نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات میلکان منتشر کرد:
* بهترین کتاب سال 2022 بهانتخاب آمازون
* بهترین رمان سال 2022 بهانتخاب کاربران سایت گودریدز
اگر زندگی واقعیِ من و تو بازی بود، میتوانستی آنقدر ادامه دهی تا برنده شوی…
میتوانستی هر لحظه خواستی دکمهی توقف را بزنی، میتوانستی همهچیز را پاک کنی و از اول شروع کنی، میتوانستی حرفهای دیگری بزنی؛ نه از آنهایی که همیشه گفتهای، میتوانستی انتخابهایی را که نکردی، تجربه کنی و آن روزهایی را که نصفهنیمه زندگی کردهای تکرار کنی. میتوانستی مثل شخصیتهای بازی زندگی کنی که دائم میمیرند و هرگز نمیمیرند!
بازی میتوانست زندگیات را به همبازیات گره بزند. درست مثل سَم و سیدی که در کودکی سرِ بازیهای ویدیویی دوست میشوند و در یک روز سرد زمستانی، دوباره همدیگر را میبینند. سم که همیشه سیدی برایش مثل یک فرمول ریاضی بود که نمیتوانست او را درک کند، بازی جدیدی را با او آغاز میکند.
آنها از دیگران کمک میگیرند و قرض میکنند و بالاخره اولین بازی ویدوییشان را میسازند و در این مسیر، دوستداشتن و دوستداشتهشدن، رسیدن به شهرت، شکست، عشق و خشم و حسادت و در نهایت جاودانگی و آرامش را تجربه میکنند.
اگر میخواهی داستان عاشقانه بخوانی، اما نه از آن عاشقانهها که همیشه خواندهای، با سم و سیدیِ عاشق، البته نه همیشه عاشق، همراه شو. حتی اگر هیچ نقطهی اشتراکی با آنها نداشته باشی و آنچنان طرفدار بازیهای ویدیویی نباشی، آنها تو را در داستان جذاب زندگیشان غرق خواهند کرد؛ داستانی چندلایه، تفکربرانگیز و عمیق که مدتها در خاطرت خواهد ماند.
آنها تو را به دنیای بازیهای دوران کودکیات میبرند. حتی شاید با خواندن روایت شیرین سیسالهی آنها به دنیای جادویی بازیها هم علاقهمند شوی، چرا که بازی یعنی خودِ جادو… یعنی سفر به زمان، یعنی فردا. یعنی بینهایت تولد دوباره و بینهایت رستاخیز.
اگر به بازی ادامه دهی، میتوانی برنده شوی. هیچ فقدان و باختی دائمی نیست؛ چون هیچچیز هیچوقت دائمی نیست…
فروشگاه اینترنتی 30بوک
حتماً در بچگی لذت بازی با کنسولهای بازی کامپیوتری و بازیهای ویدیویی را چشیده باشید یا شاید حتی امروز در بزرگسالی نیز عاشق دنیای بازیهای ویدیویی باشید اما تا به امروز پیش نیامده بتوانید هنگام کتاب خواندن وارد دنیای بازیهای ویدیویی شوید؛ اما گابریل زوین این رویا را در کتاب فردا و فردا و فردا محقق کرده است. در این رمان مهیج نویسنده دنیای بازی و واقعیت را با هم ترکیب کرده و به داستان دو دوست در طول سه دهه و فراز و نشیب رابطۀ آنها، عشق آن دو به هم و موفقیتها و شکستهایشان پرداخته است که با توسعۀ یک بازی ژاپنی توجۀ منتقدان را به خود جلب میکنند و زندگیشان برای همیشه تغییر میکند. آن دو با هم وارد دنیای طراحی بازیهای ویدیویی میشوند که در نهایت موفقیت در دنیای بازی برایشان شهرت، شادی، تراژدی، دوگانگی و نوعی جاودانگی به ارمغان میآورد.
سم و سیدی دو شخصیت اصلی داستان فردا و فردا و فردا هستند. آنها از بچگی در بیمارستان با هم آشنا شدهاند، سَم با ماشین تصادف کرده و سیدی به ملاقات مادرش آمده است و خیلی زود به هم وابسته میشوند. سم و سیدی هر دو دوستداشتنی، مغرور و پر از عیب و نقص هستند و ماهیت دوستی و رابطهشان تحت تأثیر عشق، حسادت و سوءتفاهم تغییرات زیادی میکند.
سالها میگذرد، حالا سَم دانشجوی ریاضیات دانشگاه هاروارد و سیدی دانشجوی علوم کامپیوتر در دانشگاه اِمآیتی است. آنها در ایستگاه قطار دوباره با هم برخورد میکنند و همین برخورد نقطۀ از سرگیری رابطه و شروع یک مشارکت خلاقانه است. برای سَم که پای آسیبدیدهاش تبدیل به یک ناتوانی مادامالعمر شده است بازی ویدیویی نشانی از آزادی است و او را از بدن شکسته و محدودش جدا میکند. آن دو با هم یک همکاری افسانهای را شروع میکنند، پول قرض میکنند، به این و آن رو میاندازند و قبل از اینکه حتی دانشگاه خود را تمام کنند یک بازی میسازند. یکشبه انگار آن دو صاحب دنیا میشوند. سم و سیدی هنوز به بیست و پنج سالگی نرسیدند که درخشان، موفق و ثروتمند میشوند اما این ویژگیها آنها را از جاهطلبی و خیانت دور نمیکند.
«چیزی نمانده بود بلند صدایش بزند؛ اما بعد پشیمان شد. فکرِ آن همه زمان گذشتهشده از آخرین باری که با همدیگر تنها بودند، حالش را دگرگون کرد. چطور یک آدم میتوانست هنوز، طبق نظر بیطرفانهای که دربارۀ خودش داشت، جوان باشد و در عین حال این همه زمان برایش گذشته باشد!؟ و چرا یکهو فراموش کردن اینکه از او متنفر است، اینقدر راحت شده بود؟ سم با خودش فکر کرد زمان یک معماست؛ اما با تأملی دوباره، دربارۀ آن فکر تجدیدنظر کرد. زمان از لحاظ ریاضی قابل توضیح بود، قلب بود (یا بهتر است بگوییم بخشی از مغز که بهاشتباه به قلب ربط داده میشود) که معما بود. سیدی دست از نگاه کردن به هرآنچه ملت داشتند به آن نگاه میکردند، برداشت و حالا داشت بهسمت قطار ورودی خط قرمز میرفت. سم صدایش زد: «سیدی!» علاوه بر غرش قطار ورودی، ایستگاه هم پر از همهمۀ معمول انسانها بود. دختر نوجوانی داشت برای پول درآوردن، با ویولنسل آهنگی از گروه پنگوئن کافه ارکسترا مینواخت. مردی تختهگیره به دست از عابران میخواست لحظهای وقتشان را به پناهندگان مسلمان در سربرنیستا اختصاص دهند.»
«سم گمان کرد موهای سیدی کوتاهتر و شیکتر شده است؛ اما همان امواج ماهونی بود که همیشه داشت. ککمکهای کمرنگ روی بینیاش هم مثل قبل بود. پوستش همچنان سبزه بود؛ گرچه نسبت به دوران بچگیشان در کالیفرنیا، خیلی رنگپریدهتر شده بود و لبانش ترک خورده بود. چشمانش همان رنگ قهوهای با ذرات طلایی بود. آنا، مادر سم، هم همین چشمان را داشت. به سم گفته بود که به این رنگبندی، ناهمرنگی عنبیه میگویند. آن موقع، فکر میکرد شاید بیماری باشد و مادرش در نهایت قرار است بهخاطر آن بمیرد. زیر چشمان سیدی هالهای بود که بهسختی دیده میشد؛ اما خب، بچه که بود هم اینها را داشت. سم حس کرد سیدی خسته بهنظر میرسد. سم به سیدی نگاه کرد و با خودش گفت: سفر در زمان یعنی همین؛ یعنی نگاه کردن به یک نفر و دیدن او در حال و گذشته به صورت همزمان. آن شکل از سفر در زمان، فقط برای کسانی جواب میدهد که مدت زیادی آنها را بشناسی.»
«سیدی روز بعدش به بیمارستان رفت، و روز بعدش، و روز بعدش، و تمام روزهایی که سم آنقدر حالش خوب بود که بازی کند، اما آنقدر مریض بود که در بیمارستان بماند. همبازیهای خوبی شدند. گاهی با هم رقابت میکردند؛ آنها بیشترین لذت را از هدایت کردن دو نفرۀ یک شخصیت میبردند. صفحه کلید یا دستۀ بازی را ردوبدل میکردند؛ درحالیکه راجع به روشهای تسهیل سفر این شخص مجازی در دنیای بهناچار خطرناکِ بازی بحث میکردند. وقتی بازی میکردند، داستانهایی از زندگیهای نسبتاً کوتاهشان برای هم تعریف میکردند. در نهایت، سیدی همهچیز را راجع به سم و سم همهچیز را راجع به سیدی دانست. حداقل جفتشان اینطور فکر میکردند. سیدی به سم برنامهنویسی را طوری که مدرسه یاد گرفته بود، یاد داد (بیسیک، کمی پاسکال) و سم تکنیکهای نقاشی کشیدن را به سیدی یاد داد که فراتر از دایره و مربع بود (هاشورزنی متقاطع، ژرفانمایی، سایهروشن). حتی در دوازدهسالگی، سم طراح ماهری بود. از تصادف به بعد، سم شروع به ساخت هزارتوهایی به سبک موریس کُرنِلس اِشِر کرده بود. روانپزشکش تشویقش کرده بود، با این باور که آن هزارتوها به سم در کنارآمدن با درد شدید جسمی و روحیاش کمک میکند.»
فردا و فردا و فردا رمانی خلاقانه و جذاب است که حتی اگر اهل بازیهای ویدیویی نیز نباشید از خواندن آن لذت خواهید بُرد.
گابریل زوین در سال 1977 و در نیویورک به دنیا آمد. او رماننویس و فیلمنامهنویس پرفروش نیویورک تایمز است که کتابهایش به چهل زبان مختلف دنیا ترجمه شدهاند. پدر زوین آمریکایی و مادرش در کُره جنوبی به دنیا آمده است و در 9 سالگی به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد. پدر و مادرش در دبیرستان با هم آشنا شدند. گابریل در فلوریدا بزرگ شد و در دانشگاه هاروارد در رشتۀ زبان انگلیسی با تمرکز بر ادبیات آمریکایی به تحصیل پرداخت. او در سال 2000 از این دانشگاه فارغالتحصیل شد و نزدیک به یک دهه در منهتن زندگی میکرد و سپس به لسآنجلس نقلمکان کرد.
اولین رمان زوین در سال 2005 منتشر شد و در فهرست جوایز جیمز تیپتری جونیور قرار گرفت. کتابش با نام «زندگی داستانی ای.جی. فیکری» در سال 2014 منتشر شد و در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت و پرفروشترین کتاب ایندی و پرفروشترین کتاب بینالمللی شد و همچنین به بیش از سی زبان زندۀ دنیا ترجمه شد.
«این رمان حتی کسانی را که هرگز در زندگی خود بازی ویدیویی انجام ندادهاند محسور میکند.» - کایرکاس ریویوز
«یک دستاورد بینظیر.» - پابلیشرز ویکلی
«فردا و فردا و فردا رمانی لذتبخش و جذاب، گسترده و سرگرمکننده است. زوین بدون هیچ زحمتی نشان میدهد که طراحان بازیهای ویدیویی در واقع هنرمندانی بسیار خلاق هستند و میپذیرد که بازیهای ویدیویی چیزی به جز سرگرمی نیستند.» -نیویورک تایمز
«کتابی جذاب با نوستالژیهای فراوان برای کسانی که در دهۀ 1990 اهل بازی ویدیویی بودند. بازیهای ویدیویی وسیلهای برای شخصیتهای کتاب هستند تا در دنیا و زندگی یکدیگر سهیم شوند.» -وال استریت ژورنال
کتاب فردا و فردا و فردا از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
• بهترین کتاب داستانی سال 2022 به انتخاب کاربران گودریدز
• بهترین رمان سال 2022 به انتخاب کاربران آمازون
طبق گفتۀ نویسنده برخی از بازیهای ویدیویی تخیلی کتاب با الهام از بازیها و رویدادهای واقعی ساخته شدهاند. او همچنین برای شخصیتهای اصلی داستان خود از طراحان واقعی بازیهای ویدیویی مثل کِن و روبرتا ویلیامز، جان کارمک و جان رومرو الهام گرفته است.
- پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2022
- پرفروشترین کتاب ساندیتایمز در سال 2022
- کتاب پرفروش ایالات متحده
نشر میلکان کتاب فردا و فردا و فردا از گابریل زوین را با ترجمۀ کیمیا فضایی منتشر کرده است.
فردا و فردا و فردا یک رمان مهیج، عاشقانه، پیچیده و اصیل است. این کتاب گشتوگذاری جذاب در دنیای واقعی و دنیای بازیهای ویدیویی است. نویسنده که خود همیشه عاشق بازیهای ویدیویی بوده توانسته این سطح از تجربهاش را تبدیل به داستانی نوستالژی کند و خوانندگان کنجکاو را به صنعت سرگرمی بکشاند.
اگر سرعت مطالعهتان 300 کلمه در دقیقه باشد حدوداً 5 ساعت و 39 دقیقه طول میکشد تا کتاب فردا و فردا و فردا را به طور کامل مطالعه نمایید.
- داستان زندگی ای.جی فیکری، معروفترین اثر گابریل زون است. این کتاب نامزد بهترین رمان سال 2014 به انتخاب کاربران گودریدز شد. نویسنده در این کتاب به روایت زندگی ای.جی فیکری پرداخته است که تنها کتابفروش یک جزیرۀ دور افتاده است و با ورود دختری کوچک به زندگیاش، همه چیز برای همیشه تغییر میکند.
- ما تمامش میکنیم و ما شروعش میکنیم اثری از کالین هوور نویسندۀ آمریکایی است. او در این کتاب به داستان خشونت خانگی و عشق دختری به نام لیلی پرداخته است که در نهایت خودش نیز مانند مادرش در چرخۀ خشونت خانگی گرفتار میشود و سعی میکند به هر قیمتی خود را نجات دهد. نویسنده در جلد دوم این کتاب با نام ما شروعش میکنیم به ادامۀ داستان لیلی و ملاقات او با عشق اولش اطلس و رابطۀ آن دو پرداخته است.
- نهمین روز از ماه نوامبر یکی از رمانهای بسیار خواندنی کالین هوور نویسندۀ رمان عاشقانۀ ما تمامش میکنیم است. این کتاب در سال 2015 منتشر شد و داستان عشقی فراموشنشدنی بین یک نویسنده و الهامبخش عجیب او است.
- زمان اشتباه، مکان اشتباه یک تریلر روانشناختی و پرهیجان اثر جلیلیان مک آلیستر نویسندۀ بریتانیایی است. این رمان داستان زنی است که در نیمهشب هنگامی که منتظر پسرش است، میبیند که پسرش شخصی را به قتل میرساند. حالا این زن فرصت پیدا کرده تا یک روز به عقب برگردد و جلوی وقوع این قتل وحشتناک و بیعلت از نظر خودش را بگیرد.
- دختری که به اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه نویسندۀ کرهای-آمریکایی است. این کتاب در سال 2022 منتشر شد و داستانی تخیلی و شگفتانگیز در مورد عشق، سرنوشت و فداکاری است. این کتاب داستان مردمی است که کنار دریا زندگی میکنند و گرفتار طوفانهای مرگبار شدهاند و هر سال دختری را قربانی دریا میکنند. حالا مینا تصمیم میگیرد برای نجات جان همسر برادرش، به جای او به دریا بپرد.
- کتاب دختر مهتاب رمانی فانتزی و عاشقانه از نویسندۀ اهل مالزی سو لین تن است که در سال 2022 منتشر شد. این کتاب اولین رمان نویسنده است و او رمان را با الهام از داستانهای اساطیر چینی و افسانۀ الهۀ ماه اثر چانگ نوشت. دختر مهتاب داستان دختری به نام شینگیِن است که نمیداند چه قدرتهایی دارد تا زمانی که مجبور میشود برای رهایی مادرش قوی باشد و به تنهایی از پس مشکلاتش بربیاید.
- کتابِ اگر من صورت تو را داشتم اثر فرانسیس چا نویسندهٔ اهل کره جنوبی است. این کتاب پس از انتشار در سراسر جهان با استقبال چشمگیری روبهرو شد و به لیست پرفروشترینها راه یافت. این رمان داستانِ چهار زن جوان است که راه خود را در دنیایی با استانداردهای زیبایی تعریفشده، فرهنگ حاکم در کره جنوبی، دنیای کی-پاپ، عشقها و خیانتها به پیش میبرند و پس از آزاردیدن تصمیم میگیرند سرنوشتشان را به هر قیمتی عوض کنند.
_ کتابِ بادام اثر وون پیونگ سون نویسنده و فیلمنامهنویس کرهای است. این کتاب داستان پسری به نام یونجائه است که به بیماری آلکسی تایمیا مبتلاست. او نمیتواند هیچ احساسی را درک کند یا احساس خاصی از خود بروز بدهد. یونجا با مادر و مادربزرگش زندگی میکند و آنها همهجوره به او کمک میکنند تا بتواند در جامعه دوام بیاورد اما روزی که مادر و مادربزرگش قربانی یک جنایت میشوند زندگی او برای همیشه تغییر میکند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.