نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات بیدگل منتشر کرد:
با وجود ترس از همهگیری تنهایی در قرن بیستویکم، بهندرت نگاهی دقیق به تاریخچۀ این احساس داشتهایم. «سرگذشت تنهایی» روایتی است تازه از تنهایی بهعنوان تجربه و بیانی احساسی و البته بدنمند. فی باوند آلبرتی، تاریخدان احساسات، در این کتاب به سراغ نامهها، یادداشتهای روزانه، رسالههای فلسفی، آثار ادبی، مباحثات سیاسی و پژوهشهای پزشکی از قرن هجدهم تا به امروز میرود و نشان میدهد که تنهایی پدیدهای عام و غیرتاریخی نیست. تنهایی احساسی است مدرن که تا پیش از قرن هجدهم در زبان انگلیسی واژهای برای بیان آن وجود نداشت. اما با وجود این تاریخچۀ منحصربهفرد، تنهایی وضعیت عاطفی پیچیدهای است تابع موقعیت اجتماعی-اقتصادی، جنسیت، قومیت و البته تجربه که طیفی گسترده از دیگر احساسات مانند ترس، خشم و اندوه نیز قرین آناند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
فی باوند آلبرتی معتقد است که تنهایی در قرن بیست و یکم تبدیل به یک بیماری همهگیر شده است و مردم به شدت از آن میترسند اما تاریخ، تنهایی را به شدت نادیده گرفته است. بنابراین این نویسنده در کتاب سرگذشت تنهایی، تفسیر کاملاً جدیدی از تنهایی به عنوان یک زبان و تجربۀ احساسی ارائه کرده است.
برای پیبردن به مفهوم تنهایی و دلیل عمومیت یافتن آن در قرن بیست و یکم ابتدا باید با پیشینۀ آن آشنا شویم. در واقع باید بدانیم که مفهوم آن چیست؟ در رابطه با تغییراتی که در طول زمان در مفهوم تنهایی پدید آمده است چه اطلاعاتی میتوان به دست آورد؟ فی باوند آلبرتی معتقد است که تنهایی در واقع یک احساس مدرن است، تا پیش از سال 1800 اصلاً واژهای برای بیان این احساس وجود نداشت. طبق تحقیقات فی باوند آلبرتی، تا پیش از پایان قرن هجدهم، در متون چاپ شدۀ انگلیسی هیچ اشارهای به «تنهایی» نکردهاند.
در پایان قرن بیستم بود که استفاده از این واژه به اوج خود رسید و معنای تنهایی نیز دستخوش تغییر شد. در قرن شانزدهم و هفدهم، برخلاف امروز تنهایی بار ایدئولوژیک و روانی نداشت. این واژه بیشتر به معنای «خلوتگزینی» به کار میرفت که آن هم بیشتر تجربهای فیزیکی در نظر گرفته میشد. با اینکه واژۀ تنهایی بار معنایی منفی دارد، اما فی باوند آلبرتی با بیان تاریخچۀ آن، نشان میدهد که این واژه و احساس اصلاً بد نیست بلکه یک حالت عاطفی پیچیده است که بر اساس طبقه، جنسیت، قومیت و تجربه متفاوت است. سپس نویسنده با نگاهی به مطالعات موردی آموزنده مثل آثار به جا مانده از سیلویا پلات، ملکه ویکتوریا و ویرجینیا وولف، تنهایی را به عنوان یک حالت احساسی مدرن و تجسمیافته ترسیم میکند.
۱. استحاله «خلوتگزینی» به تنهایی ظهور احساسی مدرن
۲. یک «بیماری خونی»؟ تنهایی مزمن سیلویا پلات
۳. تنهایی و فقدان: عشق رمانتیک از بلندیهای بادگیر تا گرگومیش
۴. بیوگرافی و فقدان: از توماس ترنر تا بیوه وینزر
۵. اینستاگرام: رسانههای اجتماعی و شکلگیری جامعۀ مجازی
۶. بمب ساعتی: نگاهی تازه به تنهایی در میان سالخوردگان
۷. بیبام و بیریشه در جستوجوی جایی که بتوان «خانه» نامیدش
۸. رفع گرسنگی: جهان مادی و تن تنها
۹. ابرهای تنها و غارهای تنهایی: آنجا که تنهایی موهبت است
«در سالهای آغازینِ عصر مدرن، وقتی کسی بهعمد تصمیم میگرفت تنها -دور از دیگران- باشد، هدف او ارتباط با خدا، و در قرن هجدهم اغلب ارتباط با طبیعت بود. متون ادبی زیادی دربارۀ کشف سرزمینهای جدید و زندگی «بدوی» وجود دارد که انزوا با آنها عجین است، اما لزوماً یک مشکل به حساب نمیآید. حتی در کتاب زندگی و ماجراهای رابینسون کروزوئه (1719)، نوشتۀ دنیل دوفو -داستان مردی کشتیشکسته که بیست و هشت سال از عمرش را بهتنهایی در جزیرهای استوایی میگذراند- تنهایی مضمون اصلی نیست و رابطۀ ارباب و رعیتی که بین کروزوئه و فرایدی شکل میگیرد هم تنها دلیل این موضوع نیست. در این رمان حتی یک بار هم به احساس تنهایی شخصیت اصلی یا تجربۀ تنهایی او اشارهای نمیشود. کروزوئه در جزیره تکوتنهاست، اما هرگز احساس تنهایی نمیکند. چنین پدیده یا تجربهای برای خوانندگان امروزی به هیچوجه قابل درک نیست.»
«از اواسط قرن نوزدهم به بعد، کاربرد واژۀ «انزوا» در متون چاپشده کمتر شد. به گمان من، این روند مصادف بود با افزایش استفاده از واژۀ «تنهایی» بهعنوان توصیفی مختصر و مفید که هم به وضعیتِ در تنهایی به سربردن اشاره داشت و هم به احساس تنهایی. به این ترتیب، استفاده از واژۀ «انزوا» کم شد و جای آن را مشتقات تنهایی و تنهابودن گرفت. از آنجاکه تا قبل از اواخر قرن هجدهم صحبتی از تنهایی و تنها بودن در میان نبوده است، این واژهها در متون پزشکی جایی نداشتند. در آن دوره، برخلاف امروز «تنهایی» نوعی بیماری روحی و جسمی به حساب نمیآمد. واژهای که آن زمان نویسندگان متون پزشکی و دیگران بهکار میبردند انزوا بود، که هم بار منفی داشت و هم بار مثبت. هر چند انزوا بخش مهمی از تاریخ احساسات را تشکیل میدهد، در طول تاریخ، همچون تنهایی، توجه چندانی به آن نشده است.»
«ژان ژاک روسو، فیلسوف اهل ژنو، و مری ولستون کرافت، فیلسوف و نویسندۀ انگلیسی، از جملۀ چنین نویسندگانیاند. پناهبردن به طبیعت برای رسیدن به سعادت فردی به ریشههای روانشناختی ادبیات شبانی مربوط میشود و همچنین به عقاید خداانگارانه دربارۀ حضور خداوند در هئیت طبیعت. انزوا با معاشرت اجتماعی تعارضی نداشت، چراکه میتوانست هم از لحاظ جسمی و هم روحی جان تازهای به فرد ببخشد و به او کمک کند تا بهتر در جامعه ظاهر شود. پی. ال کورتیر در کتاب لذت انزوا ارزش انزوا را نه در «مردمگریزی و ترشرویی با دیگران» بلکه در «گریز از کشمکشهای اجتماعی و تنفس در هوای تازه و روحبخش بیشهزار» میداند، «... چراکه هرآنچه از صمیم قلب عزیز میداریم و برایمان بهغایت ارزشمند است، هر آنچه که میتواند قلب و خیالمان را به شوق بیاورد، قیلوقال زندگی اغلب از ما دریغ میدارد.»
از نظر بسیاری تنهایی مانند هر احساس دیگری جهانی شده است. اما تاریخچۀ آن به طرز شگفتآوری متفاوت و خواندنی است. فی باوند آلبرتی در کتاب سرگذشت تنهایی توسعۀ مفهوم تنهایی را از حدود سال 1800 دنبال کرده است و به این سؤال پرداخته است که چگونه این مفهوم در جامعۀ معاصر به چنین اهمیت و جایگاهی دست یافت.
فی باوند آلبرتی در سال 1971 در مورکامب انگلستان به دنیا آمد و در ولز بزرگ شد. او مورخ فرهنگی بریتانیایی در زمینۀ جنسیت، احساسات و پزشکی و استاد تاریخ مدرن و عضو تیم تحقیق و نوآوری انگلستان در کینگز کالج لندن است. او قبلاً استاد تاریخ مدرن دانشگاه یورک و مدیر بنیاد علم و فناوری انگلستان بود.
او مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ تاریخ و زبان انگلیسی در سال 1995 از دانشگاه ولز دریافت کرد و پس از آن مدرک کارشناسی ارشد و دکترایش را در رشتۀ تاریخ از دانشگاه یورک اخذ کرد. او تحقیقات فوق دکترایش را در تاریخ پزشکی از سال 2001 تا 2004 در مرکز تاریخ پزشکی کالج لندن به پایان رساند و مطالعات بیشتری را در مؤسسۀ Philanthropy و کالج تجارت لندن انجام داد.
باوند آلبرتی در دانشگاههای مختلف بریتانیا به تدریس پرداخته است و از بنیانگذاران مرکز تاریخ احساسات در دانشگاه کوئین مری بود. باوند چندین کتاب دربارۀ تاریخ و روایتهای فرهنگی و ارتباط آنها با بدن و احساسات انسان نوشته است. مقالههای او در مورد تنهایی و احساسات در چندین مجله و روزنامه از جمله روزنامۀ گاردین منتشر شده است.
«کتاب سرگذشت تنهایی یک مطالعۀ دلسوزانه و گسترده است.»- تری ایگلتون، روزنامۀ گاردین
«آلبرتی در این کتاب، تنهایی را به همان صورت که ما تصور کردهایم به تصویر کشیده است، یعنی تلفیقی از وحشت و احساسی مطلوب، اتفاقی که در عصر ماشینی برای تنهایی افتاد.» -جین اوگریدی، نقد ادبی
«یک تاریخچۀ جذاب از تنهایی که یک مورخ فرهنگی-اجتماعی برجسته و درخشان آن را نوشته است.» -جیمز دیبل، نویسندۀ کتاب تاریخچههای غیرمنتظره
«باوند آلبرتی با شوخطبعی و ظرافیت، داستان یک احساس اغلب دردناک را از طریق چهرهها و دگرگونیهای متعدد آن ردیابی میکند. او در این کتاب نشان میدهد که تنهایی یک امر کلی وجودی نیست بلکه دلایل و زمینههایی دارد. این کتاب خود مرهمی است برای هر کسی که خنجر تنهایی را در میان شهرهای شلوغ یا در میان غوغاهای رسانههای اجتماعی احساس کرده است.» -پرفسور باربار اچ. روزن وین، دانشگاه لویولا شیکاگو
«فی باوند آلبرتی با این استدلال جالب که تنهایی یک پدیدۀ عاطفی مدرن است به جنبهها و عوامل بسیاری رسیده است. او سعی دارد که به اطلاعات جدیدی در مورد واژه و احساس تنهایی دست یابد.» -دکتر پیتر استرنز، دانشگاه جورج میسون
کتاب سرگذشت تنهایی از سایت آمازون امتیاز 4.3 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 3.6 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب سرگذشت تنهایی اولین کتاب به زبان انگلیسی است که نویسنده در آن به طور خاص به تاریخچۀ تنهایی پرداخته است.
نشر بیدگل کتاب سرگذشت تنهایی (تاریخچۀ یک احساس) از فی باوند آلبرتی را با ترجمۀ اکرم رضایی بایندر منتشر کرده است.
فی باوند آلبرتی در کتاب سرگذشت تنهایی نشان میدهد که تنهایی چقدر متنوع است، چقدر در زندگی ما جا افتاده است و چقدر عموم مردم از آن فراری هستند. شاید تنهایی واقعاً بیماری همهگیر قرن بیست و یکم باشد، یک بیماری مدرن که همه به آن مبتلا شدهاند.
- کتاب فلسفۀ تنهایی اثر لارس اسونسن با ترجمۀ خشایار دیهیمی را نشر نو منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب با استفاده از آخرین تحقیقات در فلسفه، روانشناسی و علوم اجتماعی در تنهایی چاوش میکند و به بررسی عوامل اجتماعیای پرداخته است که باعث میشود افراد به سمت انزوا و تنهایی پیش بروند.
- چگونه از تنهایی لذت ببریم اثر سارا میتلند است. نویسنده در این کتاب به افراد نشان میدهد که تنهایی چه قدرت شگفتانگیزی دارد و نباید از آن ترسید. بلکه میتوانید با یاد گرفتن ویژگیهای منحصربهفرد آن، زندگی خود را دگرگون سازید.
- کتاب افسانه کاریزما (هنر جذاب بودن) اثر اولیویا فاکس کابان نویسنده و سخنران فرانسوی است. او در این کتاب به شما نشان میدهد برخلاف باور عموم برای کاریزماتیک بودن لازم نیست که انسانی خوشمشرب و برونگرا باشید. او معتقد است کاریزماتیک بودن را میتوان تمرین کرد و آموخت و با کاریزما میتوان بر همۀ افراد جهان اثر گذاشت و به راحتی پروژهها و شرکتهای جدید تأسیس کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.