شبه شرح حال (دویست و چند یادداشت کوتاه)(پالتویی ها6)

(0)
نویسنده:

870,000ریال

783,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1360

علاقه مندان به این کتاب
13

می‌خواهند کتاب را بخوانند
4

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شبه شرح حال

انتشارات مان کتاب منتشر کرد:
محفوظ در این یادداشت‌ها، با آن باریک‌ریسی‌های خاص خود، گاه از روزهای دور یا نزدیک خاطره‌ای نقل می‌کند. نویسندۀ این بخش را می‌توان راوی واقع‌گرایی دانست که می‌کوشد، بی‌آنکه به اقلیم خیال پا بگذارد، در برابر فراموشی بایستد. اما گاه همین نویسنده را می‌بینم که، به یاری استعاره و کنایه و البته به ایجاز تمام، از پنهان‌های پیدا سخن می‌گوید و راه را برای رسیدن به برداشت‌هایی گوناگون از نوشته‌هایش هموار می‌کند. نویسنده گاه خواننده را جایی میان واقعیت و خیال، میان روایت و حکایت، رها می‌کند و به این تربیت او را به کاوشی سرگرم می‌سازد که سرانجامش چندان روشن نیست. در بخش دوم، محفوظ اندک اندک جای خود را به شخصیتی رازآلود می‌دهد که آمیزه‌ای است از تضادها.
سپس با رندی تمام، این بار از زبان او سخن می‌گوید. در اینجاست که نوشته‌ها، ضمن درهم‌آمیزی واقعیت و خیال، رنگ و بویی حِکمی به خود می‌گیرد، و هرچه به پایان نزدیک می‌شویم، یادداشت‌ها به کلمات قصار مانندتر می‌شود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اینفوگرافیک کتاب شبه شرح‌حال

شبه شرح حال

پر از درد و رنج و راز و عشق

دربارۀ کتاب شبه‌شرح‌حال

بعضی از کتاب‌ها در هیچ ژانری نمی‌گنجند؛ یا بهتر بگوییم گویی تمام ژانرها را در خود دارند. اگر خاطرات، نامه‌نگاری و جستار را از فرم‌های ادبی بدانیم، این گروه به همان دسته‌ای تعلق دارند که در یک ژانر، با یک موضوع مشخص محدود نمی‌شوند. در فرم نامه، موضوعات می‌توانند سیال باشند، همان‌طورکه در خاطرات چنین هستند. در خاطره‌نویسی، که اساسش بر اتفاقات رخ‌داده طی یک دورۀ زندگی پی‌ریزی می‌شود، نویسنده به ژانرها و مضامین مختلف چنگ می‌زند؛ مکاتب ادبی را احضار می‌کند، از رئالیسم تا سوررئالیسم. نویسنده به تخیلش چنگ می‌زند، گاهی آنچه را دقیقاً رخ داده بیان می‌کند و البته همیشه الزامی برای بیان واقعیت ندارد. این کاری است که نویسندۀ شبه‌شرح‌حال می‌کند. به هیچ دسته‌بندی و چهارچوبی مقید نیست. گاهی سرگذشت واقعی خود را می‌گوید و گاهی سراسر سطرهای پاره‌یادداشتش تخیلی است و فراواقعی. چنین فرمی دست نویسنده را باز می‌گذارد برای بیان آنچه می‌خواهد و مایل است با خوانندگان در میان بگذارد: از موضوعات شخصی و خانوادگی گرفته تا مسائل سیاسی و اجتماعی، مفاهیم اگزیستانسیال و وجودی. یکی از جذابیت‌های شبه‌شرح‌حال همین است و این کاری است که نجیب محفوظ در شبه‌شرح‌حال انجام داده است: یک زندگینامه که می‌توان تکه‌های زندگی نویسنده‌اش را همچون قطعات پازل از میان ۲۲۴ قطعه یا پاره‌یادداشت بیرون کشید و کنار هم گذاشت تا تصویری از زندگی نجیب محفوظ به دست آید ــ از کودکی تا نوجوانی تا کهنسالی. 

با خواندن این یادداشت‌ها با بستر سیاسی اجتماعی روزگار نجیب محفوظ آشنا می‌شویم. می‌فهمیم که دوران کودکی‌اش دوران یک انقلاب بوده است، وقتی می‌نویسد:

شبه شرح حال 1

یا آنجایی که از گفت‌وگوی همسایۀ عجیب‌وغریبش با فرزندانش پرده برمی‌دارد؛ زمانی که همسایه راهی حج شده و این‌چنین گفت‌وگو او و پسرانش را روایت می‌کند:

شبه شرح حال 2

شبه‌شرح‌حال پر است از گریزهای نویسنده‌اش به دغدغه‌های اگزیستانسیال؛ به عشق، به پیری، به مرگ، به زندگی. اساس کتاب بر این قطعات دلنشین استوار است. آدمی را در این پاره‌یادداشت‌ها می‌بینیم که از جوانی گذر کرده و گرد پیری بر شانه‌هایش نشسته، گاهی خسته است و بی‌حوصله و گاهی شاد و خندان؛ اما هرچه که هست گذشته و نوستالژی دوران گذشته و غم گذران زمان را در تک‌تک لحظاتش مشاهده می‌کنیم. شاید هیچ مسئله‌ای بیشتر از پیری نگرانش نمی‌کند. چون مرشدی گویی طریقت زیستن را به ما درس می‌دهد، وقتی می‌نویسد:

شبه شرح حال 3

یا شهرش، محله‌ها و ساختمان‌ها و البته دلدارهای قدیمی‌اش را به یاد می‌آورد و به حسرت‌گویی می‌افتد:

شبه شرح حال 4

نجیب محفوظ در شبه‌شرح‌حال چهره‌های متفاوتی به خود می‌گیرد. گاهی ما را به یاد فلاسفۀ رواقی می‌اندازد، به‌خصوص زمانی‌که دائم به مسئلۀ مرگ رجوع می‌کند و از نیستی سخن می‌گوید. نویسنده مرگ مادربزرگ خود را در کودکیِ خودش به یاد می‌آورد:

شبه شرح حال 5

نویسنده به بلوغ می‌رسد و پیری را هم می‌بیند؛ چنین مرگ‌اندیشی خود را به نمایش می‌گذارد، وقتی به دیدار کسی که نمی‌دانیم کیست و چه نسبتی با او دارد می‌رود:

شبه شرح حال 6

و شاید بهترین گریزش به مرگ در قطعه‌ای باشد با عنوان کنایی «خلاصۀ تاریخ»:

شبه شرح حال 7

در کنار این چهرۀ فیلسوف‌مآب صورت دیگری هم دارد این آقای نجیب محفوظ در شبه‌شرح‌حال. زمانی که او با پیر دیر و مرشدی دیدار می‌کند تا او را با حقایق هستی، با ذات بشر، دگردیسی‌های این‌جهانی و آن‌جهانی آشنا کند. عارفی صوفی‌مسلک با نام «شیخ عبدربه تائه» که از بخش پایانی کتاب گفت‌وگوهای اوست با این شیخ همه‌چیزدانِ با معرفت و دانش. ماجرای آشنایی خود با شیخ احتمالاً خیالی را خود گفته که:

شبه شرح حال 8

از این تکه‌یادداشت تا آخرین آن، شیخ که گویی از راز خلقت باخبر است و هر کلامش پندی است و راه چاره و طریقتی است، دست نویسندۀ شبه‌شرح‌حال را می‌گیرد و چونان چراغی است در تاریکی. حکایت است که پشت هم از شیخ روایت می‌شود، حکایت‌هایی که ما در ادبیات عرفانی‌مان کم نخوانده‌ایم و کم نشنیده‌ایم:

شبه شرح حال 9

یا این یکی؛ کوتاه و موجز:

شبه شرح حال 10

گاهی اوقات هم شیخِ کتاب سیاسی می‌شود، زمانی که:

شبه شرح حال 11

شبه‌شرح‌حال کتابی است از نویسنده‌ای که داستان‌نویسی جهان عرب را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. پژواک یک زندگی طولانی است. زمانی محفوظ آن را منتشر کرد که هشت دهه زیسته بود و می‌توان شبه‌شرح‌حال را چکیده‌ای از تمام این سال‌های زندگی‌اش دانست؛ تجربۀ زیسته‌اش، در فرم پاره‌یادداشت‌های کوتاه، پر از کنایه و ایجاز و ابهام و ایهام و کلمات قصار. قطعاتی ساده هستند، اما پر از معنا؛ مانند حکایات و تمثیل‌های عرفانی ما. برای همین، برای ما خواندنش طعم دلنشین و آشنایی دارد. خواندنی است، یا با وام گرفتن از حمید هامون در توصیف یکی از کتاب‌هایی که به معشوقه‌اش می‌دهد، می‌توان شبه‌شرح‌حال را چنین وصف کرد: «پر از درد و رنج و راز و عشق.»

دربارۀ نجیب محفوظ نویسندۀ کتاب شبه‌شرح‌حال

شبه شرح حال

طی شصت سال کار ادبی بیش از چهل داستان و رمان و اندک‌شماری فیلمنامه و نمایشنامه نوشت. با تریلوژی (سه‌گانۀ) بین‌القصرین، قصرالشوق و سکریه بود که به شهرت جهانی رسید و الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان عرب شد و با جایزۀ نوبلی که در سال ۱۳۶۷ خورشیدی گرفت، ادبیات عرب را زنده کرد. رمان سه‌گانه‌ای که در آن محفوظ تاریخ موطن خود، مصر، را روایت می‌کند؛ از خلال نسل‌ها زندگی یک خانواده. جایی که شخصیت‌های داستان میان دو نوع استبداد پدرسالاری و استعمار انگلیس گرفتارند؛ از فاصلۀ طبقاتی و گسل میان پدران وپسران می‌نویسد؛ فرزندان انقلابی که می‌خواهند تمام ساختارهای اجتماعی و خورده‌بورژوایی مصر را زیر و زبر کنند، در مواجهه با پدران محافظه‌کار سه‌گانه‌اش ما را به یاد خانوادۀ تیبو روژه مارتن دوگار می‌اندازد که آن هم روایتی است از سرنوشت یک خانواده. گرنت ال. وات، منتقد سرشناس ادبی، در کتاب درسگفتارهای ادبیات جهان به برخی شباهت‌های میان فاکنر و نجیب محفوظ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «فاکنر، تا پیش از دریافت جایزۀ نوبل که او را در کانون توجه سراسر جهان قرار داد، به‌عنوان نویسنده‌ای محلی و منطقه‌ای شناخته می‌شد. نجیب محفوظ هم پیش از آنکه جایزۀ نوبل را در ۱۹۸۸ دریافت کند و توجه دنیای غرب و خوانندگانی غربی را به خود جلب سازد، تنها در میان جهان عرب به رمان‌نویسی شهرت داشت. همان‌طورکه امروزه فاکنر با عنوان یکی از برترین رمان‌نویسان امریکایی خوانده می‌شود، محفوظ نیز یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان عرب به‌ شمار می‌رود.» چنین نویسنده‌ای، در تمامی آثارش با برشی از زندگی طبقات گونه‌گون به‌ویژه لایه‌های سرکوب‌شدۀ مردم و با تأکید بر فردیت نمونه‌های بشری و نمایش خصلت‌های ذاتی آن‌ها، جان جاودانۀ مصر و روح ماندگار مردم آن دیار را در برابر نیروهای استعمارگر بیگانه و شرایط سرکوب و فشار داخلی، با قلم‌مویی رنگین و شفاف ترسیم می‌کرد. با چنین چیره‌دستی‌ای که او داشت، کمتر داستان‌نویس عربی را می‌توان یافت که از هنر و شیوۀ رئالیستی او تأثیر نگرفته باشد. نجیب محفوظ هم‌زمان در عرصۀ عمومی روشنفکری مصر هم فعال بود. پیروزی انقلاب ۲۳ ژوئیۀ مصر به‌رهبری جمال عبدالناصر را به فال نیک گرفت و آن را ستود، گرچه ستایشش نه ستایشی کورکورانه بلکه گاهی با نقد دستگاه بوروکراتیک و رفتارهای غیردموکراتیک نظام سیاسی همراه بود و وقتی در سال ۱۹۷۷ به ستایش از پیمان صلح میان مصر و اسرائیل پرداخت به چهره‌ای جنجالی مبدل شد. در کشورهای بسیاری کتاب‌هایش تحریم شدند و وقتی چند نمایشنامه‌اش در اسرائیل روی صحنه رفت، او را بایکوت کردند. گرچه بعدها از حمایتش از پیمان کمپ‌دیوید اظهار پشیمانی کرد، اما همین حاشیه‌ها باعث شد انورسادات، رئیس‌جمهور مصر، او و دیگر ادیبان مصری هوادار صلح اعراب و اسرائیل را از قلم زدن در روزنامۀ الاهرام بازدارد. با تمام این‌ها، چه‌کسی می‌تواند منکر نثر و تکنیک داستان‌سرایی او شود که جایگاهی بالاتر از تمام این کش‌و‌قوس‌های سیاسی داشت؛ تا آنجا که به او لقب «بالزاکِ مصر» دادند و او را هم‌ردیف بزرگانی چون رومن رولان و مارکز. نجیب محفوظ که زادۀ ۱۹۱۱ بود در سال ۲۰۰۶ در ۹۴سالگی درگذشت.

چه‌کسانی از خواندن شبه‌شرح‌حال لذت خواهند برد؟

ــ آن‌هایی که دوستدار فرم خاطره‌نگاری هستند.
ــ کسانی که دغدغه‌های وجودی و اگزیستانسیال دارند.
ــ آنانی که در جست‌وجوی معنای زندگی هستند.

به آن‌هایی که کتاب‌های نجیب محفوظ را خوانده‌اند، پیشنهاد می‌کنیم شبه‌شرح‌حال را هم بخوانند:

ـــ بین‌القصرین: نخستین بخش از سه‌گانۀ محفوظ، داستان یک خانواده که در محلۀ بین‌القصرین، از محلات قدیمی قاهره، زندگی می‌کنند. پدر خانواده، احمد عبدالجواد، مردی است مستبد و خودسر. همسرش امینه مهربان و ستم‌دیده است. دو دختر دارند که به‌علت سختگیری‌های پدر گوشه‌گیر و منزوی شده‌اند، و همین‌طور سه پسر که هریک مسلکی دارند: یکی آرمان‌گرا، دیگری لذت‌طلب و دیگری اهل تفکر. داستان در زمان بین دو جنگ جهانی در قاهره روایت می‌شود و محفوظ راوی آن‌سال‌های پرآشوب است.

ـــ قصرالشوق: دومین بخش از سه‌گانۀ محفوظ. در این زمان، پدر خانواده از همسرش طلاق گرفته و به هوسبازی‌هایش ادامه می‌دهد. پسر ارشد خانواده با معشوقۀ پدرش رابطه برقرار کرده و خانه‌ای دارد در قصرالشوق، یکی دیگر از محله‌های قدیمی قاهره. پسر آرمان‌گرای خانواده نیز در این هنگام روی در روی پدرش قرار می‌گیرد، که این استعاره‌ای است از رویارویی نسل جوان مصر که آرمان‌ها و سبک زندگی پدران‌شان را برنمی‌تابند.

ـــ سکریه: آخرین بخش از سه‌گانه، که نام این‌یکی هم اسم یکی از محلات قاهره است. سرنوشت همان خانوادۀ هشت‌نفره را روایت می‌کند که در آن گذر مصر از دوران سنت به مدرنیته را شاهدیم: فرزندانی که آرمان‌های خودشان را پی گرفته‌اند و پدر خانواده که اندیشه و باورهایش کهنه شده‌اند و دیگر در این زمانه به کار نمی‌آیند.

ـــ وراجی روی نیل: در این رمان نجیب محفوظ، داستان مردی به‌نام آنیس زانی را می‌خوانیم که مصرف‌کنندۀ مواد مخدر است. او و دوستانش هر شب، سوار بر قایق روی نیل، مواد مخدر مصرف می‌کنند. در یکی از شب‌ها، خبرنگاری برای تهیۀ گزارش به جمع آنان می‌پیوندد و شنوندۀ گفت‌وگوهای این جمع دربارۀ عشق، اخلاق و آرمان‌ها و اهداف زندگی‌شان می‌شود.

ـــ میراث و مرگ و زندگی با اوست: دو نمایشنامه از نجیب محفوظ. نمایشنامۀ «مرگ و زندگی با اوست» داستان مردی است که می‌خواهد زمین اجدادی‌اش را از متجاوزان پس بگیرد، اما می‌فهمد که در این نبرد تنهاست. نمایشنامۀ «میراث» هم داستان یک اخاذی بر سر ارث پدری صالح است؛ نقدی بر ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه.

ـــ در برابر تخت: محفوظ در این رمان به کسانی می‌پردازد که در شکل‌گیری مصر مدرن نقش داشته‌اند، از سه‌هزار سال پیش از میلاد تا انور سادات. پای خدایگان مصری هم به میان آورده می‌شود و این شخصیت‌ها باید از اعمال خود در برابر آن‌ها دفاع کنند.

ـــ خواب: ده داستان کوتاه از نجیب محفوظ، داستان‌هایی که در بیشترشان تأثیر شکست اعراب از اسرائیل در جنگ سال ۱۹۶۷ مشهود است. محفوظ به آثار استثمار و استعمار در زندگی روزمرۀ مردم در کشورهای جهان سوم می‌پردازد.

ـــ کافهکَرنَک: رمانی سیاسی از محفوظ که او به رویارویی دو نسل پدران و پسران در انقلاب مصر می‌پردازد. پدرانی که در جوانی انقلاب کرده‌اند و حالا در میانسالی و پیری هنوز چشم‌انتظار وعده‌های انقلابشان هستند و جوانانی که آرمان‌های متفاوتی با آن‌ها دارند.

ـــ گدا: داستان شرح مختصری از مصیبت و گرفتاری‌های فکری روشنفکران جهان سوم است، روشنفکرانی که در جوانی بسیار پرشور و آرمان‌خواه‌اند و در میانسالی ناامید و محافظه‌کار می‌شوند و در صورت زنده ماندن در پیری گرفتار عذاب وجدان شده، به حکمت و عرفان روی می‌آورند.

ـــ هزار و یکشب: گویی نجیب محفوظ ادامۀ هزار و یکشب کهن را نوشته است. بسیاری از شخصیت‌های آن کتاب کلاسیک را در اثر مدرنش احضار می‌کند و راوی سرشناس آن شهرزاد و همین‌طور علاءالدین نیز همراهش‌اند و برایمان قصه‌ها می‌گوید.

ـــ یک بعدازظهر شصت‌سالگی: سه داستان کوتاه از محفوظ که یک سال پیش از آنکه جایزۀ نوبل ادبیات را ببرد منتشر شدند. هرکدام از داستان‌ها موضوع متفاوتی دارند، اما می‌توان گفت بازخوانی مختصر و فشرده‌ای‌اند از آنچه او در سه‌گانه‌اش نوشته بود.

ـــ رادوبیس، دلدادۀ فرعون: این نخستین رمان محفوظ بود و داستانش در مصر باستان می‌گذرد.

ـــ در خان‌ الخلیلی اتفاق افتاد: حوادث رمان در محلۀ قدیمی قاهره به‌نام خان‌ الخلیلی رخ می‌دهند و محفوظ در این رمان پنجاه‌و‌یک‌بخشی، تاریخ کشورش را مرور می‌کند و از زندگی و مصائب مردمان می‌نویسد.

ـــ خاکستر: شامل داستان‌های کوتاهی است که می‌توان آن‌ها را در چهار دسته تقسیم کرد: داستان‌های رئالیستی، داستان‌های واقع‌گرا با رگه‌هایی از طنز، داستان‌هایی آمیخته به رؤیا، و داستان‌های تمثیلی، پر از نماد و استعاره.

ـــ ندای درون: مجموعۀ داستانی از دورۀ ابتدایی کار نویسندگی محفوظ. داستان‌هایی با مضامین اجتماعی، گاهی طنزآلود و گاهی تمثیلی. 

ـــ ساحر کاسه را دزدید: مجموعۀ داستانی از نویسندگان عرب که در آن داستان‌هایی از محفوظ نیز آمده است. محفوظ، پیش از آنکه به رمان‌نویسی روی آورد، در داستان‌ کوتاه یکی از سرآمدان ادبیات عرب بود.

دربارهٔ مجموعهٔ پالتویی‌ها

وجه اشتراک کتاب‌هایی که در مجموعهٔ پالتویی‌ها منتشر می‌شوند، غیر از ظاهرشان، اولاً آن است که همگی متونی غیرداستانی هستند و ثانیاً کیفیتی عمومی دارند ــ به این معنا که برای مثال منابعِ دست‌اول فلسفه در این مجموعه نمی‌گنجند، اما شرحی بر آن آثار یا راهنمای مطالعهٔ آن‌ها را در اینجا خواهید یافت. عمومی بودن این کتاب‌ها احیاناً به‌معنای «سطحی» بودن‌شان نیست: یا دست‌کم تلاش ما بر این است که سطحی نباشند. در این مجموعه، کتاب‌هایی خواهید خواند در حوزهٔ وسیع علوم انسانی، جستار، خاطره، تک‌نگاری، زندگینامه، و جز آن. امیدواریم خوانندگانْ کتاب‌های این مجموعه را نقد کنند و به ما یاری برسانند تا کیفیت‌شان را بهبود ببخشیم. حرف آخر آنکه یونیفرم و تایپوگرافی این مجموعه با اقتباس از آثار گرافیستِ گران‌قدر بهزاد گلپایگانی (1364-1317) و به‌یاد و احترام او طراحی و اجرا شده است.

شبه شرح حال

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی