30بوک
کتاب عمومی
تاریخ
عمومی
چرا از تاریخ درس نمی گیریم
چرا از تاریخ درس نمی گیریم
تخفیف

%10

چرا از تاریخ درس نمی گیریم (پالتویی ها 5)

(2)

1,440,000ریال

1,296,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
8764

علاقه مندان به این کتاب
88

می‌خواهند کتاب را بخوانند
9

کسانی که پیشنهاد می کنند
11

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب چرا از تاریخ درس نمی گیریم

انتشارات مان کتاب منتشر کرد:
لیدل هارت (1895-1970)، مورخ تاریخ نظامی، در این کتاب می‌کوشد شرح دهد که «تاریخ»، خاصه تاریخ نظامی، به چه‌کار می‌آید و چگونه می‌توان از آن درس گرفت. لیدل هارت خود دستی در سیاست داشت و با مقامات رده‌بالای بریتانیا در حشرونشر بود. او در این اثر، با استناد به تجربیات شخصی خود و نیز گواهی‌های تاریخی متعدد، آموزه‌هایی به دست می‌دهد و چنین ادعا می‌کند که اگر رهبران کشورها این آموزه‌ها را مرعی بدارند، می‌توان از جنگ‌ها و مصیبت‌های تازه در این کرۀ خاکی پیشگیری نمود، آن‌هم در عصری که حکومت‌ها تقلا می‌کنند در ساخت بمب‌های هسته‌ای مچ یکدیگر را بخوابانند. لیدل هارت معتقد است تاریخ برای هر فرد ارزش اساسی دارد، چون برآمده از تجربه‌ای «طولانی و جمعی» است؛ چه بهتر که ما از تجربیات دیگران در طول تاریخ، از جمله خطاها و حماقت‌ها و بی‌خردی‌های آنان، درس بگیریم تا اینکه خود مرتکب آن خطاها شویم و «مایۀ عبرت» دیگران گردیم.
فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اینفوگرافیک کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

اینفوگرافیک کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

معرفی کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم؟ اثر بی اچ لیدل هارت

هدف تاریخ چیست؟ خیلی ساده در جواب می‌گویم: «حقیقت». حقیقتْ کلمه و فکری است که از مُد افتاده است. اما پیامدهای نادیده گرفتن امکانِ دستیابی به حقیقت بدتر است از پیامدهای حرمت نهادن به آن.

این هدف را با احتیاطِ بیشتر می‌توان چنین بیان کرد: فهم اتفاقاتی که افتاده‌اند، و در همین‌حال فهم اینکه چرا افتاده‌اند. به عبارت دیگر، جست‌وجوی روابط علّیتی میان رویدادها.

هرچند، تاریخ مانند تابلوی راهنما محدودیت‌هایی دارد، چون با وجود اینکه می‌تواند مسیر درست را به ما نشان دهد، اطلاعات دقیق و مفصلی راجع به شرایط جاده در اختیارمان نمی‌گذارد.

اما ارزش سلبی تاریخ به‌مثابۀ یک تابلوی هشدار آشکارتر است. تاریخ می‌تواند به ما نشان دهد از چه‌چیزهایی اجتناب ورزیم، گیرم که به ما نیاموزد چه کنیم. تاریخْ اینکار را با نشان دادن رایج‌ترین اشتباهاتی که بشر مستعد انجام و تکرار آنهاست صورت می‌دهد.

هدف دوم در ارزش عملی تاریخ نهفته است. بیسمارک  میگفت: «احمق‌ها میگویند که از تجربۀ خود درس می‌گیرند؛ من ترجیح می‌دهم از تجربۀ دیگران سود ببرم.» مطالعۀ تاریخ این فرصت را در وسیع‌ترین ابعادِ ممکن فراهم می‌آورد. پژوهش در تاریخْ یک تجربۀ جهانی است __ تجربه‌ای بی‌نهایت طولانی‌تر، وسیع‌تر و متنوع‌تر از هر تجربۀ فردی. ( از متن کتاب)

کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

نگاهی به فهرست کتاب:

بخش اول: تاریخ و حقیقت
ارزش تاریخ/ اهمیت تاریخ نظامی/ کاوش در تاریخ/ شیوهٔ برخورد با تاریخ/ رویکرد علمی/ ترس از حقیقت/ گریز از حقیقت/ وفاداری‌های کور

بخش دوم: حکومت و آزادی
اقتدار چشم‌بسته/ محدودیت‌های دموکراسی/ سیاست‌ورزی قدرتمندانه در دموکراسی/ مردان پشت صحنه/ الگوی دیکتاتوری/ روان‌شناسی دیکتاتوری/ نقص اساسی در دیکتاتوری/ روندهای نگران‌کننده/ مطالعهٔ زور و اجبار/پیشرفت آمرانه؟

بخش سوم: جنگ و صلح
میل به قدرت/ کوته‌فکری در زمینهٔ مصلحت/ اهمیت وفای به وعده‌ها/ اهمیت مراقبت در دادن وعده‌ها/ نطفه‌های جنگ/ نطفه‌های جنگ چگونه عمل می‌کنند؟/ نطفه‌های جنگ چگونه برجا می‌مانند؟/ توهم پیروزی/ اهمیت میانه‌روی/ توهم معاهدات/ معضل روشنفکران/ محدودیت‌های دنباله‌روی/ مسئله‌ٔ زور و اجبار/ مسئله‌ٔ تحدید جنگ/ مسئله‌ٔ خلع سلاح/ مسئله‌ٔ جنگ نامنظم/ مسئلهٔ نظم جهانی/ مسئله‌ٔ ایمان جهانی

بخش پایانی: نتیجه‌گیری

کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

بریده هایی از کتاب:

تاریخ نشان می‌دهد که یکی از موانع اصلی در راه پیشرفت واقعیْ افسانۀ همیش‌همحبوبِ «مرد بزرگ» است. «بزرگی» را شاید بتوان در معنایی نسبی به کار برد؛ اما حتی اگر در این معنا بیشتر ناظر بر اوصافی خاص باشد تا ناظر بر یک مجموعۀ کامل و یکپارچه، «انسان بزرگ» بت سفالینی است که پایۀ ستون آن به‌دست یکی از امیال طبیعی انسان ساخته شده: میل فرد به اینکه به کسی اظهار ارادت کند و او را بستاید. اما پیکر کلی این بت را کسانی تراشیده‌اند که این میل را کنار نگذاشته‌ا‌ند که مورد توجه قرار گیرند یا خودشان را انسان‌هایی بزرگ جلوه دهند.

تقریباً 129 سال پس از آغاز تهاجم ناپلئون به روسیه، هیتلر حملۀ خود به روسیه را در 22 ژوئن 1941 آغاز کرد. به‌رغم تحولات و دگرگونیهای عظیمی که در این فاصله رخ داده بود، هیتلر قرار بود مُهر تأیید تراژیکی بر این حقیقت بزند که بشر از تاریخ درس نمی‌گیرد، مخصوصاً «مردان بزرگ» که کمتر از همه از آن عبرت می‌گیرند.

الگوی دیکتاتوری
از تاریخ می‌آموزیم که مستبدانِ خودساخته از یک الگوی متداول پیروی می‌کنند.

در جریان کسب قدرت:
آگاهانه یا ناآگاهانه از وضعیت نارضایتی عمومی از حکومت موجود یا خصومت بین اقشار مختلف مردم سوءاستفاده می‌کنند.
با خشونت به حکومت مستقر حمله می‌کنند و توسل خود به نارضایتی عمومی را با وعده‌های نامحدود می‌آمیزند (وعده‌هایی که در صورت موفقیت فقط به میزان محدودی به آنها عمل می‌کنند).
ادعا می‌کنند که فقط برای مدت کوتاهی خواهان قدرت مطلق هستند (اما پس از رسیدن به قدرت «درمی‌یابند» که زمان رها کردن آن هرگز فرا نخواهد رسید).
با ارائۀ تصویری از توطئه علیه خود، همدردی عمومی را برمی‌انگیزند و از آن به‌عنوان اهرمی برای کسب تسلط بیشتر در مرحله‌ای حیاتی استفاده می‌کنند.

پس از کسب قدرت:
خیل زود دست به کار می‌شوند تا خود را از دست یاران اصلی خلاص کنند، و «کشف می‌کنند» کسانی که نظم جدید را پدید آوردند ناگهان به خائنانِ به آن مبدل شده‌اند.
انتقادها را به‌بهانه‌های مختلف سرکوب می‌کنند و دست به مجازات هرکسی می‌زنند که حقایقی هرچند درست ولی ناهمخوان با خط‌مشی آنان به زبان بیاورد.
در کار گردش پول مداخله می‌کنند تا موقعیت اقتصادی دولت را بهتر از آنچه واقعاً هست نشان دهند.

کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

در نهایت به جنگ با دولتی دیگر رو می‌آورند تا توجه‌ها را از شرایط داخلی منحرف کنند و بگذارند نارضایتی‌های داخلی رو به بیرون فوران یابند.

به فریاد کمک‌خواهی در راه وطن متوسل می‌شوند و از آن همچون وسیله‌ای برای محکمتر بستن زنجیر اقتدار شخصی خود به پای مردم استفاده می‌کنند.

روبنای دولت را گسترش می‌دهند و در همین‌حال بنیان‌های آن را به‌شیوۀ زیر تضعیف میکنند:
با پرورش متملقان به‌قیمت پشت کردن به مردمان شریف و محترم، با توسل به ذائقه و توجه عمومی به امور پر زرق‌وبرق و مهیج به‌جای ارزش‌های واقعی، و با پر و بال دادن به نظرات خیال‌پردازانه و غیرواقعی به‌جای نظرات واقع‌بینانه. به این ترتیب، به‌دست خود یا جانشینان‌شان به‌شکلی محتوم آنچه را خلق کرده‌اند به فروپاشی نهایی سوق می‌دهند.

درباره نویسنده:

سِر  بَزیل هِنری لیدل هارت (1895، پاریس __ 1970، باکینگمشِر) مورخ نظامی و استراتژیست بریتانیایی بود. لیدل هارت، با شروع جنگ جهانی اول، در سال 1914 تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج رها کرد و افسر ارتش بریتانیا شد. در سال 1920، کتابچۀ راهنمای رسمی آموزش پیادهنظام ارتش را نوشت. وی بین سالهای 1925 و 1935 خبرنگار نظامی دیلی تلگراف، و نیز مشاور نظامی تایمز در سالهای 1935 تا 1937 بود. 

لیدل هارت، در مدت کم‌وبیش نیم قرن، معتبرترین نویسنده در زمینۀ استراتژی و مسائل نظامی در دنیای انگلیسیزبان شمرده می‌شد و حتی امروزه ایده‌های او مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. چنین نقل کرده‌اند که جان اِف. کندی در اوج محبوبیتِ لیدل هارت او را «کاپیتانی که به ژنرال‌ها آموزش می‌دهد» خواند و از نوشته‌های او برای حمله به دولت آیزنهاور استفاده کرد که، به‌گفتۀ وی، بیش‌ازحد وابسته به سلاح‌های هسته‌ای بود. بنا بر گزارش دانشنامۀ بریتانیکا، نوشته‌های لیدل هارت در آلمان بیش از فرانسه یا انگلستان تأثیرگذار بوده است.

نظریۀ نظامی او، همراه با دکترین ژنرال جِی. اف. سی. فولر در مورد استفاده از تانک‌ها، در میان پیشگامان آلمانی جنگ زرهی پذیرفته شد و مبنایی برای جنگ برق‌آسا گشت که از طریق آن ارتش آلمان در سالهای 1939 تا 1941 بر قارۀ اروپا تسلط یافت. لیدل هارت، که به بازدارندگی هسته‌ای اعتماد نداشت، در سال‌های پس از جنگ بر نیروهای دفاعی متعارف تأکید ورزید، و همچنین با مفهوم جنگ تمام‌عیار مخالف بود.

کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

لیدل هارت نویسندۀ تعدادی زندگینامۀ نظامی، چندین اثر دربارۀ استراتژی نظامی و تاریخ جنگ جهانی دوم بود. عنوان برخی از آثار او عبارتاند از: استراتژی  (1954، 1967) که به اثری کلاسیک و تأثیرگذار مبدل شد، کلیات جنگ جهانی اول (1936)، تاریخ جنگ جهانی دوم (1970)، و خاطرات (1965). کتاب استراتژی را در کنار کتاب هنر جنگ سون تزو و کتاب در باب جنگ کلاوزِویتس از بزرگ‌ترین کتابها در زمینۀ تاریخ و نظریۀ نظامی خوانده‌اند. 

لیدل هارت کتاب چرا از تاریخ درس نمیگیریم؟ را، که حاصل یک عمر مطالعه و تأمل و تجربۀ او در زمینۀ تاریخ و ناظر به حوادث مهم نیمۀ اول قرن بیستم و درسهای تاریخی اعصار پیشین بود، در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم و در سال 1943 نوشت. پسر نویسنده، آدریان جان لیدل هارت (۱۹۲۲-۱۹۹۱) که خود سرباز بریتانیایی و از افسران نیروی دریایی سلطنتی بود و دستی در سیاست داشت و کتاب‌هایی هم منتشر ساخت، در پیشگفتار کتاب حاضر تصریح می‌کند که پدرش در سال 1970، پیش از مرگش، درحال آماده کردن نسخۀ اصلاح‌شده و بسط‌یافتۀ کتاب چرا از تاریخ... بود. نسخۀ ویراسته در 1972 و پس از مرگ لیدل هارت منتشر شد. مأخذ ترجمۀ فارسی نیز همین نسخه است. ( از مقدمۀ مترجم)

درباره مجموعه پالتویی‌ها

«وجه اشتراک کتاب‌هایی که در مجموعۀ پالتو‌یی‌ها منتشر می‌شوند، غیر از ظاهرشان، اولاً آن است که همگی متونی غیرداستانی هستند و ثانیاً کیفیتی عمومی دارند ــ به این معنا که برای مثال منابعِ دست‌اول فلسفه در این مجموعه نمی‌گنجند، اما شرحی بر آن آثار یا راهنمای مطالعۀ آن‌ها را در اینجا خواهید یافت. عمومی بودن این کتاب‌ها احیاناً به‌معنای "سطحی" بودن‌شان نیست: یا دست‌کم تلاش ما بر این است که سطحی نباشند. در این مجموعه، کتاب‌هایی خواهید خواند در حوزۀ وسیع علوم انسانی، جستار، خاطره، تک‌نگاری، زندگینامه، و جز آن. امیدواریم خوانندگانْ کتاب‌های این مجموعه را نقد کنند و به ما یاری برسانند تا کیفیت‌شان را بهبود ببخشیم. حرف آخر آنکه یونیفرم و تایپوگرافی این مجموعه با اقتباس از آثار گرافیستِ گران‌قدر بهزاد گلپایگانی (1317-1364) و به‌یاد و احترام او طراحی و اجرا شده است.»

کتاب چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • شهریار ناصح
    • پاسخ به نظر

    کتابی عالی برای همه ما و ترجمه ای عالی برای این کتاب و چاپی عالی خلاصه همه چیزعالی

بریده ای از کتاب (5)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    پولوبیوس میگوید برای بشر دو راه اصلاح وجود دارد یکی از طریق بدبختیهای خود و دیگری از طریق بدبختیهای دیگران اولی از روز روشن تر است نمیتوان در آن تردید نمود؛ دومی درد و رنج کمتری به همراه دارد... همیشه باید در پی دومی باشیم زیرا به این ترتیب میتوانیم بدون آسیب زدن به خویش دید واضح تری از بهترین مسیری که باید دنبال کنیم به دست آوریم.

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    از تاریخ می آموزیم که پیروزی کامل هرگز با نتیجه ای که پیروزمندان همیشه پیش بینی میکنند یعنی صلحی رضایت بخش و پایدار همراه نشده است؛ چون پیروزی همیشه بذرهای یک جنگ تازه را می پاشد علت این است که پیروزی میل به دادخواهی و انتقام را در میان شکست خوردگان میپروراند و رقبای تازه ای هم پدید می آورد.

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    عاقلانه تر این است که به خاطر حفظ صلح در معرض خطر جنگ قرار بگیریم تا اینکه در ضمن جنگ به خاطر دست یافتن به پایانی پیروزمندانه در ورطه خطر فرسودگی بیفتیم.

  • 1
  • 2
عیدی