یکی از آنها پاییز نام داشت. یوسمار چانهٔ پهن و قوی و دندانهای سفید و زیبای او را در یاد داشت، ولی جز اینها چیز دیگری از این چهره در حافظهاش زنده نیمشد. یوسمار میخواست خاطرهٔ او را از درون ظلمت بیرون بکشید و همین بر فشار آرامی که سراسر شب روی شقیقهٔ چپش حس کرده بود، میافزود.
شاید یکی از دلایلی جامعه سیاسی از این کتاب استقبال نکرد تعداد صفحاتش باشه، چون داستانش هم متراکمه و هم خیلی پیچیده. بیشتر از ده تا شخصیت داره و روایتهاشون رو تغییر میدن و حوادث تقریباً کل قاره اروپا رو طی 15 سال پوشش داده که خب همین این رو یه رمان کم نظیری کرده.
قطره اشکی در اقیانوس در اصل یه سهگانه بزرگه که داستانش از سال 1931 یعنی روی کار اومدن هیتلر شروع شده و نویسنده به جریان مبارزات کمونیسم بینالمللی تا اوایل دوران پس از جنگ پرداخته و داستان بینظیری خلق کرده. این سهگانه الان توی یه جلد چاپ شده و واقعاً خوندنش رو به هر کتابخونی توصیه میکنم.
رمان قطره اشکی در اقیانوس داستان یه گروه انقلابیونه که به عنوان کمونیست در اوایل دههٔ 30 شروع به فعالیت میکنن و هر کدوم تلاش میکنن ایدئولوژیهای شخصی خودشون رو بر اساس تغییرات توی صحنه سیاسی تعریف کنن. این کتاب جهانبینی من رو تغییر داد و اطلاعات بینظیری از تاریخ به من داد.