طی سالهایی که اینجا را میشناسم هیچچیزش عوض نشده است؛ دیوارهای سفید و کف چوبی خانه مثل همان زمانی است که من و خواهرهایم کودک بودیم؛ کمی کهنه و رنگورورفته بر اثر عشق و نفرتی که زمانی در این خانه جریان داشته است.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کتاب مجازی منتشر کرد:
دیزی دارکر با یک قلب مریض به دنیا آمد. حالا کل اعضای خانواده دیزی بعد از سالها دوری از هم قرار است برای جشن تولد هشتاد سالگی نانا مادربزرگ دیزی - در خانه عجیب و قدیمی گوتیک او در یک جزیره جزرومدی جمع بشوند. نهایتاً همه از راه میرسند؛ هر کسی با رازی که در دل دارد وقتی بالاخره جزرومد میشود، گذرگاه دریایی زیر آب فرو میرود و ارتباط آنها برای هشت ساعت با دنیا قطع میشود؛ ولی همزمان با فرارسیدن نیمه شب نانا به قتل میرسد و راس هر ساعت یکی دیگر از اعضای خانواده هم کشته میشوند. حالا عمارت سیگلاس به زندانی در یک جزیره تبدیل شده است، همراه با قاتلی که قصد جان تک تکشان را دارد. اعضای خانواده قبل از اینکه آب دریا پایین برود و همه چیز آشکار شود، باید هم راز قتل ها و هم رازهای گذشته را کشف کنند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب دیزی دارکر از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب دیزی دارکر از سایت آمازون امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ بهترین کتاب معمایی و هیجانانگیز سال 2022 به انتخاب کاربران گودریدز
کتاب دیزی دارکر پنجمین اثر آلیس فینی رماننویس بریتانیایی است که در سال 2022 منتشر شد. پیش از این چهارمین اثر آلیس فینی، «سنگ کاغذ قیچی» در سال 2021 پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شده بود. او این بار با یک داستان دیگر و رازی عجیب به سراغ خوانندگان برگشته است تا بار دیگر آنها را در حیرت فرو ببرد.
«رمانی با هزاران پیچوتاب و رازهای هیجانانگیز... آلیس فینی نویسندهای است که حتماً باید کتابهایش را خواند.» -هارلان کوبن، تودِی شو
«یک خانوادۀ از هم پاشیده درگیر داستان «و آنگاه هیچکس نماند یا ده بچه زنگی» آگاتا کریستی میشوند. دیزی دارکر داستانی پُر پیچ و تاب و نفسگیر دارد. این همان کتابی است که از هیجان نفس شما را بند خواهد آورد.» -کاترین رایان هاوارد نویسندۀ کتاب 56 روز
«دیزی دارکر یک کتاب بینهایت سرگرمکننده و نفسگیر است، اگر پیش از این رمانهای آلیس فینی را خوانده باشید میدانید که او خواننده را در داستان غرق میکند و سپس او را با یک پیچ و تاب جذاب در مسیر جدیدی پیش میراند.» -نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز
اگر به داستانهای هیجانانگیز با حس تعلیق علاقه دارید خواندن کتاب دیزی دارکر را از دست ندهید.
«خانواده مثل اثر انگشت است: هیچکدام شبیه دیگری نیست و هر کدام اثری از خود برجای میگذارد. پردۀ پرنقشونگار خانوادۀ ما همیشه تعداد زیادی نخ دررفته داشت. سالها قبل از اینکه من به دنیا بیایم گوشههایش کمی فرسوده بودند و اگر از ف اصلۀ نزدیک خوب نگاهش میکردی، شاید حتی چند سوراخ هم در آن مییافتی. بعضی از مردم نمیتوانند در نقص زیبایی را کشف کنند، بااینحال، من همیشه مادربزرگم نانا، پدرومادرم و خواهرهایم را دوست داشتهام. صرفنظر از اینکه چه حسی نسبت به من داشتند و صرفنظر از اتفاقی که افتاد. نانا تنها کسی بود که مرا تحت هر شرایطی دوست داشت. آنقدر که درموردم یک کتاب نوشت، یا دستکم درمورد دختربچهای هم اسم من. اگر اسم من به نظرتان آشنا میآید دلیلش همین است: راز کوچک دیزی دارکر یکی از پرفروشترین کتابهای کودک که مادربزرگم آن را نوشته و تصویرسازی کرده است، تقریباً در هر کتابفروشیای در سرتاسر دنیا پیدا میشود که اغلب هم بین کتابهای گروفالو و کرم ابریشم خیلی گرسنه جا خوش کرده. نانا گفت اسم مرا روی شخصیت اصلی کتابش گذاشته تا به هر طریق ممکن تا ابد زنده بمانم. این کارش از روی مهربانی بود، حتی اگر والدین و خواهرهایم آنموقع اینطور فکر نمیکردند. فکر میکنم آنها هم دوست داشتند تا ابد زنده بمانند، ولی در نهایت به سهمبردن از عواید فروش کتاب قانع شدند.»
«کریسمسها در سیگلاس همیشه رؤیایی بودند تا اینکه پدرومادرم از هم جدا شدند. نانا تمام سعیاش را میکرد تا به مادر و ما به بهترین نحو خوشامد بگوید و اوقات خوبی آنجا داشته باشیم، ولی سیگلاس بدون پدر مثل همیشه نبود. من هفت ساله بودم، لیلی یازده و رز دوازدهساله بود. آن سال درخت کریسمس بسیار بزرگی داشتیم -که با قایق به دستمان رسیده بود- و همه برای تزیینش کمک کردیم. زنجیرهای کاغذی و یکی شکلاتی به شکل هیزم درست کردیم و بعد در شب کریسمس زنان خانوادۀ دارکر کنار هم فیلم «ایتی» را دیدیم. اولینبار بود که به سینما میرفتم و از هر دقیقهاش لذت بردم؛ ولی فیلمی که الان از تلویزیون قدیمی نانا پخش میشود هیچکدامش را نشان نمیدهد. فیلم از روز کریسمس 1982 و طبق معمول با هنرنمایی لیلی آغاز میشود. اگر بابانوئل واقعاً یک لیست از شیاطین داشت مطمئناً لیلی در صدر فهرست قرار میگرفت. بااینحال وقتی بچه بود تمام اسباببازیها و هدیههایی را که میخواست میگرفت، حتی وقتی وضع مالیمان خوب نبود. فکر کنم نانسی اعتقاد داشت اوقاتتلخیهای لیلی بیشتر اذیتش میکنند و هزینه برمیدارند. مهمترین خواستۀ لیلی از فهرستش یک واکمن بود. بهمحض اینکه آن را از جعبه درآورد دیگر همهجا به آن گوش میداد، حتی وقتی غذا میخورد، اسکیتسواری میکرد یا تلویزیون میدید که از نظر من منطقی نبود.»
«زمزمه میکنم: «تریکسی!» ولی کسی جواب نمیدهد. صدای رعدوبرق و صدای برخورد امواج دریا با صخره تنها صداهایی هستند که میتوانم بشنوم. این اتاق هنوز هم به شکل دو قسمت مجزاست. تخت سمت لیلی نامرتب است و اطرافش لباس ریخته و میز کنار تخت هم از مجله و لواز آرایش پر شده، با وجود اینکه تنها چند ساعت از ورودشان گذشته است. طرف دیگر اتاق کاملاً متفاوت است. تخت تریکسی با وسواس مرتب شده و تنها یک کتاب قدیمی قرض گرفتهشده از کتابخانۀ نانا و یک لیوان آب روی میز است. روی زمین زانو میزنم و زیر تخت را نگاه میکنم. یک رعدوبرق شدید دیگر میزند و حس میکنم دوست دارم زیر تخت پنهان شوم. وقتی بچه بودیم همیشه در سیگلاس شاهد طوفان بودیم؛ هم طوفان عاطفی، هم جغرافیایی. به یاد دارم آنقدر از صدای رعدوبرق خارج از خانه ـ یا فریادهای داخل خانه ـ میترسیدم که با عجله به اتاقم میآمدم. ظاهراً ترس تنها چیزی بود که هنگام کودکی من و خواهرهایم را با هم متحد میکرد. طوفانهای سیگلاس شبیه طوفانهای لندن یا هر جای دیگری که زندگی کردهام نیستند. احاطه شدن با طوفان، در این جزیرۀ کوچک، مثل حضور در یک کشتی قدیمی وسط دریاست؛ از آن کشتیهایی که اگر امواج بلند باشند حتماً غرق میشوند. عادت داشتیم هر وقت صدای زندگی خیلی بلند میشد، با هم زیر این تختها پنهان شویم، بعد ثانههای بین رعدوبرق را میشمردیم تا بفهمیم چند کیلومتر دورتر اتفاق میافتد. حالا هم در حال شمارش هستم.»
دیزی دارکر، ماجرای یک دورهمی خانوادگی است که در نهایت به قتل میانجامد. داستان دیزی دارکر از دو خط زمانی روایت میشود، یکی زمان حال است که خانوادۀ دیزی دارکر در یک جزیرۀ دورافتاده دور هم جمع شدهاند و از باقی دنیا جدا افتادهاند. دیگری زمان گذشته است، که دیزی در این خط زمانی داستان کودکی و زندگی خودش را برای خوانندگان تعریف میکند. دیزی در جشن تولد مادربزرگش به همراه اعضای خانوادهاش در جزیرهای تنها میماند که یک قاتل نیز به همراه خانواده در آن است. در گیرودار قتلها، دیزی داستان پشت زندگی تکتک اعضای خانوادهاش را نیز تعریف میکند.
دیزی داکر:
دیزی شخصیت اصلی رمان دیزی دارکر است که عنوان کتاب نیز نام اوست. کل کتاب را از دیدگاه دیزی میخوانید و در انتها متوجه میشوید چرا او قهرمان این کتاب است. او با یک عارضۀ قلبی به دنیا آمده است و چندین بار این عارضه او را در زندگی تا پای مرگ کشانده است اما هر بار جان سالم بهدر میبرد. این عارضۀ قلبی برای دیزی بدان معناست که اجازه ندارد هیچکاری انجام بدهد، جایی برود یا حتی آرزوهایی برای خود داشته باشد. خانوادۀ دیزی، مخصوصاً خواهرانش اصلاً رفتار خوبی با او ندارند. دیزی کِرم کتاب است و ترجیح میدهد همیشه جلوی آتش بنشیند و کتاب بخواند.
بئاتریس دارکر (نانا):
میتوان گفت نانا دومین شخصیت رمان دیزی دارکر است. او یک پیرزن عجیبوغریب و بامزه است اما همچنین در جایی که لازم باشد میتواند مصمم باشد و نقش رئيس خانواده را ایفا کند. او با نوشتن کتابهای کودکان به شهرت رسیده است و کتابی در مورد دیزی نوشته است که باعث شده دیگر اعضای خانواده چندان از نانا خوششان نیاید. خواننده با شخصیت نانا از دید دیزی و البته فیلمهایی که خانواده در طول داستان تماشا میکنند آشنا میشود و البته این دیدگاه سرنخهایی نیز به خواننده در مورد حوادث آیندۀ کتاب میدهد.
رز و لیلی دارکر:
رز و لیلی خواهران بزرگتر دیزی هستند و البته نام هر سه دختر خانواده، نام گل است چون مادرشان نانسی به گیاهان و گلها بسیار علاقه دارد. لیلی بسیار سرسخت، خودپسند و بدجنس است اما رز کمی بیشتر در طول داستان انعطاف به خرج میدهد و مهربانتر است.
نانسی و فرانک دارکر:
والدین دیزی نانسی و فرانک هستند و شاید بتوان گفت جزو منفورترین شخصیتهای این کتاب به شمار میآیند. پدر دیزی چندان مهربان نیست و بارها دیزی را بهخاطر عارضۀ قلبیاش رها کرده است و مادرش هم مانند خواهرش کمی خودپسند است و به کسی جز خودش چندان اهمیت نمیدهد.
تریکسی دارکر:
تریکسی دختر نوجوان لیلی و خواهرزادۀ دیزی است و شخصیتی بامزه دارد. با اینکه مادرش چندان خوشاخلاق نیست اما تریکسی دقیقاً برعکس مادرش بسیار مهربان است و با دیزی رابطۀ خوبی دارد، شاید چون هر دو حس میکنند از خانواده طرد شدهاند.
رمان دیزی دارکر اینگونه شروع میشود «من با قلبی بیمار متولد شدم». دیزی دارکر شخصیت اصلی و راوی این داستان معمایی، اینگونه خود را معرفی میکند. با اینحال دیزی خوشحال است که هشتادمین سالگرد تولد مادربزرگ محبوبش، بئاتریس دارکر را جشن میگیرند. مادربزرگ که به او «نانا» میگویند نویسندۀ کتاب کودکان است که چندین دهه پیش با کتابی به نام «راز کوچک دیزی دارکر» به ثروت زیادی رسید. اما خانوادۀ دیزی مشکلات فراوانی دارند و حالا پس از سالها دوری کردن و نادیده گرفتن یکدیگر، با اکراه برای جشن تولد نانا در عمارت «سیگلاس» دور هم جمع میشوند؛ خانۀ قدیمی و عجیب و غریب بئاتریس در جزیرهای منزوی در پایین صخرهای قرار دارد که فقط در هنگام جزر و مد میتوان به ساحل آن رسید. پسر بئاتریس فرانک دارکر، یک نوازندۀ کلاسیک جهانگرد است که اغلب در زمان بزرگ شدن فرزندانش حضور نداشته است. نانسی، همسر سابق فرانک و مادری سرد و سختگیر است. دیزی دو خواهر بزرگتر نیز دارد؛ رُز که بسیار زیبا و باهوش است و لیلی که همیشه تنبل و بیکار است.
افراد دیگری نیز قرار است در این جشن تولد شرکت کنند؛ تریکسی دختر نوجوان لیلی که کسی نمیداند پدرش کیست و کانر کندی که خانوادهاش زمانی همسایۀ بئاتریس بودند و وقتی بئاتریس متوجه شد که پدرش او را آزار میدهد، او را به سرپرستی گرفت و او اکنون یک روزنامهنگار موفق است. زمانی که جزر و مد فرا برسد، آنها به مدت هشت ساعت نمیتوانند هیچ ارتباطی با خارج از جزیره داشته باشند. بئاتریس در جشن تولد وصیتنامهاش را میخواند، وصیتنامهای که هیچ کدام از اعضای خانواده از آن خوشنود نیستند. سپس در نیمهشب، در میان طوفان شب، جنازۀ نانا پیدا میشود و یک ساعت بعد، جنازۀ یکی دیگر از اعضای خانواده در برکه افتاده است. حالا خانواده در جزیرهای به دام افتادهاند که یک نفر یکی یکی آنها را میکشد. باقی اعضای خانواده دیوانهوار در تلاش هستند تا قاتل را پیدا کنند و به هیچ کجا دسترسی ندارند، گوشی موبایل آنتن نمیدهد و بئاتریس از سالها پیش قبض تلفن خود را پرداخت نکرده و حتی تلفن خانه نیز قطع است. هر یک ساعت جنازۀ یکی از اعضای خانواده در گوشهای پیدا میشود و هنوز پنج ساعت مانده تا جزر و مد تمام بشود. یعنی کدام یک از دارکرها تا آن زمان زنده میماند؟
رازها و دروغهای خانوادگی:
رازهای خانوادگی یکی از مضامین اصلی رمان دیزی دارکر است که همه را به دردسر میکشاند. خیانت، راز، روابط مسموم بین زوجها و رقابت خواهر و برادری است که شخصیتها را به دردسر میاندازد. فلشبکهای رمانهای دیزی دارکر به آرامی رازهای خانواده را برملا میسازد و نشان میدهد چرا و چگونه اتفاقهایی که نباید رخ میدهند.
بیماری:
همانطور که قبلاً گفتیم دیزی به عارضۀ قلبی مبتلاست و نویسنده از همین موضوع استفاده کرده تا نشان بدهد چرا دیزی از خانواده طرد شده است اما شاید دیزی حتی قبل از بیماریاش هم میدانست که مثل دیگر اعضای خانواده نیست. او در خانوادهای پرآشوب و بههمریخته به دنیا آمده و بهخاطر بیماریاش تبدیل به عضو منفور خانواده شده است. نویسنده در واقع این بیماری را بهعنوان مفهومی نمادین به کار برده است تا قلب شکستۀ دیزی را به تصویر بکشد.
قتل و انتقام:
قتلهای زیادی در رمان دیزی دارکر رخ میدهد و گاهی اوقات این قتلها بسیار وحشتناک و تکاندهنده هستند. شما مدام با خود فکر میکنید نفر بعدی که میمیرد چه کسی خواهد بود؟ اما رمان بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست. شاید بتوان گفت که موضوع اصلی این رمان انتقام است.
کتاب دیزی دارکر پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2022 شد.
آلیس فینی با کتاب دیزی دارکر، انگار جان تازهای به داستانهای کارآگاهی آگاتا کریستی بخشیده است. او بار دیگر با پیج و تاب و داستان نفسگیرش، خوانندگان را به داستانی پر رمز و راز میکشاند تا بار دیگر با وقایع باورنکردنی داستانی جذاب روبهرو شوند. بنابراین اگر از خواندن این کتاب لذت بردید به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید.
- سنگ کاغذ قیچی اثر دیگر آلیس فینی نویسندۀ بریتانیایی است. او در این کتاب داستان یک زوج عجیب را تعریف کرده است که برای نجات دادن زندگیشان به سفر میروند و به مرور رازهای زندگی یکدیگر را کشف میکنند، رازهایی که شاید به هیچوجه موجب نجات دادن زندگیشان نشود.
- خواهر من، قاتل زنجیرهای اثر اوینکان برثویت است. داستان این رمان دربارۀ دختری است که با اینکه میداند خواهرش قاتل است اما کاری از دستش برنمیآید و حتی به او در پنهان کردن جنازهها کمک میکند. او که از کودکی یاد گرفته همیشه نقش خواهر بزرگتر را ایفا کند، در بزرگسالی نیز تلاش میکند قتلهای خواهرش را پنهان کند تا روزی که کنترل همهچیز از دستش خارج میشود.
- ما دروغگو بودیم اثر امیلی لاکهارت رماننویس و نویسندۀ آمریکایی است. این کتاب داستان خانوادۀ سینکلر است که ظاهراً ثروتمند و بسیار خوشبخت هستند. آنها هر سال در جزیرۀ پدربزرگشان دور هم جمع میشوند تا اینکه یک سال حادثهای برای یکی از بچههای خانواده پیش میآید. او داخل آب سرش به جایی کوبیده میشود و پس از آن سردردهای میگرنی شدید میگیرد و دیگر به جزیره نمیرود. او پس از چند سال دوباره به جزیره برمیگردد و میخواهد بداند آن سال تابستان چه اتفاقی برای او افتاد اما اعضای خانوادهاش بسیار عجیب رفتار میکنند.
- ده بچه زنگی اثر آگاتا کریستی نویسندۀ مشهور رمانهای جنایی است. این کتاب که با نام «و آنگاه هیچکس نماند» نیز منتشر شده است داستان هشت نفر است که در پی رسیدن دعوتنامهای غیرمنتظره به جزیزهای کوچک و منزوی در سواحل دوون میروند تا تعطیلات خود را در آنچه بگذرانند. وجه اشتراک تمام مسافران این است که در گذشته باعث مُردن یک نفر شدهاند. آنها متوجه میشوند کسی که آنها را به این جزیره دعوت کرده از راز آنها باخبر است و به شیوهای عجیب شروع به کشتن افراد در جزیره میکند.
- کتاب نجواگر اثر الکس نورث نویسندهٔ انگلیسی است که در سال 2019 منتشر شد. این کتاب یکی از هیجانیترین رمانهای مخوف پلیسی است. نجواگر داستان یک قاتل زنجیرهای معروف به نام «نجواگر» است که با ربودن پنج پسر کوچک، یک شهر کوچک در بریتانیا را وحشتزده میکند چون هیچ بچهای که نجوایش را میشنید زنده نمیماند. نجواگر حالا بیش از یک دهه است که در زندان به سر میبرد.
- کتاب زوج همسایه اثر شری لاپنا نویسنده و وکیل کانادایی است. این کتاب معمایی، هیجانانگیز و پُرتعلیق اولین رمان شری لاپنا بود که در سال 2016 منتشر شد. داستان این کتاب حول محور زوجی به نامهای آنه و مارکو میچرخد که پس از کنسل شدن پرستار، نوزاد خود را در خانه تنها میگذارند تا در یک مهمانی شام در خانۀ همسایه شرکت کنند. زمانی که زوج برمیگردند نوزاد گم شده است و تحقیقات پس از آن، رازهایی تکاندهنده و مخوف را فاش میکند.
- کتاب سایهها اثر دیگری از الکس نورث است که در آن بار دیگر به سراغ ژانر جنایی و معمایی رفته است. این کتاب دربارۀ رؤیاهایی است که در نهایت به قتل ختم میشوند. داستان سایهها دربارۀ چند نوجوان است که دست به قتلی آیینی و وحشتناک میزنند. یکی از قاتلها دستگیر میشود و دیگری، بدون هیچ ردی ناپدید میشود. پل آدامز که به این قتل ارتباط دارد نیز بدون اینکه به پشت سر خود نگاهی بیندازد زادگاهاش را ترک میکند تا اینکه بیستوپنجسال بعد مجبور میشود به خانهاش برگردد.
ـ کتاب اگر حقیقت این باشد اثر کالین هوور نویسندهٔ پرفروش آمریکایی است. این کتاب رازآلود و روانشناختی داستان دختری به نام لوئن است، نویسندهای که پس از مرگ مادرش نمیتواند خود را از نظر مالی سرپا نگه دارد و بنابراین مجبور میشود پیشنهاد کاری ناراحتکنندهای را بپذیرد و با پذیرفتن این کار خود را درگیر ماجراهایی عجیب و فراموشنشدنی میکند.
- کتاب هیچ وقت دروغ نگو اثر فریدا مک فادن متخصص اعصاب و روان است. او که پیش از این نیز رمانهای روانشناختی جذابی نوشته بود، این بار شما را به دلِ عمارتی میان طوفان میکشاند. داستان کتاب در مورد زوجی به نام تریشیا و ایتن است که تازه ازدواج کردهاند و به دیدن عمارتی میروند که آدرین هیل روانشناس معروف چهار سال پیش در آن زندگی میکرده و بعد به طرز مرموزی ناپدید میشود. طوفان این زوج را در عمارت گیر میاندازد و تریشیا کمکم به رازهای مخوف این روانشناس پی میبرد.
- کتاب بازیهای میراث داستانی معمایی و هیجانانگیز اثر جنیفر لین بارنز نویسنده و روانشناس آمریکایی است. این کتاب داستان دختری دبیرستانی به نام ایوری گرمبز است که ناگهان صاحبت میلیاردها دلار ارثیه میشود. حالا او باید برای رسیدن به این ارث یک سال در عمارت هاثورن در کنار نوههای هاثورن زندگی کند و پس از مدتی میفهمد ممکن است حتی از این عمارت زنده بیرون نیاید.
آلیس فینی نویسنده و روزنامهنگار است. او پانزده سال گزارشگر، سردبیر اخبار و تهیه کنندۀ بخش سرگرمی و اخبار شبکۀ بیبیسی نیوز بوده است. آلیس در لندن و سیدنی زندگی کرده و اکنون در حومۀ شهر ساری در جنوب شرقی انگلستان با همسر و سگش زندگی میکند. او در 30 سالگی شروع به نوشتن اولین رمان خود گاهی دروغ میگویم کرد. این کتاب را در اوقات فراغت و وقتی با مترو به سرکار میرفت در مترو نوشت. او همزمان دورۀ نویسندگی را در آکادمی فابر گذراند و کتابش را همزمان با این دوره به پایان رساند. آلیس فینی با انتشار کتابهای «گاهی دروغ میگویم» و من میدانم تو کی هستی پرفروشترین نویسندۀ نیویورک تایمز شد. قرار است وارنر بروس فیلمی با اقتباس از کتاب «گاهی دروغ میگویم» بسازد. رمان «سنگ کاغذ قیچی» چهارمین رمان این نویسنده بود که در سال 2021 منتشر شد.
سونیا سینگ در سال 1365 به دنیا آمد. او کتابهای بسیاری ترجمه کرده است. از دیگر آثار ترجمه شدهاش میتوان به کشتی عروسان اثر جوجو مویز، شیرفروش اثر آنا برنز، سه دختر حوا اثر الیف شافاک، در کوران زمستان اثر ایزابل آلنده و خیانت اثر پائولو کوئيلو اشاره کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
طی سالهایی که اینجا را میشناسم هیچچیزش عوض نشده است؛ دیوارهای سفید و کف چوبی خانه مثل همان زمانی است که من و خواهرهایم کودک بودیم؛ کمی کهنه و رنگورورفته بر اثر عشق و نفرتی که زمانی در این خانه جریان داشته است.
رز از دیدن سگ بیشتر از دیدن من یا پدر خوشحال میشود، پس یکبار دیگر همۀ توجهها جلب پاپینز میشود. بزرگترین خواهرم تنها آمده است؛ فکر کنم همهمان همین کار را کردهایم. ازدواج رز کمتر از یک سال طول کشید، بعد او غرق در کارش شد و یک کلینیک دامپزشکی تأسیس کرد.
نانا نیازی ندارد به من اصرار کند که ساعت ورود بزنم. من عاشق تمام رسمورسومهای عجیب و منحصربهفرد او هستم؛ حتی آن نامناسبها. من به اخلاقهای عجیبوغریب او عادت دارم؛ برخلاف بقیۀ اعضای خانواده، من همیشه به نانا سر میزنم. وقتی مراسم نامعمول ورود به خانه تمام میشود وارد سالن میشویم.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
اگه فکر میکنید دوران کودکی سختی داشتید، هنوز با دیزی دارکر آشنا نشدید این جذابترین کتاب آلیس فینی بود که تاحالا خوندم داستان پر از حادثه و معما بود و من نتونستم تا تموم شدنش کتاب رو زمین بذارم.
محیط داستان و جزیرهٔ اسرارآمیزشو خیلی دوست داشتم و یه خونهٔ شیشهای متعلق به دوران ویکتوریا که زمینهٔ داستان رو واقعاً جذاب میکرد. خاطرات دوران کودکی دیزی هم فصلها رو از تکراری بودن درآورده بود.
دیزی دارکر یه تریلر جنایی و جذابه. داستانِ یه خانواده که هرکدوم حتماً چیزی برای پنهان کردن دارن. شام خانوادگی بدون حادثه پیش میره اما نصفشب جنازهٔ نانا پیدا میشه و این تازه اول داستانه.