرد:
ماندن با احساس تزلزل یعنی ادامه دادن با قلب شکسته، با شکم گرسنه با احساس درماندگی و میل به انتقام – مسیر بیداری حقیقی است رها نکردن آن ،بلاتکلیفی، یادگرفتن قلق ریلکس بودن در میان آشوب و یادگیری ،نترسیدن مسیر معنوی است. سالک مبارز بودن یعنی پیدا کردن قلقِ به دام انداختن خود؛ به دام انداختن مهربانانه و مشفقانه ی خود. ما هزاران بار خود را با ناخشنودی تلخی و انزجار حق به جانب به دام می اندازیم و خشک و سخت میشویم ما به هر طریقی خشک و سخت می شویم حتی با حس تسکین یا الهام. هر روز میتوانیم به خشونت در جهان فکر کنیم در سراسر جهان، همه مدام دشمن را هدف حمله قرار می دهند و مدام درد تشدید می شود. هر روز می توانیم در این باره بیاندیشیم و از خود بپرسیم: «آیا میخواهم به خشونت موجود در جهان بیافزایم؟ هر روز، در لحظه ای که اوضاع وخیم می شود، می توانیم از خودمان بپرسیم: «آیا میخواهم صلح را تمرین کنم یا بجنگم؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک
زیستن در روزگار سخت از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
زیستن در روزگار سخت از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.
زیستن در روزگار سخت اثر پما چودرون راهب بودایی آمریکایی است. این کتاب اولینبار در سال 1996 منتشر شد. نویسنده این کتاب را براساس تجربیات شخصی خودش در زندگی بهعنوان یک راهب نوشته است و در این کتاب به مسائلی مانند غلبه بر مشکلات زندگی، احساس معنویت و رشد شخصی پرداخته است. این کتاب نصایح قلبی نویسنده برای گذر از روزهای دشوار است.
«شاید چیزی که پیام پما در این کتاب را بهشدت فراگیر و محبوبِ مردم تمام ادیان کرد، جهانی بودن آن باشد. هر یک از ما شکستن دِل و درد را تجربه کردهایم. پما در کتاب زیستن در روزگار سخت نحوهٔ تعامل ما با احساسات دردناک را نشان داده تا بتوانیم زندگی شادتری داشته باشیم.» - مجلهٔ اُپرا
«اگر در زندگی با دوران چالشبرانگیزی روبهرو شدهاید، این کتابی است که به دردتان میخورد. این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید با خودتان مهربان باشید و احساسات دلسوزانهای را نسبت به درد خود و دیگران پرورش دهید.» - لایون رور
«پما چودرون یکی از آن معلمان معنوی است که حکمت باستانی را برای پیروزیها و مصیبتهای روزانهٔ ما توصیه میکند... کتابی فوقالعاده عاقلانه و بسیار کاربردی.» - مجلهٔ معنویت و سلامت
«کتاب چودرون مملو از توصیههای مفیدی است در مورد اینکه چگونه بودیسم به دیگران کمک میکند با واقعیتهای تلخ زندگی مدرن از جمله ترس، ناامیدی، خشم و احساس اینکه بر زندگی کنترلی نداریم کنار بیایند... چودرون نشان میدهد که دیدگاه بودایی چقدر میتواند در نظم بخشیدن به زندگیهای بینظم مؤثر باشد.» - پابلیشرز ویکلی
این کتاب اثری تأمل برانگیز دربارهٔ بهآغوش کشیدن درد و مبارزه کردن با آن همراه با صراحت و کنجکاوی است. نویسنده در این کتاب با آموزههای بودایی شما را تشویق میکند به جای فرار از تردیدها یا پرتکردن حواس خود به روشهای ناسالم، ترسهای خود را بپذیرید و با آنها روبهرو شوید. خواندن این کتاب را به همه توصیه میکنیم.
«آغاز کردن یک سفر معنوی مانند این است که در قایق بسیار کوچکی بنشینیم و به قصد جستجوی سرزمینهای ناشناخته رهسپار اقیانوس شویم. با تمرین جانانه الهام و شهود از راه میرسد، اما دیر یا زود با ترس نیز مواجه میشویم. تا آنجا که میدانیم، وقتی به افق میرسیم، از مرز جهان بیرون میرویم. مانند همهی کاشفان، به کشف چیزی سوق داده میشویم که آنجا منتظر است، بیآنکه بدانیم که آیا هنوز شهامت رویارویی با آن را داریم یا نه. اگر به آیین بودا علاقهمند شویم و بخواهیم دریابیم که این آیین چهچیزی برای عرضه دارد، طولی نمیکشد که میفهمیم جهتگیریها و نقطهنظرات گوناگونی دربارهاش وجود دارد. با مراقبهی پرورش بصیرت شهودی شروع به تمرین آگاهی میکنیم و در همهی فعالیتها و تفکراتمان حضور کامل پیدا میکنیم. در تمرین ذن با آموزههایی دربارهی تُهیا آشنا میشویم و برای ارتباط با وضوح آشکار و بیکرانِ ذهن به چالش کشیده میشویم. آموزههای واجرایانا، ما را با مفهومِ کار کردن با انرژی موجود در هر وضعیت و در نظر گرفتن هرچه روی میدهد به مثابهی چیزی جداییناپذیر از حالت بیداری، آشنا میکند. هر کدام از این رویکردها ممکن است ما را جذب کند و اشتیاقمان را به کاوش بیشتر برانگیزد، اما اگر میخواهید از سطح به عمق بروید و بیدرنگ و تردید تمرین کنید، تجربهی ترس، از برخی جهات، ناگزیر است.»
«زمانی در دههی 1960 در سخنرانی مردی دربارهی تجربیات معنویاش در هندوستان حاضر شدم. او میگفت مصمم شده بود از عواطف منفی رهایی یابد. او با خشم و شهوت و کاهلی و غرور در کشمکش بود. اما بیش از همه در صدد رهایی از ترسش بود. استادِ مراقبهاش مدام توصیه میکرد از کشمکش دست بردارد، اما او میپنداشت که این صرفاً روشی دیگر برای توضیح چگونگی چیرگی او بر موانعش است. سرانجام استاد مرد را به آلونکی کوچک در دامنهی کوه فرستاد تا به مراقبه بپردازد. او در را بست و سرگرم تمرین شد. با تاریکشدن هوا، سه شمع روشن کرد. در اواسط شب از کنج اتاق صدایی آمد و او در تاریکی ماری بسیار بزرگ دید. به نظر شاهکبرا میرسید. درست روبهرویش پیچ و تاب میخورد. مرد در تمام طول شب کاملاً هوشیار ماند، و چشمانش را به مار دوخت. آنقدر هراسان بود که نتوانست از جا بجنبد. آنجا فقط مار بود و مرد و ترس. درست پیش از بامداد، آخرین شمع خاموش شد و مرد زیر گریه زد. او نه از روی ناامیدی، که از شفقت میگریست. او عطش و اشتیاق همهی جانوران و آدمیان جهان را احساس کرد؛ بیگانگی آنها و تلاش و کوشششان را درک کرد. همهی مراقبهای که انجام داده بود چیزی جز جداسازی و کشمکش بیشتر نبود.»
«بنابراین در مواجههی بعدی با ترس، خود را خوششانس بدانید. اینجاست که شهامت سروکلهاش پیدا میشود. ما معمولاً فکر میکنیم افراد شجاع هیچ ترسی ندارند. واقعیت این است که آنها با ترس رابطهای صمیمانه دارند. اولین بار که ازدواج کردم، شوهرم گفت که من یکی از شجاعترین افرادیام که میشناسد. وقتی علت را جویا شدم گفت به این دلیل که من یک بزدل تمامعیار بودم، اما پیش رفتم و به هر صورت کارها را انجام دادم. رازش این است که به کندوکاو ادامه دهیم و کوتاه نیاییم، حتی زمانی که دریافتیم چیزی آنطور که فکرش را میکردیم، نیست. این همان چیزی است که بارها و بارها کشف میکنیم. هیچچیز آنطور که فکرش را میکنیم نیست. هیچچیز آنطور نیست که فکر میکردیم. من این را در کمال خودباروی میگویم. تهیّت آن چیزی نیست که ما تصور میکنیم. ذهنآگاهی و ترس هم همینطور. و نیز شفقت، عشق، سرشت بودا، و شهامت. اینها رمزواژههاییاند برای چیزهایی که ما در ذهنمان سراغ نداریم، اما میتوانیم تجربهشان کنیم. این واژهها به این اشاره دارند که زندگی، آنگاه که اجازه میدهیم چیزها از هم بپاشند، واقعاً چیست و اجازه میدهیم تا خودمان در زمان حال متمرکز و ساکن شویم.»
راز زندگی برخی از افراد قوی دقیقاً چیست؟ چطور برخی از افراد بسیار شجاع هستند و ترسی به دلشان راه نمیدهند؟ چگونه وقتی زندگیمان ظاهراً درحال از هم پاشیدن است تسلیم و ناامید نشویم و زمانی که ترس، اضطراب و درد به ما غلبه میکند چکار کنیم؟ پاسخ پما چودورون به این سؤالات و بسیاری سؤالات دیگر در مواجهه با زندگی این است که شاید همهچیز دقیقاً برعکس آن چیزی باشد که فکر میکنیم یا انتظار داریم. او در کتاب تحسینشده و محبوبش، زیستن در روزگار سخت، با کمک آموزهها و خِرد بودایی به شما نشان میدهد که حرکت به سمت موقعیتهای دردناک و پذیرفتن آنها میتواند قلب شما را بر روی چیزی بگشاید که اصلاً حتی تصورش را هم نمیکردید. او با اقتباس از خِرد بودایی، ابزارهایی در اختیارتان قرار میدهد که میتواند زندگیتان را برای همیشه تغییر دهد و رنجها و الگوهای منفی شما را به آسایش و شادی بی حد و حصر تبدیل کند.
کتاب زیستن در روزگار سخت با عناوین «وقتی همه چیز به هم میریزد» و «وقتی همهچیز از هم میپاشد» نیز ترجمه شده است.
• کتاب انعطافپذیری هیجانی اثر سوزان دیوید روانشناس مشهور است. دیوید در این کتاب میگوید مهم نیست افراد چقدر باهوش یا خلاق باشند، مهم این است که بدانند چطور میتوانند دنیای درونی خود را هدایت کنند. این کتاب رویکردی انقلابی و مبتنی بر علم دارد و به ما این امکان را میدهد تا خود را بپذیریم و با ذهنی باز در پیچوخمهای زندگی حرکت کنیم.
• کتاب راهنمای سفر درونی برگزیدههایی از نوشتههای دکتر جیمز هالیس نویسنده و رواندرمانگر یونگی است که ما را با تمامی آثار جیمز هالیس آشنا میکند. این کتاب گزیدهای از موضوعات مختلف از مفاهیم رواننشاختی کارل گوستاو یونگ و کهنالگوها را دربرمیگیرد و همچنین به موضوعاتی مانند رابطهٔ والدین و فرزندان، عقدهها و وظایف روزمره نیز پرداخته است.
پما چودرون در سال 1936 در نیویورک به دنیا آمد و راهب آمریکایی است که در صومعهٔ گامپو در کیپ برتون فعالیت میکند. او همچنین اولین صومعهٔ بودایی تبتی در آمریکایی شمالی است. چودرون در خانوادهای کاتولیک بهدنیا آمد و در مزرعهای در نیوجرسی بزرگ شد. او مدرک کارشناسیاش را در رشتهٔ ادبیات انگلیسی از کالج سارا لارنس و مدرک کارشناسی ارشدش را در آموزش ابتدایی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی دریافت کرد. او در طی سفرهای مکررش به لندن در طی چندین سال با لاما چیم رینپوچه به مطالعه پرداخت و هنگامی که در ایالات متحده بود با تروگنپا رینپوچه در سانفرانسیسکو به تحصیل پرداخت. در سال 1974 او یک راهب بودایی شد و دورههای مختلفی را تحتنظر رانگونگ ریگپهدورجه گذراند. او اولین راهب آمریکاییای است که به بودیسم تانتری مسلط شد. در سال 1994 او به «سندرم خستگی مزمن» مبتلا شد اما به تدریج وضعیت سلامتیاش بهبود یافت. در همین دوره او با زیگار کنگترول رینپوچه آشنا شد و او را بهعنوان معلم خود برگزید. در همان سال او دومین کتابش با عنوان «از همان جایی که هستی شروع کن» را نوشت. در سال 2016 او برندهٔ جایزهٔ جهانی Bikkhuni از انجمن بودایی چینی شد. و تاکنون کتابهای پرفروش زیادی نوشته است که از جمله این کتابها میتوان به کتاب «با تردید و تغییر زیبا زندگی کنید» اشاره کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
کندوکاومان را که آغاز میکنیم، انواع گوناگونی از آرمانها و آرزوها را داریم. در جستجوی پاسخهایی هستیم که اشتیاق و عطش دیرپایمان را رفع کنند. اما آشنایی بیشتر با دیوهای درونمان آخرین چیزی است که میخواهیم.
حقیقت این است که وقتی واقعاً چنین کاری میکنیم، پیوسته، متواضع و فروتن میشویم. دیگر فضای چندانی برای نخوت و غرور ناشی از حفظِ آرمان وجود ندارد. نخوتی که ناگزیر سربرمیآورد توسط شهامت ما برای پیشروی، بهطور مداوم سرکوب میشود.
درواقع، هرکس که در مرز امر ناشناخته بایستد، تماماً در لحظهی حال و بیهیچ نقطهی بازگشت، بیتکیهگاهی را تجربه میکند. آنگاه است که فهم ما عمیقتر میشود، یعنی وقتی درمییابیم لحظهی حال مکانی کاملاً آسیبپذیر و شکننده است و میتواند همزمان، کاملاً دلهرهآور و کاملاً خوشایند باشد.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
آرامش و شفقت رو با کتاب شگفتانگیز زیستن در روزگار سخت یاد بگیرید. من حتماً این کتاب رو چندبار میخونم و این کتاب به من ارزش لحظهٔ حال رو یاد داد.
آموزههای چودرون منو به چالش کشید و بهم یاد داد که خیلی مهربونتر با خودم و موقعیتهای زندگیم برخورد کنم. کلماتِ چودرون توی این کتاب ساده اما قدرتمندن.
چودرون یه معلم بااستعداده که به شما انسانیت یاد میده. باعث میشه تصمیمات درستی بگیرید و با کمک تجربیاتش، به درک عمیقتری از زندگی میرسید.