ابلیس نامه (جیبی)

(0)

850,000ریال

765,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1921

علاقه مندان به این کتاب
35

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ابلیس نامه

انتشارات برج منتشر کرد :
کاراتکوف قهرمان داستان، ما کارمندی است که در اداره‌ای با نامی پرطمطراق اما در واقع کوچک و نه چندان مهم کار می‌کند: بنیاد تأمین مواد اولیه برای کبریت کاراتکوف. زندگی بخور و نمیری دارد و خوشحال است که توانسته در زمان‌های که کسی سر کاری نمی‌ماند یازده ماه تمام سر کارش دوام بیاورد و قصد دارد که تا دنیا دنیاست در همین پست خدمت کند اما بعد از سوء تفاهمی کوچک موقعیت شغلی و به تبع آن زندگی‌اش را در خطر می‌بیند. او چنان تحت تأثیر این واقعه قرار می‌گیرد که سعی دارد هر طور شده سوءتفاهم را رفع کند اما اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. حالا کاراتکوف باید در کوچه و خیابان‌های مسکو و در راهروها آسانسورها و راه پله‌های ادارات دولتی مسکو سگ دو بزند تا زندگی‌اش را نجات بدهد.
ابلیس نامه نخستین داستان بلند بولگاکف است که در آن واقعیت و خیال به هم آمیخته. او سنت نثر رئالیستی را که در آن زندگی اجتماعی شرح حال، قهرمان‌ها وصف دقیق و جزئی وقایع روزمره و بازسازی فضاها و مناظر شهری از عناصر اصلی است با فانتزی و ماوراء الطبیعه در هم می‌آمیزد و به قرن بیستم هدیه می‌کند و در مسیر استفاده از گروتسک و فانتزی پا جای پای معلمش نیکالای گوگول می‌گذارد.
فروشگاه اینترنتی سی بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب ابلیس نامه اثر میخائیل بولگاکف


ابلیس نامه نخستین داستان بلند میخائیل بولگاکف است که در ایران بیشتر او را با داستان «مرشد و مارگاریتا» می‌شناسیم. نویسنده در این داستان که در سال 1924 منتشر شد با کمک رئالیسم فانتزی یا رئالیسم جادویی واقعیت و خیال را در هم آمیخته است. داستان ابلیس نامه گواه آن است که نویسنده توانسته به کمک استعداد بی‌شائبه‌اش در هجونویسی و همچنین با کمک طنز سیاه موقعیتی ابسورد و سمبولیک ایجاد کند. بعلاوه بولگاکف سعی داشته تا با نگاه خاص خودش برخی از وجوه ناخوشایند زندگی کارمندی را برجسته کند.

بولگاکف در سال 1923 ابلیس‌ نامه را نوشت، یعنی وقتی هنوز چند سالی بیشتر از انقلاب 1917 نگذشته بود و کشور شوروری درگیر جنگ، قحطی و گرسنگی بود و از طرفی داشت اوکراین و بلاروس را هم می‌بلعید. مردم گرفتار نتایج فاجعه‌آمیز جنگ جهانی اول و جنگ داخلی بودند. در آن دوران اقتصاد ویران شده بود و حکومت می‌خواست سیاست‌های اقتصادی جدیدی اعمال کند و هنوز درست مشخص نبود که حکومت تازه تأسیس چه ارمغانی برای شهروندانش دارد. تمرکز روی احیای اقتصادی و صنعتی شدن بود اما کمی بعد بین سال‌های 1930 تا 1935 در نتیجۀ سیاست‌های نوین اقتصادی، درآمد مردم کم شد، دولت کوپن عرضه کرد و حقوق کارمندانش را به‌جای پول با کالاهای تولید داخل داد. 

اوضاع ادارات دولتی آشفته بود و مدیران و کارمندها نه روزانه، که هر لحظه جای خود را به دیگری می‌دادند، اخراج یا منتقل می‌شدند، ترفیع می‌گرفتند یا به پستی پایین‌تر سقوط می‌کردند. دزدی و فساد رایج بود و تمام آن‌چه بولگاکف در این رمان توصیف می‌کند هر روز اتفاق افتاده است. در ابلیس نامه نویسنده سعی دارد تصور کند یک شهروند عادی اتحاد جماهیر شوروی قرار است چطور زندگی کند اما کم‌کم و بی‌آن‌که کاملاً آگاه باشد، به یکی از موتیف‌های اصلی و مهم‌ آثارش یعنی نقد ماهیت شیطانی رژيم تمامیت‌خواه شوروی نزدیک می‌شود. بعد از آن نیز داستان وارد یک رشته مفاهیم اساسی مثل تنهایی، غریبگی، فرار و مرگ می‌شود.

بولگاکف در این کتاب داستان  مواجهه با ادارات دولتی را برایمان می‌گوید. کاراتکوف شخصیت اصلی داستان و قهرمان آن، یک کارمند معمولی است. در کنار این شخصیت، نویسنده طعنه، کنایه و سبک گروتسک را در رفتار و گفتار دیگر شخصیت‌های داستان به کار گرفته است. مثلاً در داستان آدم‌های بی‌نامی ایفای نقش می‌کنند که بولگاکف با کمک گرفتن از ویژگی‌های کلی توصیف‌شان کرده و فردیت‌شان را از بین برده است. مثلاً مرد کت‌شلوارپوش، پیرمرد فاستونی‌پوش. هدف او این است که نشان دهد ماشین عظیم بوروکراسی روح ندارد.

خلاصه داستان ابلیس نامه

وقایع توصیف شده در داستان در سال 1921 می‌گذرد، یعنی سالی که با شروع برنامۀ نوین اقتصادی و پایان کمونیسم نظامی شناخته می‌شود. پدیده‌های متناقض آن روزها مثل آشفتگی کارها، نظام جدید دولتی، ناکارآمدی و تنبلی دستگاه بوروکراسی، برطرف‌نشدن نواقص و موانع کارهای اداری و بی‌اعتنایی کارمندان دستمایۀ داستان ابلیس‌ نامه قرار گرفته است. کاراتکوف شخصیت اصلی داستان و قهرمان آن است. او مرد سربه‌زیر و آرامی است و زندگی‌اش چارچوب مشخصی دارد. او یک کارمند است که در اداره‌ای پرطمطراق اما در واقع کوچک و نه چندان مهم کار می‌کند. کاراتکوف زندگی بخور و نمیری دارد اما خوش‌حال است که توانسته در زمانه‌ای که کسی سرکاری نمی‌ماند یازده ماه سرکارش دوام بیاورد و برنامه دارد تا دنیا دنیاست بر سر همین کار باقی بماند اما افسوس که دنیا برنامه‌های دیگری برای او دارد. 

پس از سوءتفاهمی کوچک موقعیت شغلی و حتی زندگی‌اش به خطر می‌افتد. کاراتکوف چنان تحت تأثیر این واقعه قرار می‌گیرد که سعی دارد هر طور شده سوءتفاهم را رفع کند اما اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. کمی بعد اوراق هویتش را هم می‌دزدند و حالا کاراتکوف باید در کوچه و خیابان‌ها، راهروها، آسانسورها و راه‌پله‌های ادارات دولتی مسکو سگ‌دو بزند و دنبال خودش، شغلش و مدارک هویتی‌اش بگردد تا بتواند زندگی‌اش را نجات دهد. 

بریده‌هایی از کتاب ابلیس نامه

«در روزگاری که همه از این شغل به آن شغل می‌پریدند، رفیق کاراتکوف جای پایش را در گلاوسنتربازاسپیمات (بنیاد تأمین مواد اولیه برای کبریت) سفت کرده بود و یازده ماه تمام بود که در سمت کارشناسِ مسئول آن جا کار می‌کرد. جناب کاراتکوفِ موبور و نازنین و سربه‌زیرِ ما حسابی به اسپیمات خو گرفته بود و دیگر حتی این فکر را هم به سرش راه نمی‌داد که در دنیا چیزی به اسم تغییر تقدیر هم وجود دارد؛ در عوض به خودش اطمینان می‌داد که او -یعنی کاراتکوف- تا آخر عمرش روی این کره‌ی خاکی در همین بنیاد خدمت خواهد کرد. اما حیف که این‌طور نشد... بیستم سپتامبر 1921 حسابدارِ اسپیمات کلاه گوشی‌دارِ زشتش را گذاشت سرش، دفتر خط‌دار پرداخت‌ها را در کیفش جا داد و رفت بیرون. این اتفاق در ساعت یازده صبح افتاد. چهارونیم عصر حسابدار مثل موش آب‌کشیده برگشت. وقتی رسید قطره‌های آب را از روی کلاهش تکاند و گذاشتش روی میز، کیفش را هم روی کلاهش گذاشت و گفت: این‌جا جمع نشوید لطفاً.»

«بعد در حالی که اُوِرتورِ اُپرای کارمن را با سوت می‌زد، دوید سمت اتاقی که بالای درش نوشته بود: حسابداری. جلوی میز حسابدار که رسید، ایستاد و دهانش باز ماند. روی میز دو ستونِ کت‌وکلفت پاکتِ زردرنگ تا سقف روی هم چیده شده بود. حسابدارِ نگران و غرق عرق برای این‌که به هیچ سؤالی جواب ندهد، لیست پرداختی‌ها را با پونز به دیوار زده بود. روی لیست سومین دستور به چشم می‌خورد: با محصولات تولید داخل پرداخت گردد. امضا پره‌آبراژینسکی از طرف رفیق باگایاولینسکی. موافقت می‌شود، کیش سینسکی. کاراتکوف با لبخند احمقانه‌ی پت و پهنی از حسابداری بیرون آمد. چهار بسته‌ی زرد بزرگ و پنج بسته‌ی سبز کوچک توی دستش بود و سیزده قوطی کبریت آبی هم توی جیب‌هایش. رفت به اتاقش و همان‌طور که گوشش به همهمه‌ی حیرت‌آلودی بود که از بیرون می‌آمد، کبریت‌ها را در دو ورقِ بزرگِ روزنامه‌ی همان روز پیچید و بدون آن‌که به کسی بگوید، جیم شد و رفت خانه. درست جلوی ورودیِ اداره کم مانده بود برود زیر ماشینی که داشت کسی را به اداره‌ی آن‌ها می‌رساند، اما کاراتکوف ندید آن فرد دقیقاً کی بود.»

«کاراتکوف تمام شب آتش را روشن نگه‌داشت و سرجایش دراز کشید و کبریت زد. سه قوطی را همین‌طوری تمام کرد و موفق شد 63 چوب کبریت را بسوزاند. زیر لب غرغر کرد: «زنک احمق! دروغ می‌گوید! خیلی هم کبریت‌های خوبی‌اند.» دم صبح دیگر اتاق پر بود از دود و بوی خفه‌کننده‌ی گوگرد. هوا که روشن شد، کاراتکوف تازه خوابش برد و خواب وحشتناک و احمقانه‌ای دید: یک توپ بیلیارد عظیم‌الجثه و زنده روی دو تا پای جلوی او روی زمین چمن ایستاده بود. این منظره چنان عجیب و ترسناک بود که جیغی زد و از خواب پرید. تا پنج ثانیه بعد هم هنوز به نظرش می‌رسید توپ بیلیارد در میان مهی مبهم درست کنار تختخوابش ایستاده است و بدجوری هم بوی گوگرد می‌دهد. اما کمی که گذشت، توهم محو شد. غرولندی کرد و دوباره خوابید و دیگر از خواب نپرید.»

خواندن کتاب ابلیس نامه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به داستان‌های کوتاه علاقه دارید حتماً کتاب ابلیس نامه را بخوانید.

دربارۀ نویسندۀ کتاب ابلیس نامه

ابلیس نامه

میخائیل آفاناسی بِویچ بولگاکُف در سال 1891 در کی‌یف به دنیا آمد و در سال 1940 در مسکو از دنیا رفت. پدرش استاد آکادمی علوم دینی کی‌یف و مادرش معلم کالج دخترانه بود. میخائیل، فرزند ارشد خانواده بود که پس از گذراندن دبیرستان در دانشکدۀ پزشکی پذیرفته شد و در 1916 در قامت پزشک ارتش به جبهۀ جنوب غرب رفت. سپتامبر همان سال عذرش را خواستند و او را به عنوان پزشک روستایی به منطقه‌ای پرت منتقل کردند. در سال 1918 به کی‌یف برگشت و از 1919 دوباره به عنوان پزشک به بخش داوطلبان ارتش پیوست و هم‌زمان وقتی در قفقاز شمالی بود همکاری با روزنامه‌ها را آغاز کرد.

بولگاکف هم نثرپردازی خوب و هم نمایشنامه‌نویسی با استعداد بود. نام او در تاریخ ادبیات روسیه تحت عنوان نویسندۀ داستان، داستان کوتاه، رمان و همچنین کمدی و درام آمده است. او در تمام این ژانرها استعداد درخشانی را در هیئتِ یک هجوپرداز به مخاطب نشان داده است. می‌توان نوشته‌های او را به دو دستۀ نثر طنزآمیز و نثر دوران پختگی تقسیم کرد. آثار دستۀ اولش مربوط به سال‌های 1919 تا 1929 می‌شود. آثاری که بولگاکف در این دوره نوشته، جهان‌بینی او و همچنین نظرش دربارۀ انقلاب اکتبر 1917 و زمانۀ پس از آن است. بولگاکف انتظار داشت انقلاب بتواند فردیت و کرامت فردی را بازگردان اما چنین نشد. به‌علاوه او در آثارش مشکلات اجتماعی و دیگر پدیده‌های ناخوشایند دوران بعد از انقلاب مثل ریاکاری، دنائت، حرص‌وطمع، حقه‌بازی، فرصت‌طلبی و بوروکراتیسم را نشان می‌‌داد.

بولگاکف در سال 1921 به مسکو رفت. مدتی و تا سال 1924 برای روزنامۀ ناکانونه (در آستانه) می‌نوشت و یادداشت‌هایش در نشریۀ راه‌آهن منتشر می‌شد. شب‌ها بعد از اتمام کارش در دفتر روزنامه باز هم مشغول نوشتن می‌شد و در همین دوران اولین رمانش «گارد سفید» را نوشت. پس از اتمام گارد سفید، سه داستان بلند نوشت. ابتدا ابلیس نامه در سال 1923 و پیش از گارد سفید منتشر شد، تخم‌مرغ‌های شوم را در سال 1924 نوشت که در سال 1925 منتشر شد و قلب سگی که در سال 1925 نوشته شد اما دستگاه سانسور آن زمان اثر را نامناسب تشخیص داد و مدت‌ها توقیف کرد و شصت و دو سال طول کشید تا منتشر شود.

از دیگر آثار میخائیل بولگاکف می‌توان به «یادداشت‌های یک پزشک جوان»، «مُرفین»، «مرشد و مارگاریتا»، «احضار روح»، «مولیر»، «جزیرۀ سرخ»، «آدم و حوا» و «برف سیاه» اشاره کرد.

امتیازات

کتاب ابلیس نامه از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.

تحلیل سی بوک از کتاب ابلیس نامه

نشر برج کتاب ابلیس نامه از میخائیل بولگاکف را با ترجمۀ یلدا بیدختی نژاد منتشر کرده است.

بولگاکف در ابلیس نامه سنت نثر رئالیستی را که در آن زندگی اجتماعی، شرح حال قهرمان‌ها، وصف دقیق و جزئی وقایع روزمرۀ زندگی و بازسازی فضاها و مناظر شهری از عناصر اصلی آن است با فانتزی و ماوراءالطبیعه در هم می‌آمیزد و در مسیر استفاده از گروتسک و فانتزی، پا جای پای معلمش گوگول می‌گذارد. داستان ابلیس نامه مربوط به دوران اولیۀ فعالیت ادبی میخائیل بولگاکف است و می‌توان شباهت‌های آشکاری با آثار گوگول و داستایفسکی در آن دید. اگر تعامل میان گوگول و داستایفسکی را در نظر بگیریم می‌توان گفت بولگاکف دارد با ذهن داستایفسکی‌وار، سنت گوگولی را بسط می‌دهد.

اگر از کتاب ابلیس نامه خوشتان آمده، این کتاب‌ها را از دست ندهید

مرشد و مارگاریتا شناخته‌شده‌ترین اثر میخائیل بولگاکف است. به باور بسیاری این اثر در شمار بزرگ‌ترین آثار ادبیات روسیه در سدۀ بیستم قرار می‌گیرد. نویسنده در این کتاب سه داستان را به موازات هم به پیش می‌برد، سفر شیطان به مسکو، داستان پونتیوس پیلاطس و به صلیب کشیده شدن مسیح و عشق مرشد و مارگاریتا.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی