نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:
برای شناخت ««فاشیسم»» باید ««فاشیست ها»» را شناخت. اگر بخواهیم از میان همه فاشیست های تاریخ یک نفر را نام ببرم، بی تردید او کسی نیست مگر بنیتو موسولینی رهبر وقت ایتالیا که همزمان رهبر و الگوی فاشیست های دنیا بود؛ از جمله هیتلر. پس یکی از بهترین منابع برای شناخت فاشیسم آشنایی با افکار و کردار موسولینی است. اما افزون بر این، موسولینی به عنوان سوژه مطالعات تاریخی و سیاسی، شخصیت جالی دارد. او یکی از عجیب ترین و متفاوت ترین زندگینامه های سیاسی را دارد؛ تا پیش از جنگ جهانی اول یکی از برجسته ترین سوسیالیست های ایتالیایی بود، اما پس از جنگ فاشیسم را سازماندهی و رهبری کرد که ضد سوسیالیستی ترین جنبش سیاسی بود. این فراز و فرود باعث می شود آشنایی با او همزمان آشنایی با تاریخ و ایدئولوژی های بزرگ جهان در نیمه اول قرن بیستم باشد. در این کتاب، یکی از بهترین منابع دست اول را برای شناخت افکار موسولینی در دست داریم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب گفتگو با موسولینی از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب گفتگو با موسولینی از سایت آمازون امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
امیل لودویگ نویسندۀ آلمانی-سوئیسی به واسطۀ نوشتن زندگینامهها و مطالعه دربارۀ شخصیتهای بزرگ تاریخ سیاسی جهان و بهویژه اروپا به شهرت رسید. او چندین بار با بنیتو موسولینی دیکتاتور و رهبر وقت ایتالیا مصاحبه کرد و سرانجام آخرین مصاحبهاش با او را در کتاب گفتگو با موسولینی منتشر کرد. موسولینی سوژهای جالب و منحصربهفرد برای مطالعات تاریخی است و یکی از عجیبترین و متفاوتترین زندگینامههای سیاسی را دارد. او تا پیش از جنگ جهانی اول یکی از برجستهترین سیاستمدارهای سوسیالیست ایتالیایی بود، اما پس از جنگ جهانی اول، یکی از اصلیترین چهرههای جنبش فاشیسم شد و رهبری این جریان سیاسی با پیامدهای مخرب را به عهده گرفت.
بهباور بسیاری از تحلیلگران سیاسی، برای شناخت یک جریان سیاسی بهترین راه مطالعه در احوال شخصیتهای اثرگذار این جریان سیاسی است. بنابراین برای شناخت فاشیسم باید فاشیستها را شناخت. این کتاب یکی از بهترین منابع برای شناخت افکار موسولینی است و بنیتو موسولینی بیشک همزمان رهبر و الگوی فاشیستهای دنیا بود، در واقع با شناخت افکار و دیدگاههای این دیکتاتور کاریزماتیک میتوان کاملاُ با جنبش فاشیسم آشنا شد.
«از او میپرسم: «و گرسنگی؟ آیا گرسنگی هم شما را تربیت کرد؟» وقتی این سؤال را از او میپرسیدم، نگاهم میکرد و چشمان تیرهاش در فضای سایهروشن با سیاهی ملایمشان میدرخشید. با آن حالت خاص خود، چانهاش را بالا آورد و انگار احساسات گرانباری را از دوران جوانیاش به یاد میآورد. سپس با صدایی بم و وقفههایی کوتاه گفت: «مربی خوبی است؛ گرسنگی. مانند زندان و دشمنان که آنها هم مربیان خوبیاند. مادرم آموزگار بود و پنجاه لیره حقوق میگرفت. پدرم درآمد متفاوتی داشت؛ هر قدر که کار آهنگری برایش میآورد. ما با هم دو اتاق داشتیم. کموبیش هیچگاه خبری از گوشت نبود. بحثها، مبارزات و امیدهای پرشوری وجود داشت. پدرم به دلیل فعالیتهای سوسیالیستی به زندان افتاد. روزی که مُرد، هزاران نفر از رفقای حزبی تابوتش را همراهی میکردند. همۀ اینها انگیزۀ نیرومندی به من میداد. اگر پدر دیگری بهعنوان الگو بالای سرم بود، چیز دیگری میشدم. بنابراین میتوانستم شخصیتم را در خانه بسازم.»
«موسولینی گفت: «بله. چنین شبی بود. خوب به یاد دارم. آدم نوزدهساله است، ابیاتی مینویسد و میخواهد دنیا را بچشد. چنان بیتاب دنیا بودم که دست از شغل معلمی کشیدم، پدرم را که زندان بود و البته نمیتوانستم هم آزادش کنم، رها کردم و بدون پول بهعنوان کارگر راهی سوئیس شدم. در این وضع، آدم گاه هیجانزده و گاه بیدل و جرئت است. اما در اصل عصبانی است. رنجهای پدر و مادرم پیش چشمم بود. در درس و مدرسه تحقیر شده بودم و به همین دلیل با امیدهای خاص افراد محروم شده از ارث بهعنوان یک انقلابی، بزرگ شدم. چه چیز دیگری میتوانستم بشوم مگر سوسیالیستی دو آتشه، یعنی بلانکیست، یا حتی از آن هم بیشتر، کمونیست؟ من همیشه مدال منقش به تصویر مارکس در جیب داشتم. به گمانم چیزی چون طلسم بود.» «امروز با دیدن تصور مارکس چه چیز به فکرتان میرسد؟» پاسخ داد: «به این میاندیشم که او متفکر منتقد بزرگی بود و تا حدی هم حتی پیامبر بود. آن زمان در سوئیس فرصت اندکی داشتم دربارۀ این مسائل حرف بزنم. در میان ما کارگران، من از همه باسوادتر بودم و البته باید کل روز جان میکندم: دوازده ساعت در کارخانۀ شکلاتسازی در اوربه کار میکرد یا 120 بار در روز سنگهای ساختمانی را دو طبقه بالا میکشیدم.»
«این مسئله را برایش تعریف میکردم: «دوران خدمت سربازی برای ما در پروس با همۀ تمرینهایش چنان جذابیتی داشت که حتی سرخترین سوسیالیست هم پس از دوران خدمت، آبجونوشان، دربارۀ روزگار دور جوانیاش در ارتش آواز میخواند اما شما ـ چنانکه نامهای به قلم شما اثبات میکند- بهعنوان سرباز چنان شوری برای میهن در دل داشتید که مانند آن را نزد هیچیک از سوسیالیستهای آلمانی در زمان صلح سراغ ندارم. شما به جای اینکه به مقامهای مافوق خود ناسزا بگویید (کاری که هر فرد ایتالیایی دستکم آن زمان میکرد)، میگفتید میخواهید بهترین سرباز باشید. این از سر غرور بود یا میخواستید آبروی سوسیالیستی را نجات دهید؟» پاسخ داد: «به هر دو دلیل. من زمان سربازی واقعاُ الگو بودم. هیچگاه حس نکردم این مسئله تضادی با سوسیالیسم داشته باشد. چرا یک سرباز خوب همزمان نتواند مبارز نبرد طبقاتی هم باشد؟ ایتالیاییها همچنان امروز هم علیه مافوق خود هستند. این باعث میشود نظارت خوبی وجود داشته باشد. البته فرد باید فرمانبرداری را یاد بگیرد، پیش از آنکه فرماندهی کند.» وسط حرفش پریدم: «من ندیدهام شما در زندگی هیچگاه مجبور شده باشید فرمان ببرید.» گفت: «البته در زمان خدمت در ارتش چرا.» اما واقعاً هیچ دورۀ دیگری نمیتوانست بیابد.»
امیل لودویگ که برای مصاحبه با چهرههای برجستۀ تاریخ به شهرت رسید در فاصله 23 مارس تا 4 آوریل سال 1932 هر روز به مدت یک ساعت با موسولینی مصاحبه کرد. این مصاحبه به زبان ایتالیایی انجام شد و لودویگ به محض تمام شدن مصاحبه، آن را به زبان آلمانی نیز ضبط میکرد و تنها چند جمله از گفتوگوهای قبلی لودویگ با موسولینی در این کتاب آمده است. نسخۀ آلمانی این کتاب برای موسولینی ارسال شد گفتگوهای منتشر شده در این کتاب، عیناً همان صحبتهایی است که میان لودویگ و موسولینی ردوبدل شده است.
بنیتو موسولینی در سال 1883 به دنیا آمد و سال 1945 از دنیا رفت. او سیاستمداری سوسیالیست و روزنامهنگاری پرهیاهو بود، بعد از پایان جنگ جهانی اول حزب ملی فاشیسم را بنیان نهاد و رهبری کرد و در نهایت تبدیل به دیکتاتور ایتالیا شد. او تا زمان برکناریاش در سال 1943 نخستوزیر ایتالیا بود. دیکتاتور فاشیست ایتالیایی در نهایت بدون محاکمه و بیاینکه پاسخی به جنایتهای بیپایانش بدهد سال 1945 به دست پارتیزانهای ایتالیایی به روشی بسیار بدوی اعدام شد. او به عنوان دیکتاتور ایتالیا و بنیانگذار اصلی فاشیسم باعث گسترش بینالمللی جنبشهای فاشیستی شد و به هرجومرج و نسلکشی و جنایتهای جنگی و کشتار غیرنظامیان دامن زد.
• یهودی ستیزی، امپریالیسم و توتالیتاریسم مجموعهای خواندنی از هانا آرنت تأثیرگذارترین فیلسوف قرن بیستم است. آرنت در این مجموعه به یهودی ستیزی و علت آن پرداخته است و توضیح میدهد چرا یهودیان هدف آلمان نازی شدند. سپس به امپریالیسم میرسد و در این بخش به مبحث جنبشهای پان میرسد و از دورۀ فروپاشی ملت-دولت میگوید. در بخش پایانی نویسنده به توصیف مکانیزم جنبشهای توتالیتر با تمرکز بر آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی میرسد. در اینجا آرنت در مورد تبدیل طبقات به تودهها، نقش تبلیغات در برخورد با جهان غیر توتالیتر و استفاده از ترس و وحشت صحبت کرده که از نظرش برای این شکل از حکومتها ضروری است.
• صدام (دو جلدی) اثر کان کاگلین روزنامهنگار و نویسندۀ بریتانیایی است. این کتاب زندگینامۀ کامل صدام حسین، دیکتاتور و رهبر پیشین عراق است. نویسنده در بخش اول این کتاب ازکودکی صدام میگوید و کتاب تا زمان دستگیریاش به دست آمریکاییها ادامه داد. بخشی در این کتاب هم دربارۀ جنگ ایران و عراق است که برای خوانندگان ایرانی بسیار جالب توجه است.
• نبرد من زندگینامۀ خودنوشت آدولف هیتلر رهبر حزب نازی است. هیلتر در این کتاب وقایعی را توضیح میدهد که از نظر خودش در نهایت منجر به یهودستیزی او شد و ایدئولوژی سیاسی و برنامههای آیندهاش برای آلمان را نیز در این کتاب تشریح میکند.
• کتاب لیبرالیسم یکی از مهمترین آثار لودویگ فون میزس اقتصاددان مکتب اتریشی و متفکر آزادیخواه است. او در این کتاب به مسائل اصولی سیاست و اقتصاد لیبرال پرداخته و از پایهایترین مسائل آن مانند مالکیت خصوصی، آزادی، دموکراسی، روابط بینالملل، جنگ و جامعهٔ ملل میگوید.
امیل لودویگ (با نام اصلی امیل کوهن) در سال 1881 در برسلاو که اکنون بخشی از لهستان است، به دنیا آمد و سال 1948 از دنیا رفت. این نویسندۀ آلمانی-سوئیسی بهخاطر نوشتن زندگینامهها و مطالعه دربارۀ شخصیتهای بزرگ تاریخ به شهرت رسید. لودویگ در رشتۀ حقوق تحصیل کرد اما تصمیم گرفت نویسنده شود. او در ابتدا نمایشنامه و رمان مینوشت و روزنامهنگار بود. در سال 1906 به سوئیس نقلمکان کرد، اما در طول جنگ جهانی اول به عنوان خبرنگار خارجی برای روزنامۀ برلینر تاگبلات در وین و استانبول کار کرد. لودویگ سال 1932 شهروند سوئیس شد و سال 1940 به ایالات متحده مهاجرت کرد. در طول دهۀ 1920 او برای نوشتن زندگینامههایی که واقعیتهای تاریخی و داستان را با تحلیل روانشناختی ترکیب میکرد به شهرت بینالمللی رسید. پس از انتشار زندگینامۀ گوته در سال 1920، او چندین زندگینامۀ مشابه نوشت. از جمله برجستهترین این زندگینامهها میتوان به زندگینامۀ بیسمارک نخستین صدر اعظم در تاریخ آلمان و عیسی مسیح اشاره کرد. زندگینامههای لودویگ در خارج از آلمان نیز بهطور گسترده ترجمه شد و مورد استقبال قرار گرفت. لودویگ با چهرههایی همچون بنیتو موسولینی و مصطفی کمال آتاتورک مصاحبه کرد. او در 13 دسامبر سال 1931 در مسکو با ژوزف استالین مصاحبه کرد که گزیدهای از این مصاحبه در کتاب استالین دربارۀ لنین آمده است و خودِ لودویگ شرحی از این مصاحبه و حواشیاش را در زندگینامۀ خود شرح داده است. در پایان جنگ جهانی دوم لودویگ به عنوان روزنامهنگار به آلمان رفت و بازیابی تابوتهای گوته و شیلر که بین سالهای 1943 تا 1944 از وایمار ناپدید شده بود را مدیون او هستیم. او پس از جنگ به سوئیس بازگشت و در سال 1948 در موسیا، که بخش ایتالیایی سوئيس است، درگذشت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.